سکینه سادات پاد، دستیار ویژه ابراهیم رئیسی درباره تذکراتی که از درون دولت به او بخاطر موضع گیریهایش داده میشد گفت: خدمت آقای رئیس جمهور میرسیدم و میگفتم که آقای فلانی به من گفته من مفسر و مترجم آقای رئیس جمهور هستم! تو چرا فلان کردی چرا این کار را کردی و…! ایشان ناراحت میشدند و ترش میکردند و میگفتند بنده مفسر و مترجم نمیخواهم! شما قاطع در رسانه بروید و حاضر شوید.
به گزارش خبرآنلاین، در ادامه بخشی از گفتگوی سکینه پاد دستیار ویژه ابراهیم رئیسی را می خوانید.
این به اصطلاح شمشیرزن بودن برای خود شما چه هزینهای داشت؟ این سوال را ارجاع میدهم به حرف ابتداییتان که عنوان کردید به هر حال بعضی از همکاران در دولت اقای رئیسی بودند که نگاهشان متفاوت بود. در خود دولت فشاری به شما در مورد دیدگاههایتان وارد میشد؟ مخصوصاً توئیتهایی که شما در مقاطع مختلف زدید؟
بله، حتماً همین طور بود. من هر توئیتی که میزدم قطعاً یک تماس بعدش داشتم. یک تماس که میگویم منظورم از اولین تماس است. (خنده)
تماس از داخل دولت؟
بله، از داخل دولت تماس داشتند. خب من تا الان نمیگفتم، بنای من هم بر این بود که برای مردم کار کنم. نمیخواستم حاشیهسازی ایجاد شود. خود آقای رئیس جمهور را بعضیها خیلی تحت فشار قرار میدادند و حتی ایشان یک تعبیری به من گفتند، گفتند آقای فلانی به من زنگ زده و گفته تهتغاری دولتتان را جمع کنید! این ماجرا برمی گردد به آن آن توئیت من در مورد حجاب.
فشارهای این چنینی به شخص آقای رئیس جمهور هم خیلی زیاد بود و حتی به ایشان گفته بودند پاد را اصلاً عزل کنید!
به هر حال تعابیر مختلفی به کار میبرند؛ اینکه به آقای رئیسی میگفتند چه نسبتی با شما دارد؟ ایشان چه نسبتی با دولت دارد؟ یا من را منتسب به طیفهای سیاسی مختلف میکردند. حتی بدتر از اینها را بگویم، فحشهایی به من میدادند.
من را از بیرون خیلی زیاد اذیت میکردند. دوستانی که به ظاهر خودشان را اسلامی، انقلابی و حزباللهی میدانستند، خیلی من را اذیتم کردند. دوستانی که من حتی معتقدم خیلیهایشان منظومه فکری خود مقام معظم رهبری را هم نمیشناسند و حتی یک بار نخواندهاند.
یعنی نخوانده، خودشان را صاحب نظر میدانند در اینکه ولایت فقیه و اسلام را تفسیر کنند، اینها در واقع آسیبها و خطرات جدی ما در زمان حال حاضر و اکنون است.
پس روزهای خوبی در دولت نداشتید؟
بله، به هر حال در دولت هم گاهی به من تذکرات خیلی تند داده میشد، من بحث میکردم، خدمت آقای رئیس جمهور میرسیدم و میگفتم که آقای فلانی به من گفته من مفسر و مترجم آقای رئیس جمهور هستم! تو چرا فلان کردی چرا این کار را کردی و…!
ایشان ناراحت میشدند و ترش میکردند و میگفتند بنده مفسر و مترجم نمیخواهم! شما قاطع در رسانه بروید و حاضر شوید.
اصل بر این بود که من باید به گونهای رفتار میکردم و حرفها را مطرح میکردم که کمترین ناهماهنگی در دولت یا بدآهنگی احساس شود ولی گاهی جنس حوزه ماموریت من این بود، من چه میخواستم بگویم؟