زمان زیادی تا شروع دربی پایتخت در لیگ جاری باقی نمانده است. مطابق با برنامه از پیش تعیینشده، مقرر شده است این بازی روز چهارم مهرماه برگزار شود. تا اینجا بخشی از ابهامها برطرف شده و مسئله زمان دربی حلشده به نظر میرسد. با وجود این، معمای بزرگ مکان دربی است. پیشتر با توجه به گنجایش و ظرفیت ورزشگاه آزادی، این دغدغه وجود نداشت که مهمترین بازی لیگ قرار است از راه برسد؛ چراکه ورزشگاه آزادی مهیای این دیدار مهم بود. این ظرفیت، ولی این روزها در دسترس نیست. ورزشگاه آزادی برای چندمین بار در دست تعمیر است و آنطورکه مسئولان امر خبر میدهند، قطعا به بازی دربی که قرار است ماه آینده برگزار شود، نمیرسد.
به این ترتیب، فرضیه برگزاری این دیدار حیثیتی که همواره در زمره پرهوادارترین بازیهای لیگ محسوب میشود، در ورزشگاه آزادی باطل است. این روزها صحبت از این میشود که دربی در تهران بماند و به ورزشگاه تختی منتقل شود. اگرچه مسئولان خبر از تلاش برای برگزاری بهموقع این دیدار در تختی دادهاند، اما این روزها کمتر کسی با قطعیت بیشتری در این مورد حرف میزند و این تردید مهم وجود دارد که تختی هم تا زمان برگزاری این دیدار، آماده نخواهد شد. به این ترتیب، دومین ورزشگاه دمدستی که میتوانست به کار این بازی بیاید نیز از دسترس خارج میشود. ضمن اینکه نباید این مورد را هم نادیده گرفت که پیش از این، به گفته مسئولان فدراسیون فوتبال، نهادهای مربوطه مجوز برگزاری بازی با حضور تماشاگران در این ورزشگاه را صادر نکرده بودند؛ حتی برای بازیهایی که اهمیتی به مراتب کمتر از دربی داشت.
این ماجرا درباره ورزشگاه دستگردی هم صدق میکند. پیشتر بارها عنوان شده بود که به دلیل وجود این ورزشگاه در محلهای شلوغ و نداشتن فضای کافی برای جای پارک و سختشدن کنترل جمعیت در این منطقه از تهران، اساسا برگزاری این دیدار با حضور تماشاگران در این ورزشگاه منتفی است. دستگردی قریب به دو سال است میزبانی نمیکند، ولی اگر هم میزبان تیمی شود، بازی بدون حضور تماشاگران برگزار میشود.
جدیدترین گزینه برای برگزاری دربی میتواند همین ورزشگاه شهر قدسی باشد که این روزها محبوبیت خاصی پیدا کرده و حتی شایعه شده که قرار است به عنوان ورزشگاه میزبان تیمهای استقلال و پرسپولیس در لیگ نخبگان آسیا مورد استفاده قرار بگیرد. بدون در نظر گرفتن کیفیت زمین چمن این ورزشگاه، گنجایش اندک تماشاگران در این بازی نیز محل سؤال است. واضح است که گنجایش این ورزشگاه پاسخگوی خیل علاقهمند به دو تیم استقلال و پرسپولیس برای دربی نخواهد بود.
با وجود مشکلات عدیدهای که در این میان وجود دارد، مسئولان مربوطه به گزینههای دیگری هم فکر میکنند؛ اینکه دربی را بعد از سالها به ورزشگاهی بیرون از تهران ببرند و یکی از شهرستانها میزبان دربی مهرماه باشد. پیشتر با توجه به سطح ورزشگاه نقشجهان، اصفهان گزینه درخوری محسوب میشد، اما شرایط این روزها بهگونهای است که حتی خود باشگاه سپاهان هم به دلیل کیفیت بد چمن این ورزشگاه نمیتواند در این محل بازی کند و بازیهایش را به فولادشهر برده است. داستان ورزشگاه امام رضا در مشهد هم همچنان یکی از ابهامهای بزرگ است. پیشتر تیم ملی قصد داشت برای میزبانی از قرقیزستان از این ورزشگاه استفاده کند، اما مسئولان شهر مشهد مجوز بازی تیم ملی در این ورزشگاه را صادر نکردند. البته از آنجا که اهمیت حضور تماشاگران زن در ورزشگاه هم همچنان یکی از دغدغههای فدراسیون ایران و کنفدراسیون فوتبال آسیاست، مشهد نمیتواند گزینه ایدئالی برای میزبانی دیدار باشد.
