bato-adv

«در جهنم باران نمی‌بارد»؛ تصاویری آخرالزمانی از روایت‌های ضد جنگ

«در جهنم باران نمی‌بارد»؛ تصاویری آخرالزمانی از روایت‌های ضد جنگ
زهرا شاه‌حاتمی با اشاره به اینکه فیلم «در جهنم باران نمی‌بارد» در شرایط جنگی روایت می‌شود، جنگ را در این فیلم بهانه‌ای برای ساخت فیلمی ضد خشونت دانست.
تاریخ انتشار: ۰۸:۴۴ - ۰۶ شهريور ۱۴۰۳

فیلم سینمایی «در جهنم باران نمی‌بارد» اولین تجربه سینمایی زهرا شاه‌حاتمی به تهیه‌کنندگی علی شاه‌حاتمی به تازگی در گروه هنر و تجربه اکران شده است.

به گزارش ایلنا، نادر فلاح، علیرضا کمالی و پانته‌آ سیروس از بازیگران این فیلم سینمایی هستند و در خلاصه داستان آن آمده است: در جهنم باران نمی‌بارد قصه‌ای بی‌زمان و مکان از جنگی آخرالزمانی است. اخرین بازمانده‌های آخرین شهری که در حال فروپاشی است که مردمش هیچ سهمی جز درد از جنگ ندارند.

به بهانه اکران «در جهنم باران نمی‌بارد» با کارگردان آن گفتگویی داشتیم که در ادامه مشروح این گفتگو را از نظر می‌گذرانید:

در سینمای ایران کمتر فیلمی را می‌توان مثال زد که اثری آخرالزمانی باشد. چطور به این ایده و ساختار رسیدید؟

فیلمنامه این اثر بر اساس لوکیشن نوشته شد، زمانی که پدرم در این لوکیشن مشغول فیلمبرداری بود ایده این فیلم به ذهنم رسید و ایده را با پدرم مطرح کردم و ساعت‌ها با ایشان درباره این فیلم صحبت کردم.

من علاقه زیادی به سینمای شرق اروپا دارم و فیلم‌های دهه ۷۰ و ۸۰ این سینما را دنبال کرده‌ام. درباره «در جهنم باران نمی‌بارد» هیچ تعریفی در ذهنم نداشتم و نمی‌دانستم که این فیلمنامه به چه فیلمی تبدیل خواهد شد و در زمان تدوین این اثر وقتی تصاویر را می‌دیدم برای خود من هم شوکه‌کننده بود.

آقای روزبهانی طراح صحنه این فیلم در شکل‌گیری تصاویر نهایی فیلم نقش بسیار تأثیرگذاری داشتند و همچنین آقای یزدانیان آهنگساز «در جهنم باران نمی‌بارد» نیز در فضاسازی این فیلم بسیار تأثیرگذار بودند.

آیا می‌توان قصه «در جهنم باران نمی‌بارد» و محل روایت این قصه را هم در حال و هوای اروپای شرقی دانست؟

من هیچ تأکیدی بر اینکه قصه مربوط به چه منطقه‌ای از جهان است، نداشتم و حتی سعی داشتم که محدودیتی در این مورد ایجاد نشود. به همین دلیل در طراحی لباس‌ها، طراحی صحنه و... به این نکته دقت شد که هیچ نشانی از هیچ قسمتی از جهان وجود نداشته باشد.

اما در روایت و تصویرگری شاید از سینمای شرق اروپا تأثیر گرفته باشم که هیچ ارتباطی با مکان روایت قصه این فیلم ندارد و من تعمداً هیچ نشانه‌ای از هیچ نقطه جهان در این فیلم نگنجانده‌ام.

از چه سینماگری در سینمای شرق اروپا تأثیر گرفته‌اید؟

من با دیدن فیلم‌های کوئینتین تارانتینو عاشق سینما شدم که البته فیلمسازی آمریکایی است، اما پس از آن توجهم به سینمای شرق اروپا جلب شد و عاشق سینمای اینگمار برگمان شدم و او تأثیر زیادی بر من گذاشت. هر چند که فیلم من تفاوت بسیاری با سینمای برگمان دارد، اما او از مهم‌ترین سینماگرانی است که می‌شناسم و تأثیر زیادی بر من داشته و همیشه سعی داشتم اگر روزی فیلمساز شدم بتوانم در ساختار بصری اثرم مثل برگمان تصاویری دقیق و چشم‌نواز داشته باشم.

من سعی داشتم فیلم ساده‌تری نسبت به سینمای برگمان که سینمایی پیچیده است، بسازم و تلاشم بر این بود که علاوه بر قصه با قاب‌ها تصاویری زیبا اثری خلق کنم که مخاطب از دیدن تصاویر آن نیز لذت ببرد.

در شخصیت‌پردازی هم این نگرش را داشتید که کاراکتر‌ها محدود به فرهنگ خاصی از جهان نشوند؟

بله، برای من در این قصه آخرالزمانی بیش از هر چیز این موضوع اهمیت داشت که فیلمی بسازم که بخشی از من باشد. در سینمای ایران ما فیلم‌هایی اینچنین نداریم و به همین دلیل رفتن به سراغ چنین فیلمی و حتی شخصیت‌پردازی برای چنین فیلم کار سختی است.

