روز گذشته خبری به نقل از مدیرکل بیمه سلامت در برخی از منابع خبری رسمی و غیررسمی منتشر شد. مدیرکل بیمه سلامت استان البرز در نشست خبری به مناسبت هفته دولت گفته بود: «از تعداد زایمانهای استان بالغ بر ۵۰ درصد مربوط به اتباع بیگانه بوده است.»
به گزارش فرهیختگان؛ همچنین مدیرکل بیمه سلامت استان البرز در بخشی دیگر از سخنان خود عنوان کرده بود: «با توافقی که با کمیساریای عالی انجام شده است بهصورت رایگان حدود ۴ هزار نفر اتباع تحت بیمه رایگان قرار گرفتهاند.» آنچه در این بین نقل شده بود، اما دقیقا همان سخن مربوط به تعداد زایمانهای اتباع افغانستانی بود.
مسالهای که در این بین و در وهله اول محل ابهام بوده، این است که تعداد جمعیت مهاجر افغانستانی ساکن استان البرز درمجموع چقدر است؟ ابهام دوم، اما درصورت روشن شدن ابهام اول، این است که چه تعداد از جمعیت مهاجر افغانستانی ساکن استان البرز مادر هستند و شرایط باروری دارند؟ ابهام بعدی و مهمتر این است که تعداد زایمانهای استان البرز چقدر است که بیش از نیمی از آنها، مربوط به مهاجران افغانستانی است؟
در یک فلشبک کلی به چند ماه اخیر میبینیم خبرهای زرد مهمی مربوط به جمعیت مهاجر افغانستانی منتشر شد که موج نگرانی و ترس را در میان مردم ایجاد کرد و این ترس و نگرانی در بخشی از جامعه مجددا شعلههای مهاجرستیزی و افغانستانیستیزی را در مردم روشن کرد. در ابتدا خبری مبنیبر شیوع جذام در کشور منتشر شد و پس از آن در فضای مجازی، اکانتهای مهاجرستیز عامل شیوع را مهاجران افغانستانی معرفی کردند.
بهدنبال انتشار این شایعه مهشید ناصحی، رئیس اداره سل و جذام وزارت بهداشت با رد افزایش موارد ابتلای این دو بیماری گفته بود: «در ۲۰ سال گذشته موارد ابتلا ۴۰ مورد در سال بود حالا، اما این عدد به ۱۰ مورد رسیده که معمولا همیشه ۳ نفر آنها از اتباع بودهاند.» پس از ایجاد نگرانی در رابطه با شیوع جذام در جامعه توسط مهاجرهراسان، باز هم زنگ خطر شیوع یک بیماری دیگر توسط مهاجران افغانستانی در رسانهها اعلام شد.
رئیس مرکز مدیریت بیماریهای واگیر وزارت بهداشت، درمان و آموزش پزشکی با بیان اینکه تعدادی از اتباع کشورهای شرقی ایران بهصورت غیرمجاز و در مقاطع زمانی مختلف وارد کشور شدهاند، گفته بود: «با توجه به اینکه این افراد در مدتزمان سفر خود به ایران در شرایط نامساعد قرار دارند و از مرزهای غیررسمی وارد شدهاند، زمانی که به این افراد دسترسی پیدا کردیم تعدادی از آنها مبتلا به بیماری اسهالی شدید بودند که با انجام آزمایشهای لازم مشخص شد به وبا مبتلا شدهاند.»
بخشی از اخباری که در سطور بالا مرور کردیم، واقعی و البته با تحریف و بخشی غیرواقعی هستند. فارغ از درست و غلط بودن خبر تعداد زایمانهای مهاجران افغانستانی در استان البرز یا خطر شیوع وبا، سل و جذام از سوی مهاجران افغانستانی، اما مساله اصلی که باعث انتشار چنین اخبار و اعدادی شده است، عدم ساماندهی مهاجران افغانستانی تازهوارد و نامشخص بودن جمعیت آنهاست.
دقیقا همان ابهامی که در خبر تعداد زایمان افغانستانیهای مقیم استان البرز وارد شد، در کلیت ماجرا و انتشار این دست از اخبار وارد است. اساسا چه تعداد مهاجر غیرقانونی یا مهاجر ساماندهی نشده وارد کشور شده است که برخیها سعی دارند با انتشار چنین اخباری، احساس ناامنی را به جامعه از سوی جمعیت مهاجر افغانستانی القا کنند؟
بهنظر میرسد کار اصلی بر زمین مانده برای جلوگیری از انتشار این دست از اخبار پیش از آنکه پیگیری صحت و سقم ماجرا باشد، مطالبه ملی ساماندهی اتباع غیرقانونی افغانستانی است؛ چراکه وقتی ساماندهی شوند، جمعیت جدید وارد شده پس از سال ۱۴۰۰ مشخص خواهد شد و تمام ابهامها در رابطه با جمعیت مهاجران افغانستانی روشن خواهد شد.
