پیکسار به واسطه موفقیت کمسابقه و شگفتانگیز انیمیشن درون و بیرون ۲ تحسین و تجمید بسیاری بهدست آورده و با اینکه هنوز ساخت Insdie Out ۳ به صورت رسمی تایید نشده، از راه رسیدن آن در آینده تا حد زیادی اجتنابناپذیر بهنظر میرسد. تازه باید این نکته را نیز در نظر گرفت که پیت داکتر (مدیر پیکسار) چندی پیش به ایدهپردازی سازندگان برای درون و بیرون ۳ اشاره کرد تا طرفداران احتمال تولید و اکران قسمت سوم را بیشتر بدانند.
به گزارش کافهبازار به نقل از The Insider، ما پیش از این در مقالهای مفصل با عنوان «بررسی تمام احتمالات برای Inside Out ۳؛ از تاریخ اکران تا مسیر داستان» به تمامی احتمالات، مسیر داستانی و زمان اکران درون و بیرون ۳ پرداختیم که شما میتوانید در صورت تمایل به مطالعه آن بپردازید. همچنین، مدتی پیش یکی از طرفداران فرنچایز تریلر فوقالعادهای از قسمت سوم ساخت که حسابی مورد توجه قرار گرفت.
حال طی مقاله پیشرو با پنج احساس جدیدی آشنا خواهیم شد که دوست داریم در قسمت دوم درون و بیرون ببینیم. با ما همراه باشید.
انیمیشن Inside Out همیشه بهخاطر رویکرد منحصر بهفرد و پیشگامیاش در زمینه پرداختن به عواطف انسانی (از جمله شادی، غم، خشم، ترس و انزجار) در خاطرهها خواهد بود. اما خب مشخصا پنج احساسی که در انیمیشن نخست بودند، تنها احساسات انسانی محسوب نمیشوند و در Inside Out ۲ پیکسار کار بسیار تحسینبرانگیزی در زمینه معرفی احساسات متفاوت (همزمان که رایلی به سنین نوجوانی و بلوغ میرسد) انجام داد و شاهد حضور شخصیتهای جدیدی، چون اضطراب و شرمساری بودیم. با تمام این اوصاف، همه میدانیم پتانسیل معرفی عواطف و کاراکترهای بیشتر وجود دارد و خلاقیت اعضای پیکسار قطعا وارد مراحل جدیدی خواهد شد.
همانطور که اشاره شد دیزنی و پیکسار همچنان ساخت درون و بیرون ۳ را به صورت رسمی تایید نکردهاند و اگر هم این انیمیشن وارد مراحل تولید شود، احتمالا چند سالی با تاریخ اکران آن فاصله داریم. با این حال، ما در ادامه به پنج احساس جدیدی خواهیم پرداخت که میخواهیم در قسمت بعدی فرنچایز بیینیم:
اگر فکر میکردید اضطراب میتواند کاری کند افراد عقلشان را از دست بدهند، تصور کنید عشق چه کاری با آنها انجام خواهد داد!
ما پیش از این نگاه کوتاهی به روابط احتمالی رایلی داشتیم، زمانی که پیکسار پس از اکران انیمیشن درون و بیرون ۱ اثری بسیار کوتاه با عنوان Riley’s First Date? منتشر کرد. با این حال دیدن شکلگیری روابط جدی برای رایلی و عاشق شدن او میتواند جنبهای کاملا متفاوت و جذاب در دنیای عواطف وی باشد. علاقه افراد به یکدیگر میتواند اشکال مختلفی به خود بگیرد و به شخصه خیلی دوست دارم ببینم پیکسار چگونه یک عاطفه پیچیده و منحصر بهفرد مثل عشق را در قالب یک شخصیت کارتونی به نمایش خواهد گذاشت.
از سوی دیگر حضور عشق در Inside Out ۳ کاملا منطقی خواهد بود اگر پیکسار بخواهد به مراحل بعدی زندگی رایلی و دوران بزرگسالی وی بپردازد. ما پیشتر برای تماشای قسمت دوم درون و بیرون ۲ نه سال منتظر ماندیم و انتظار میرود چند سالی با زمان اکران قسمت بعدی نیز فاصله داشته باشیم. در نتیجه رشد بیشتر رایلی در داستان هم کاملا منطقی خواهد بود.
