محمد زعیمزاده، سردبیر فرهیختگان در سرمقاله روزنامه نوشت: مواجهه حرفهای رهبر انقلاب با موضوع تشکیل کابینه دولت مسعود پزشکیان چند پیام ویژه داشت:
۱- اصل برگزاری انتخابات و تشکیل یک دولت جدید پس از حادثه سخت پرواز اردیبهشت در کمال آرامش همراه با مواجهه اخلاقی همه گروههای ذینفع در فضای سیاسی کشور خودش موضوعیت دارد. این اتفاق از سویی نشاندهنده قوت ساختار نهادی کشور است و از سوی دیگر این فضا را بازتولید و باز تقویت میکند و این یعنی محکم بودن ساختارهای سیاسی و بنیانهای تشکیلاتی حکمرانی یک مزیت مهم برای جمهوری اسلامی است که به شکل مداوم باید از آن صیانت شود.
۲- تشکیل فوری کابینه آن هم با حداکثر اعضا به دو دلیل مهم موضوعیت دارد. اولا مسیر پیش رو و چالشهای کشور اجازه اتلافوقت بیش از این را نمیداد و اطناب بیش از پیش ماجرا موجب خسارت برای کشور میشد. ثانیا همراهی حداکثری مجلس با دولت تازهنفس، موجب تقویت روح وفاق و همدلی در کشور شد. وفاق شرط لازم و البته نه کافی برای حل مشکلات کشور است.
۳- وفاق یک روش یا یک بستر است نه یک گفتمان. علاوهبر وفاق، باید ایده روشن برای حل مشکلات کشور داشت. وفاق معبر است نه مقصد. اشاره به پیوست عدالت داشتن برنامهها یا حتی تاکید روی موضوعات مصداقیتری چون جوانی جمعیت و… شاید ناظر به این مساله بود که در پساوفاق باید ایدههای روشن مبتنیبر یک گفتمان دقیق برای حل موضوعات کشور داشت و کار دولت تازه از اینجا شروع میشود.
۴- نسبت حاکمیت با همه دولتها حمایتی است. اصولا مشی ایشان با همه دولتها از باب اینکه بار اصلی اجرا را برعهده دارند، همراهی حداکثری است. این لطف در فرآیند تشکیل کابینه به شکل ویژهتری انجام میشود. دولت مسعود پزشکیان هم از این قاعده مستثنی نیست. تایید و تاکید روی صلاحیت وزرای پیشنهادی درخصوص این دولت هم احتمالا از سه قاعده پیروی کرده است. نخست اینکه وزرا به نسبت گفتمان دولت ارزیابی میشوند، طبعا نوع مواجهه رهبری با وزرای پیشنهادی بهگونهای نیست که دولت سلب هویت شود. ثانیا کارآمدی وزرا بهعنوان شرط تحقق شعارهای دولت مدنظر است. ثالثا اعتماد به رئیسجمهور و تایید مراجع ذیربط در مورد وزرایی که شناخت کمتری نسبت به آنها وجود دارد.
۵- رهبر انقلاب صریحا اعلام کردند که تعدادی از وزرا را تایید کردهاند، تعدادی را تاکید و بخش مهمی را هم نمیشناختند. درخصوص موضوع نسبت رهبری با کابینه جناب پزشکیان در هفته اخیر کشمکشهایی درگرفت که به نظر میرسد با موضع دیروز رهبری، سه جریان باید نسبت به دیدگاههایشان در این خصوص تجدید نظر کنند.
دسته اول جریانی که به کنایه رئیسجمهور را رئیسالوزرا خوانده بود. این جریان طیف وسیعی را دربر میگرفت، از جریانی رادیکال در خارج از کشور تا طیفی که مشاوران دولت روحانی بودند و در موضوع کابینه رئیسجمهور را بلاموضوع تصویر کردند.
جریان دوم افرادی که در هزینه کردن از رهبر انقلاب از هیچ تلاشی فروگذار نکردند و چه در صحن مجلس و چه خارج از آن به این اقدام خسارتبار مبادرت ورزیدند. تلاش آنها خواسته یا ناخواسته این بود که فرآیندهای رسمی و سازوکارهای طبیعی سیاستورزی کشور را به بنبست بکشانند، آن هم با ایده و دادهای نادرست که در این مسیر موفق نبودند.
جریان سوم کسانی هستند که احتمالا دوست نداشتند رهبر انقلاب از تشکیل کامل و زودهنگام دولت بهعنوان اتفاق مطلوب یاد کنند. برای آنها در جریان رای اعتماد کابینه فقط یک مساله موضوعیت داشت؛ اینکه بدون توجه به مصالح ملی بهعنوان دِگرِ گفتمانی دولت پزشکیان خود را مطرح کنند و برای این کار حاضر بودند هرکاری بکنند. یک روز برگ رای خود که به ۸-۹ نفر از اعضای کابینه رای نداده بودند را با افتخار منتشر کنند، روز دیگر افرادی از دفتر رهبر انقلاب که با وزرای پیشنهادی جلسه اتمام حجت داشتند را به منافق شبیهسازی کنند.