مسعود سپهر، استاد علوم سیاسی دانشگاه آزاد شیراز در گفتگویی به انتصابات دولت پزشکیان پرداخته است.
به گزارش هممیهن این گفتگو را میخوانید:
انتقادات به انتصابهای مدیران پزشکیان از چه جهاتی وارد است و از چه جهاتی وارد نیست؟
فکر میکنم انتقادات به انتخابهای آقای پزشکیان از جهات مختلف به این دلیل است که افراد با ایده آلها مقایسه میشوند و به آنها انتقادی که میشود انتقاد به دیدگاههای طرف است. اگر با چیزی که قرار بود انجام بشود و خوشبختانه رخ نداد مقایسه شود، یعنی اگر بهجای آقای پزشکیان، آقای جلیلی و حتی آقای قالیباف رئیسجمهور بودند، در این حالت بود که متوجه میشدیم با توجه به نهادهای قدرت که چندان تغییری نکردهاند و مجلسی که بر سر کار است و دخالتهایی که از هر سو وارد میشود، چه اتفاقات بزرگی با معرفی همین افراد از سوی دکتر پزشکیان رخ داده است.
آقای پزشکیان خیلی راه دشواری در پیش دارد تا بتواند با چنین گروهی در قالب وفاق که دیدگاهها و نظریات مختلف دارند در کنار هم بنشینند و کارها را پیش ببرند. بههیچوجه از چنین شکلی، کابینهای که مطلوب همه باشد بیرون نمیآید و از این بابت خوشحالیم که روزنهای باز شده و از فاجعهای که قرار بود در کشور رقم بخورد و امکان هیچ تغییری را متصور هم نبودیم، الان تغییراتی ایجاد شد. فکر میکنم افراد باید برای قضاوت، داشتهها و مقدورات را بسنجند، نه آمال و آرزوهای خود را. البته بیان این موضوعات خوب است و باعث میشود افراد در انتصابها خیلی سقوط نکنند و افراد ناجوری بر سر کار نیایند. اما اینکه این انتقادات به حدی برسد که موجب زمینگیر شدن و ناتوان شدن دولت بشود و منجر به این شود که آقای پزشکیان به سمت دیگری به دلیل ناامیدی گرایش پیدا کند باید کاملاً مواظبت کرد.
نظر شما درباره انتصاب مدیران چیست؟ آیا انتصابها کارشناسی است و یا انتقاداتی که بهویژه از سوی اصولگراها مطرح میشود سیاسی است؟
در سطح وزیران و حتی ردههایی مانند استانداران، اصلاً این انتصابها نمیتواند سیاسی باشد. اما در هیچ جای دنیا مقامات رده اول سیاسی نیازی نیست که کارشناس باشند. در واقع در دنیا بدین صورت است که حزبی وجود دارد، سیاستهای مشخص به جامعه عرضه میکند و اگر آن سیاستها مورد اقبال مردم قرار بگیرد، طبیعتاً از آن طیف و گرایش افراد منصوب میشوند و بدنه بوروکراسی از کارشناسانی است که در هر رفت و آمدی تکان نمیخورند و ثابت هستند.
اصلاً این اتفاقاتی که در ایران شاهد هستیم رخ نمیدهد، اما در اینجا نه حزبی داریم و نه برنامه و ساختار مشخصی از قبل اعلام میشود که مشخص باشد چه کسی به آنها متعهد هستند. در واقع یک کاریکاتوری از چیزی که در انتخابات و نظامهای پارلمانی اتفاق میافتد در ایران رخ میدهد. آنچیزی که در دنیا انتظار داریم این است که افراد مدیر و قدرتمند و متعهد به برنامه در رأس کار قرار میگیرند و در حدودی که قرار است انجام شود، سیاستهای جدید را اجرا میکنند و اگر سیاست جدید را اجرا نکنند در انتخابات بعدی طبیعتاً نمیتوانند رای بیاورند؛ اما در ایران اینگونه نیست.
در ایران همه چیز عوامزده و تحت نظر است و حامیپروری میشود و منافع گروههای ذینفوذ در نظر گرفته میشود و قیاس معالفارغ است این مقایسه و انتظاراتی بسیار دور از واقعیت. آنچه که ما باید بخواهیم این است که انسانهای پاکدستتر و شجاعتر و قادر به مقاومت در برابر گروههای ذینفوذ و کاسبان بر سر کار بیایند. خوشبختانه افرادی که الان انتخاب شدهاند به نسبت کابینهای که انتظار داشتیم بسیار بهتر است.