بازیگر رویایی برای نقش عشق: در حالت ایدهآل، این نقش باید به هنرپیشهای برسد که ملکه یا پادشاه آثار رمانتیک و عاشقانه باشد. انتخابهای اصلی نویسنده The Insider مگ رایان، جولیا رابرتس یا حتی تام هنکس است.
حضور احساسی همچون «شگفتی و حیرت» میتواند امری اجتناب ناپذیرباشد، چراکه حتی شعار صد سالگی کمپانی دیزنی هم «۱۰۰ سال شگفتی» (Years of Wonder ۱۰۰) بوده است. در حالی که بدون شک رایلی در طول زندگی خود بارها احساس شگفتی کرده است، اما ممکن است در درون و بیرون ۳ – درست مثل حس نوستالژی در قسمت دوم – شاهد حضور کوتاه آن باشیم. حقیقتا تصور سناریویی که در آن رایلی بخواهد حس شگفتی را برای مدتی طولانی تجربه کند، دشوار بهنظر میرسد – مگر اینکه مثلا بخواهد به جای شگفتانگیزی و بزرگی مثل والت دیزنی برود؟! گرچه هیچ یک از این موارد باعث نمیشود تا این احساس مهم در ذهن هر انسان وارد انیمیشن خلاقانه و محبوب پیکسار نشود.
بازیگر رویایی برای نقش شگفتی: ما برای این نقش به بازیگری طناز و بامزه احتیاج داریم. تونی هیل میتواند انتخاب فوقالعادهای باشد، مخصوصا باتوجه به اینکه در «داستان اسباب بازی ۴» در نقش فورکی مدام در حال ابراز شگفتی و حیرت نسبت به همه چیز بود! گرچه این اتفاق نمیتواند رخ دهد چراکه او صداپیشه شخصیت Fear بود. در نتیجه دیگر انتخابهای قابل توجه ویل فرل، پال راد یا حتی ادی مورفی خواهند بود.
مشخصا همچنان که سن ما بالاتر میرود و از مراحل مشخصی از زندگی عبور میکنیم، مدام دچار حس پشیمانی میشویم؛ نسبت به داشتهها و نداشتهها، کارهایی که انجام دادهایم و کارهایی که انجام ندادهایم؛ حرفهایی که باید میزدیم و آنهایی که نباید میزدیم… به همین خاطر حضور این عاطف به خصوص در درون و بیرون ۳ ایده بسیار جالب توجهی خواهد بود.
ممکن است رایلی بزرگتر شود و نتواند علاقه خود را هاکی حرفهای را دنبال کند. او در یک چرخه بیپایان از کارهای اداری و حوصله سربر گیر میافتد و خیلی وقتها مشغول رویاپردازی میشود؛ رویای بازیهای هیجانانگیز هاکی و رسیدن به قلههای موفقیت. در همین جا احساسی همچون پشیمانی میتواند گیربانگیر او شود و کم کم به احساسات دیگری، چون غم و اندوه یا حتی افسردگی ختم شود. انیمیشن «شگفتانگیزان ۱» با شخصیت اصلی خود تا حدی به این مفهوم پرداخت، اما خب اوضاع برای درون و بیرون فرق میکند و ما میتوانیم به شکل واضح و بیپرده به درونیات رایلی و نحوه مقابله او با حس پشیمانی پی ببریم.
بازیگر رویایی برای نقش پشیمانی: فکر میکنم آدام سندلر به خوبی از پس چنین نقشی بربیاید. او خود را در هر دو ژانر کمدی و درام اثبات کرده و قادر است با ایجاد لحظات غمگین در کنار لحظاتی طنز، عمق احساس پشیمانی را برای مخاطبان به تصویر بکشد.
درست مثل اضطراب، «تنفر از خود» هم یکی از احساساتی است که خیلی از انسانهای بالغ با آن دست و پنجه نرم میکنند. همانطور که علاقهمندی رایلی به فردی دیگر و ایجاد حس عشق در او بسیار هیجانانگیز است، «تنفر از خود» نیز میتواند ظرافتها و پیچیدگیهای شگفتانگیزی به حالات درونی وی اضافه کند.