به موازات همین دو مسئله، سایر شهرهای ایران نیز با مشکلات مشابهی دستوپنجه نرم میکنند که اجازه نمیدهد مکان برگزاری دربی به این سادگیها تعیین شود. اتفاقا به همین دلیل است که این روزها، مخاطبان فوتبالی فقط از زمان برگزاری دربی آگاه هستند و هنوز نمیدانند مکانش کدام ورزشگاه خواهد بود. حالا که فدراسیون و هر دو باشگاه استقلال و پرسپولیس در چنین موقعیتی گیر آمدهاند، بد نیست به گزینهای دیگر هم فکر کرد؛ اینکه نهتنها از تهران، بلکه دربی را کلا از ایران خارج کرد!
شاید نگاه اولیه به این پیشنهاد اندکی بدبینانه باشد، اما واقعیت این است که میتوان از این طریق به درآمدزایی رسید و به دو باشگاه محبوب ایران کمکی به لحاظ مالی کرد. کم نیستند ایرانیهای علاقهمند به فوتبال ایران و دو باشگاه محبوبش که خارج از ایران سکونت دارند و دوست دارند دربی را از نزدیک تماشا کنند. شاید این فرصتی بینظیر باشد که دربی پیشرو به امارات یا قطر برود. ایدئالترین گزینه با توجه به تعداد ایرانیها میتواند دوبی باشد. باشگاههای ایرانی سالهای زیادی است که اردویهای خارج از کشورشان را در این شهر برگزار میکنند و بهخوبی با زیرساختهای ورزشی این شهر و صدالبته چهرههایی که میتوانند به کمک آنها امیدوار باشند، آشنا هستند. کیفیت زمین خوب، ورزشگاه با امکانات و البته وجود تماشاگران ایرانی میتواند مهمترین فاکتورهای انتخاب دوبی باشد.
در کنار این موضوع، هماهنگی فدراسیونهای مربوطه برای انجام این بازی نیز نباید کار سختی باشد. ضمن اینکه با بستن قراردادی در سطح بینالمللی، میشود فدراسیون را هم از جنبه مالی به مسیری برد که با اخذ اسپانسر مناسب، هم سهمی برای خودش بردارد و هم بتواند پول بیشتری از این طریق و صدالبته از طریق بلیتفروشی به دو باشگاه ایرانی برساند. میتوان حدس زد که به لحاظ هماهنگیهای امنیتی، این مورد چندان خوشایند مسئولان ورزشی نباشد، اما این مورد هم حلشدنی است و میتوان با تعامل در سطحی بالاتر از وزارت ورزش و فدراسیون فوتبال، نگرانیهای رایج در این بخش را از بین برد.
البته این نگرانی آخر فقط مربوط به امارات و شهر دوبی خواهد بود، وگرنه با انتخاب کشوری مثل قطر، این نگرانی به میزان بسیار اندکی کاهش پیدا میکند. پیشتر در زمان برگزاری جام جهانی این مورد تجربه شد و جای نگرانی ندارد. با وجود این، تعداد تماشاگرانی که در دوبی میتوانند از این بازی استقبال کنند، به مراتب بیشتر از قطر است و اینجاست که شاید امارات گزینه مناسبتری باشد. بدیهی است که به لحاظ حق پخش و تبلیغات محیطی نیز مشکلی پیش نخواهد آمد؛ چراکه با تعامل و قرارداد، هر دو مسئله حلشدنی هستند و میتوان اصول منطبق با سازوکار مورد نیاز ایران را رعایت کرد.
بههرحال، همانطور که گفته شد، این موضوع پیشنهادی برای روزهایی است که ورزشگاه درخوری برای برگزاری دربی در ایران پیدا نمیشود. شاید همین مورد فرصتی برای جهشی تازه در بخش اقتصادی دو باشگاه هم ایجاد کند. البته ذکر این مورد هم لازم است که این اتفاق امری عجیب نیست و پیش از این کشورهای مختلفی در دنیا، از جمله همین عربستان و چین، بازیهای مهمی شبیه به دربی کشورهای مختلف را میزبانی کرده و پول هنگفتی به باشگاهها و فدراسیونهای مربوطه دادهاند. اینجا دیگر نیاز به هنر مدیریت است که در سطح فعلی بعید است چنین هنری وجود داشته باشد، اما به معنای تلاشنکردن برای محققشدن چنین موضوعی نخواهد بود.