امیرحسین جنانی در دنیای اقتصاد نوشت: دو عامل بسیار مهم برای برگشت بورس تهران به مسیر صعودی در گام نخست نرخ سود و در گام بعدی تداوم روند صعودی نرخ دلار نیما است. هر دو به نوعی تحت تاثیر سیاستگذاریهای بانک مرکزی هستند و وابسته به تغییر ریل سیاستگذاریهای وزارت اقتصاد خواهند بود.
با نگاهی اجمالی به روند بازار سهام مشاهده میکنیم که استارت سرازیر شدن جریان پول به بازار سهام با تغییر یکی از این دو مولفه اثرگذار آغاز خواهد شد؛ بنابراین اگر همچنان شاهد حجم بالای دادوستدها نیستیم و بازار عاری از هیجان در صف خرید است، به این دلیل است که تکلیف این دو متغیر مهم و اثرگذار مشخص نیست و سرنوشت آنها در ابهام محض است.
بسیاری از بانکهای ناتراز نیز که حتی گزارشهای مالی آنها از جذابیت برخوردار نیست، پولهای بزرگ و اعداد بالای ۳۰ درصد را پیشنهاد میدهند تا وقتی چنین مواردی کنار دست بازار سهام قرار دارد و چشمانداز مشخصی برای آن قابلتصویر نیست؛ دل بستن به رشد P/E تاحدودی دور از انتظار خواهد بود. اگر فرض کنیم نرخ تورم در حال کاهش است قاعدتا نرخ بهره اسمی هم باید در مسیر کاهشی حرکت کند.
بازار سرمایه از ابتدای سال تحت فشار تعدد ریسکهای سیاسی بوده است. به نظر میرسد هر چه این فضا به سمت آرامش حرکت کند، واکنش معاملهگران سهام نیز منطقیتر شود. البته این امر منوط به این است که پرونده دامنه نوسان ۲ درصدی نیز هر چه زودتر بسته شود.
آنچه در بازار سرمایه میگذرد حاکی از آن است که طی روزهای گذشته سهامداران خرد تغییراتی را در استراتژی معاملاتی خود ایجاد کردهاند. رفتار این دسته از معاملهگران نشان میدهد آنها حداقل در کوتاهمدت دست از فروش در نمادهای کوچک بازار کشیدهاند. همین امر منجر به مثبت شدن بازار سهام از ابتدای شهریورماه شده است.
به این ترتیب حتی میتوان گفت در کوتاهمدت نیز شانس تقاضا به سمت سهام کوچکتر خواهد بود؛ بنابراین احتمال اینکه سهامداران از نمادهای بزرگ و شاخصساز فاصله بگیرند، زیاد است. مهمترین علت اصلی توجه بازار به کوچکترها را میتوان مرتبط با گزارشهای ماهانه دانست که روانه کدال شده و راه برخی از نمادها را از کلیت بازار جدا کرده است. با توجه به شرایط فعلی بازار انتظار میرود روزهای آینده نیز همین روند ادامه یابد و کوچکترها عملکرد مطلوبتری را به نمایش بگذارند.
با نگاهی به عملکرد برخی سهمها در مییابیم که از ۱۳ فروردین تاکنون بسیاری از نمادها ۳۰ تا ۴۰ درصد از ارزش خود را از دست دادهاند. البته در بیان چرایی این موضوع باید رخدادهای سیاسی و منازعات منطقهای را در صدر متغیرهای اثرگذار بر روند منفی بورس دانست که نقش پررنگی در این میان ایفا کردهاند. وضعیت فوق سبب شده شاخص کل بورس از ابتدای سال ریزش ۵.۴۱ درصدی را تجربه کند. مقایسه تمامی سنجههای آماری در این بازار نیز گویای همین موضوع است.
از درآمد فروش و P/E گرفته تا سود، ارزش دلاری و ارزش معاملات خرد، اکنون همگی در سطوح پایین قرار دارند. البته این مهم میتواند از سویی نجات دهنده بورس باشد و انگیزهای برای حرکت شاخصها شود. علاوه بر آن با توجه به کاهش ریسکهای سیاسی و اصلاح قیمت در تالار شیشهای، این قابلیت وجود دارد که جریان پول متعادل و با سرعتی اندک روانه بازار شود. گزارشهای ماهانه و ششماهه پیش رو میتواند فضای نسبتا منطقی را برای کفسازی بنیادی بازار رقم بزند و حتی میتواند بازار را در مرز جذابیت جدی قرار دهد.