محمد سعید مقصودی؛* بشر در حال تکامل به عنوان جانشین خداوند عزوجل بر زمین از لحظه تولد تا خاتمه حیات همواره به دنبال شناخت خودِ خویشتن و بروز و اثبات درون مایه مکتسبه اش بوده و هست پس جهت نیل به سوی این هدف گاه همچون فلاسفه باستان در پی کاراکتریزه نمودن حقیقت وجودی انسان از طریق ترسیم شمایل منِ مقدس، منِ فیلسوف، منِ عارف قدم برداشته و گاهی شبیه دکترین روانشناسان پسارنسانسی در کند و کاو استعدادهای خاموش هم نوعان خود بوده است.
استعداد را میتوان ویژگی ذاتی، خاص و منحصر به فرد تعریف نمود که باعث تمایز افراد نوع بشر از یکدیگر میباشد.
از دیرباز اهالی فن علم روانشناسی تحت مکاتب گوناگون در صدد تقسیم بندی و کانالیزه نمودن مفهوم استعداد و انواع آن بوده که بیان آنان به صورت مشروح در حوصله این یادداشت نمیگنجد.
اما به عقیده نگارنده این یادداشت، یکی از بهترین این تقسیم بندیها فرم استعداد یابی ۳۴ گانه کلیفتون نام دارد.
دونالد کلیفتون روانشناس (قرن نوزده _ایالات متحده) تلاشهای فراوانی جهت زیر پوشش قراردادن انواع استعداد بشری نموده که نهایتا این مجموعه در ۳۴ دسته قسم بندی گردیده است.
به زبان ساده میتوان بیان نمود ایشان معتقد بودند که هر انسانی (حتی آنان که عوام ایشان را ابله و کودن میدانند) حداقل دارای ۴ استعداد از ۳۴ استعداد موجود بوده و میتواند در آن چهار نوع استعداد جز خواص قرار گیرد.
نکتهای که در خصوص جناب کلیفتون بسیار نمود داشته توجه ایشان به نقاط قوت کودکان و استارت استعداد یابی از سنین بسیار کم (۳سالگی به بعد) بوده است.
ایشان معتقد بودند اول باید استعداد اطفال شناسایی دوم در بستر مناسب توسعه و پرورش داده شده و سوم جز ویژگیهای نهادینه آنان (با مدد از تکرار و تلقین) قرار گیرد.
از منظر حقوقی و علم جرم شناسی هم پیش گیری از ارتکاب جرم یکی از راهبردهای اساسی در قلمرو کنترل اجتماعی است افزایش مداوم بزهکاری نشان میدهد که رویکردهای سنتی کیفری و پیش گیری وضعی که تا حدودی از لحاظ مبنایی و شکلی با محدودیتهایی همراه هستند نتوانسته اند غایت پیش گیری از جرم را محقق سازند و از این معنا توفیق چندانی حاصل نگردیده است بر همین مبنا جرم شناسان رویکرد متفاوتی تحت عنوان " پیشگیری اجتماعی " را مطرح کرده اند این نوع پیش گیری با دخالت در فرایند رشد افراد به دنبال تاثیرگذاری بر شخصیت و محیط اجتماعی پیرامون آنها برای جلوگیری از گذار از اندیشه به عمل مجرمانه از طریق وضع برنامههای اجتماعی کارآمد (زمینههای اقتصادی، فرهنگی، اجتماعی و سیاسی) است و این واقعیت بر هیچ حقوق دان پژوهشگری پوشیده نیست که تاثیر این نوع از پیش گیری (بر اطفال به عنوان موضوع بحث) بسیار بیشتر از وضع بی شمار ماده قانونی جهت مجازات و اصلاح ایشان در سن مسئولیت کیفری باز دارنده خواهد بود.
و، اما وظیفه توده جامعه دغدغه مند، مخصوصا والدین و نظام آموزشی در برابر کودکان و دانش آموزان، پی ریزی برنامهای مدون و مسلسل از اتودهای استعداد یابی جهت شناخت نقاط قوت اطفال خود و تکرار مداوم جمله زیر میباشد:
باری، بدون شک مجموعه اقدامات توصیه شده فوق توسط نگارنده، موجب کاور و ایزوله نمودن شخصیت در حال شکل گیری کودکان در برابر اقسام ناهنجاری و بزهکاریها و تبدیل ایشان به عنصر مطلوب در بستر حیات جامعه (به عنوان هدف غایی آفرینش بشر) میگردد.
کارشناسی ارشد حقوق کیفری و جرم شناسی*