شاید حس تنفر از خود نتیجه تحمل طولانی مدت پشیمانی و افسردگی باشد. حتی شاید اضطراب او چند برابر شود. در هر صورت، اگر حس تنفر از خود در Inside Out ۳ حضور داشته باشد، میتواند در قالب یک شخصیت منفی (ویلن) به نمایش درآید. غلبه بر چنین احساس تلخی به سادگی مبارزه با غم یا عصبانیت نیست. ممکن است تنفر از خود نسخهای تاریکتر از همان خشم باشد که منجر به ایجاد احساسات بسیار منفی در انسان نسبت به خودش میشود. ایستادگی در برابر چنین احساس خطرناکی نیازمند اتحاد و همکاری تمام احساسات دیگر رایلی خواهد بود و چالشی بزرگ و جذاب برای آنها محسوب میشود. گویی ماجراهای فیلم انتقامجویان (Avengers) درون رایلی اتفاق بیفتد. فکرش را بکنید!
بازیگر رویایی برای نقش تنفر: فکر میکنم کسی میتواند نقش تنفر از خود را به بهترین شکل ممکن ایفا کند که کاراکترهای منفی و ویلنهای متعددی در کارنامه کاری خود داشته باشد. آنتونی هاپکینز، ویلم دفو، شارلیز ترون، یا حتی کیت بلانشت گزینههای مناسبی برای این نقش هستند. صدالبته که نحوه شخصیتپردازی این احساس به خصوص نقش بهسزایی در انتخاب صداپیشه آن خواهد داشت. در نتیجه اگر به دنبال فردی باشیم که علاوه بر توانایی بالا در ایفای نقش کاراکترهای منفی، بتواند از جنبههای تاریک خود لذت ببرد، تونی کولت یا پل جیاماتی هم گزینههای جذابی به حساب میآیند.
درست است، «سرکوب» (Suppression) لزوما یک عاطفه و احساس به حساب نمیآید، اما خب به این فکر کنید که اگر رایلی در آینده – مثل خیلی از انسانهای بالغ – دست به سرکوب احساسات خود بزند، چه اتفاقی میافتد. از سوی دیگر فکر میکنم تماشای نتایج تاثیرگذار یک شوک بزرگ در زندگی هم میتواند جذابیتهای بسیاری داشته باشد.
به عنوان مثال شاید یکی از اعضای خانواده رایلی از دنیا برود. یا مثلا اتفاقی برای رایلی رخ دهد – چیزی شبیه به یک تصادف یا بیماری – که باعث شود اگر دیگر هرگز نتواند هاکی بازی کند. در بسیاری از موارد مرتبط با روانشناسی، افراد پس از مواجهه با یک شوک بزرگ به صورت ناخودآگاه احساسات مختلف خود را سرکوب میکنند و به همین خاطر «شوک» و «سرکوب» خیلی از اوقات باهم یک فرد را تحت تاثیر قرار میدهند.
زمانی که رایلی بخواهد احساسات خود را سرکوب کند، سوال این خواهد بود که کدام عاطفه و احساس بهخصوص کنترل اوضاع را به دست میگیرد؟ اصلا واکنش هریک از احساسات درونی او نسبت به این دگرگونی ذهنی چه خواهد بود؟ آیا قرار است احساسات یک بار دیگر توسط یک قدرت برتر زندانی شوند؟ در هر حال ایدهها و پتانسیل موجود برای درون و بیرون ۳ بینهایت است…
بازیگر رویایی برای نقش شوک: بازیگری که در گذشته بیش از دیگران و به صورت آزادانه درباره مشکلات روانی و شخصی خود صحبت کند، گزینه بسیار مناسبی برای نقش شوک خواهد بود. نامهای بزرگی که در این دسته قرار میگیرند شامل سلنا گومز (که از قضا تجربه قابل توجهی در صداپیشگی برای انیمیشنها دارد)، پیت دیویدسون، زندیا و رایان رینولدز میشود.
نظر شما چیست؟ شما چه ایدههایی برای معرفی عواطف جدید در Inside Out ۳ دارید و فکر میکنید کدام یک از مواردی که ما معرفی کردیم شایسته حضور در دنباله بعدی درون و بیرون هستند؟