مسعود پزشکیان با اشاره به اینکه دانشگاه محل نوآوری و خلاقیت است، تاکید کرد: در همه کشورهای پیش رفته دانشگاهها برای حل مسائل جامعه به صحنه آمده و سپس با حل مشکلات پول دریافت میکنند.
به گزارش ایسنا، مسعود پزشکیان رئیس جمهور ظهر امروز پنجشنبه در آئین تکریم و معارفه وزیر علوم، تحقیقات و فناوری، بیان کرد: انتخاب ما در مدیران باید بر اساس عدالت و حق باشد؛ نه اینکه به جناح، دسته و نگرش افراد بنگریم؛ نه اینکه بگوییم آقا است یا خانم است. سه اصل در مدیریت است که باید پذیرفت. کی مسئول است. چگونه باید عمل کند و چگونه باید پاسخگو باشد.
وی گفت: برای استانداران، بخشداران و فرمانداران باید یک دستورالعمل باشد که به آنها بگوییم چه کنند؛ مانند نامه امام علی (ع) به مالک اشتر که در آن آمده است که با مردم چگونه برخورد کند.
اهم اظهارات وی را در ادامه بخوانید؛
این رویکرد مبنای علمی دارد. در ابتدا باید فرد را درست انتخاب کنیم. بعد بگوییم این کارها را انجام را باید انجام دهید. سپس اگر درست انجام نداد باید بگوییم چرا خطا کردی؟ هیچ ظلمی بالاتر از این نیست من آدمی را به کار بگیرم که برای مردم مشکل ایجاد کند. حق را باید به مردم داد. خداوند کمک کند با علم، عالم و عالمی که عمل بلد است و دانشگاهها که مشکل جامعه را میدانند و راه حل دارند جامعه را بسازیم.
بنده معتقد هستم که به دانشگاه باید بگوییم شما اساتید اقتصادی بیاورید. اقتصاد جامعه با شما و مشکل را حل کنید. در حوزه فنی شما دانش دارید. به عرصه بیایید و مشکل را حل کنید. در حوزه فرهنگی از ظرفیت دانشگاهها باید استفاده کرد. اگر مشکل را حل کردند پول هم به آنان میدهیم. مسائل مشخص است. دانشگاه نیز ظرفیت علمی و خلاقانه دارد. باید برای حل مسائل باهم رقابت کنند و سپس در صورت حل مشکل پول هم از دولت دریافت کنند.
دانشگاههای کشورهای پیشرفته مشکل را بر میدارند و سپس مشکل را حل میکنند و پول هم میگیرند. دانشگاه خودش پول در میآورد. دانشگاه محل درآمد و نوآوری است اما دانشگاههای ما همه پول میخواهند.
این همه دانشگاه را برای چه میخواهیم؟ با چه کیفیتی؟ برای حل چه مشکلی؟ جوانان خوب و پاک و بیگناه کشور را میآوریم ۴ سال ۱۰ سال وادارشان میکنیم درس بخوانند وقتی از دانشگاه بیرون میآید میگوییم کار نداریم اصلا به تو نیاز نداریم؛ تو که به من نیاز نداشتی، چرا علم مرا تلف کردی؟ چرا ۱۰ سال عمر و زندگی مرا در این مسیر حرکت دادی؟
من کلاس سوم دبیرستان بودم میخواستم انتخاب رشته کنم رفتم هنرستان میگفتند نرو کار نیست من میگفتم مگر میشود در این کشور رشتهای تأسیس کنند ولی نتوانم در آن کار کنم؟ مگر آنهایی که آن بالا نشسته اند، نمیدانند نباید مرا بیخود آموزش دهند؟ اما هر چه قد ر جلوتر آمدم دیدم خیلی راحت آدم را وادار میکنند که درس بخواند و مدرک بگیرد و بعد بگویند کاری با تو نداریم؛ این مشکل اصلی ماست.
از وزیر علوم میخواهم که قرارداد همه اساتیدی که تا کنون اخراج شدهاند یا لغو قرارداد شدهاند را بازنگری کنید؛ دانشجویان را برگردانید.
دانشجو اعتراض میکند من هم باید جوابش را بدهم یا حرفش حق است که باید اطاعت کنم یا اینکه اشتباه میکند که هدایتش میکنم.
دانشجو نمیتواند آدم بدی باشد دانشجو کسی است که فردای مملکت ماست و باید بتواند سؤال کند.
همان بحثی که رهبر معظم انقلاب میگویند کرسی آزاداندیشی بگذارید، یعنی من بتوانم آزادانه حرفم را بزنم و اگر منطق داری، جوابم را بده؛ اگر منطق نداری، منطق مرا بپذیر.
اینها مسائل روشن علمی است که بر اساس شواهد نتیجه میگیریم؛ دانشجو را میشود هدایت کرد میشود توجیه کرد اگر حق با اوست من باید خودم را اصلاح کنم نه اینکه او را بزنم.