اینکه اساسا چه تعداد بزه در کشور مربوط به مهاجران افغانستانی است و یا مثلا وقتی گفته میشود بیش از ۵۰ درصد از زایمانهای استان البرز مربوط به مهاجران افغانستانی است، ما از کل جمعیت مهاجران افغانستانی مقیم استان البرز خبر داریم و میتوانیم تعداد موالید مهاجران را از آن عدد استخراج کنیم.
یعنی رسانه و مردم دیگر متاثر از پروپاگاندای مهاجرهراسی نخواهند شد و کسی نمیتواند بگوید که قرار است شهرهای ایران توسط مهاجران افغانستانی فتح شوند. فضای بهوجود آمده ناشی از اخبار زرد، مهاجرهراسی و افغانستانیستیزی نتیجه عدم ساماندهی اتباع تازه وارد است و بهضرر مردم ایران خواهد شد؛ چراکه ترس و اضطراب ناشی از چنین اخباری همواره در میان برخی از افراد جامعه هرچند کم، اما باقی خواهد ماند و نتیجهای بهجز دوقطبی در همزیستی با مهاجران نخواهد داشت.
دوقطبی بهوجود آمده میان جامعه ایرانی و مهاجران افغانستانی که ناشی از عدمساماندهی اتباع است، اما بیش از آنکه دودش در چشم ما ایرانیها برود، به ضرر اتباع قدیمی افغانستانی ساکن ایران است و زندگی و تعامل لازم با جامعه را با ایرانیان سخت خواهد کرد؛ بنابراین بهنظر میرسد مطالبه ساماندهی اتباع افغانستانی در ابتدا باید از سوی جامعه مهاجر قانونی مطرح شود و آنها از کشور میزبان بخواهند پیش از اینکه فضای فعلی به ضررشان تمام شود، مسئولان ایرانی به ماجرای حضور اتباع غیرقانونی افغانستانی رسیدگی کنند.
در سالهای گذشته و پس از ورود آخرین موج مهاجران افغانستانی به ایران، علیرغم اینکه شعارهای بسیاری در رابطه با میهمانان تازهوارد از سوی مسئولان داده شد، اما هیچیک عملیاتی نشد. یعنی ما همچنان شاهد ضدونقیضها در تعداد مهاجران افغانستانی هستیم. همچنین مساله ساماندهی اتباع افغانستانی یک طرح و مساله مبهم در میان مسائل موجود در کشور است.
یکی از راههای ساماندهی اتباع افغانستانی غیرمجاز، رد مرز شدن و بازگرداندن آنها به کشور مقصد و کنترل مرزهای ایران با افغانستان است. با این وجود، اما همچنان مشخص نیست که سرانجام مرزهای شرقی چه خواهد شد؟ دیوارکشی میان ما و همسایه شرقی اصلا چه اندازه شدنی و تا چه میزان هزینهبر است؟
یکی دیگر از راهها، دادن اقامتهای مختلف به مهاجران افغانستانی است. با وجود اینکه مهاجران قدیمی چند دهه است که در جامعه ایرانی زندگی میکنند، اما هنوز مشکلات مختلفی برای زندگی در ایران دارند و هنوز سیاست مشخصی در رابطه با این مهاجران ایرانیزه شده وجود ندارد.
در این میان نیز معلوم نیست سرنوشت مهاجران جدید افغانستانی هم برای زندگی در ایران مشابه با سرنوشت و مشقتهای مهاجران قدیمی خواهد شد یا بالاخره تکلیف تمام مهاجران با یک سیاست اصولی روشن خواهد شد؟ واقعیت ماجرا این است که مشخص نیست در این بین چه کسانی از عدم ساماندهی مهاجران افغانستانی نفع میبرند، اما هرچه هست عدم ساماندهی مهاجران افغانستانی هم برای جامعه ایرانی و هم میهمانان افغانستانی یک ماجرای دو سر باخت است و تنها مهاجرهراسان و افغانستانیستیزان در این بین نفع خواهند برد.