در این فیلم کسی نقش اول را ندارد و فیلم به شدت ضد جنگ صحبت می‌کند و حرف‌هایی که زده می‌شود درباره انسانیت است. در واقع با وجود اینکه فیلم در فضایی تاریک و تلخ روایت می‌شود همه آدم‌ها امید دارند و منتظر تمام شدن جنگ و فرا رسیدن یک روز روشن هستند و این برگرفته از سیر زندگی است که خودم داشتم و فکر می‌کنم مربوط به انسان می‌شود و نمی‌توان آن را به شخصیت‌هایی از یک منطقه در جهان مربوط دانست.

چرا بر اینکه فیلمتان محدود به یک جغرافیا نشود، تأکید داشتید؟

مهم‌ترین هدفم این بود که همه مردم دنیا بتوانند با این فیلم ارتباط برقرار کنند. وجه مشترک جنگ در همه جای دنیا نابودی است و اگر از یک جای خاص صحبت می‌کردم باید به آدم‌هایی مشخص و مربوط به همان جغرافیا می‌پرداختم و درباره یک ایدئولوژی صحبت می‌کردم، اما قصد من پرداختن به این موضوعات نبود، من می‌خواستم فیلمی روایت کنم که به ماهیت جنگ و خرابی‌هایی که به جا می‌گذارد بپردازد.

فیلم «در جهنم باران نمی‌بارد» در آمریکا چندین نمایش داشته و در چند جشنواره نیز حضور داشته و برایم جالب بود مردم این کشور که هیچ‌گاه جنگ را تجربه نکرده‌اند توانستند با آن ارتباط برقرار کنند چرا که فیلم درباره اقلیم خاصی نیست و سعی دارد روایتی جهان‌شمول داشته باشد.

چقدر بر زیبایی تصاویر و دیالوگ‌ها اصرار داشتید؟

زیبایی تصاویر برای من اهمیت بسیار بالایی داشت، ولی جالب است بگویم که در ابتدا فیلمنامه «در جهنم باران نمی‌بارد» بدون هیچ دیالوگی نوشته شد، ولی در بازنویسی‌ها به این نتیجه رسیدم که دنبال کردن فیلمی بلند بدون دیالوگ برای مخاطب کار سختی است و به همین دلیل به فیلمنامه دیالوگ اضافه شد.

با این حال تمام تلاش من این بود که مخاطب بیش از هر چیز با تصاویر فیلم ارتباط برقرار کند و بر درست و زیبا بودن تصاویر تأکید داشتم، اما چون همراه کردن مخاطب با اثری بدون دیالوگ کار سختی بود تصمیم گرفتم به فیلمنامه دیالوگ اضافه کنم، اما دیالوگ‌ها قطعاً حساب شده به فیلمنامه اضافه شدند.

چرا در ابتدا فیلمنامه را بدون دیالوگ نوشتید؟

همانطور که گفتم قصدم بر این بود که قصه فیلم محدود به یک جغرافیا نشود و دیالوگ به هر حال باید با یک زبان مشخص بیان شود و استفاده از زبان می‌تواند این ذهنیت را ایجاد کند قصه فیلم در منطقه‌ای مربوط به همین زبان روایت می‌شود.

هر شخصیت در این فیلم می‌تواند نمادی از یک تیپ شخصیتی خاص باشد. انتخاب کاراکتر‌ها با داستان‌ها و ویژگی‌هایی که داشتند بر چه اساسی صورت گرفت؟

فیلم در فضای جنگی روایت می‌شود، اما ما هیچوقت شاهد جنگ، بمباران و کشته شدن افراد نیستیم و فقط درباره این اتفاقات دیالوگ‌هایی شنیده می‌شود. فیلم علاوه بر ضد جنگ بودن، اثری ضد خشونت است. جنگ در این فیلم یک بهانه است تا نشان بدهد که جهان امروز چقدر غرق در خشونت است.

من فکر می‌کنم این مضمون مربوط به همه جای دنیا می‌شود، کشور‌های بسیاری هستند که اصلاً درگیر جنگ نیستند، اما مشکلات و شرایط سخت زندگی فشاری به این مردم وارد کرده که منجر به افزایش میزان خشونت شده و من این اتفاق را جنگی در سکوت می‌دانم؛ آدم‌هایی که در سختی‌های شکل گرفته زندگی هر روز امید و آرزو‌های خود را از دست می‌دهند.

هر کاراکتر در این قصه یک درگیری مشخص دارد؛ یک نفر دیگری عشقش است، یک نفر به حیوانات علاقه دارد، یک نفر نگرانی‌هایی برای خانواده‌اش دارد و.... این قصه‌ها و شخصیت‌ها در حین نگارش فیلمنامه به ذهنم رسیدند و به قصه اضافه شدند.

آیا از شرایط اکران رضایت دارید؟

اینکه فرصتی برای اکران «در جهنم باران نمی‌بارد» فراهم شده برایم بسیار خوشحال‌کننده است و از کسانی که این شرایط را فراهم کردند بسیار ممنونم، اما مشکلی که در اکران آثار هنر و تجربه وجود دارد این است که سانس‌های مناسبی به این فیلم‌ها داده نمی‌شود.

من بازخورد‌های زیادی درباره زمان نامناسب اکران فیلم داشتم و واقعاً در گرمای تابستان خیلی کم پیش می‌آید کسی ظهر به سینما برود که البته اگر این تصمیم را هم داشته باشد معمولاً مردم در این ساعات سرکار هستند و نمی‌توانند به سینما بروند. با این حال از اکران فیلمم بسیار خوشحالم و تا الآن از میزان استقبال رضایت دارم.

bato-adv
مجله خواندنی ها
پرطرفدارترین عناوین