دسترسی به آموزش ابتدایی در افغانستان بهشدت کاهش یافته و ۱/۱ میلیون دختر و پسر کمتر به مدرسه میروند. اگر به این آمارها، دخترانی را اضافه کنیم که قبل از اعمال این ممنوعیتها از تحصیل بازمانده بودند، حالا تقریباً ۵/۲ میلیون دختر در افغانستان از حق تحصیل محرومند که ۸۰ درصد از آنها را دختران در سن مدرسه تشکیل میدهند.
«خاور» در حال آمادهشدن برای شروع تحصیل در دانشکده پزشکی در افغانستان بود که جنگجویان طالبان به کابل حمله کردند، قدرت را به دست گرفتند و افغانستان را بدل به تنها کشوری در جهان کردند که تحصیل دختران بالای ۱۲ سال در آن ممنوع است. «خاور» قبلاً انبوهی از کتابهای درسی را خریده بود و آرزو داشت متخصص قلب شود، اما سهسال بعد، روزهای او از ساعت چهار صبح، با بلند شدن برای نماز و فهرست بلندی از کارهای خانه شروع میشود: «روزهای عادی من بسیار متفاوت از گذشته است.» او که از «سیانان» خواسته است برای حفظ امنیتش از نام مستعار برای او استفاده شود، حالا امیدوار است روزی همهچیز تغییر کند.
به گزارش هممیهن, این حالوروز ۱/۴ میلیون دختر دیگر در افغانستان است؛ دخترانی مثل خاور که از سهسال پیش همین موقع که طالبان کل افغانستان را دوباره زیر سیطره قدرتشان گرفتند و آرزوهای زنان را زیر پاهایشان له کردند، مجبورند در خانه بنشینند، تحصیلات متوسطه و عالی را فراموش کنند، برای بیرونرفتن برقع بزنند و فقط امیدوار به آینده بمانند.
آنطور که یونسکو بهتازگی گزارش داده، علاوه بر این، دسترسی به آموزش ابتدایی هم بهشدت کاهش یافته و ۱/۱ میلیون دختر و پسر کمتر به مدرسه میروند. اگر به این آمارها، دخترانی را اضافه کنیم که قبل از اعمال این ممنوعیتها از تحصیل بازمانده بودند، حالا تقریباً ۲/۵ میلیون دختر در افغانستان از حق تحصیل محرومند که ۸۰ درصد از آنها را دختران در سن مدرسه تشکیل میدهند.
این وضعیت اسفبار، یونسکو را وادار کرده در بیانیهاش بنویسد: «این وضعیت باید به همه ما مربوط باشد، حق آموزش قابل مذاکره یا خدشه نیست. جامعه جهانی باید برای بازگشایی بیقیدوشرط مدارس و دانشگاهها به روی دختران و زنان افغان بسیج شود. تنها در سهسال، مقامات تقریباً دودهه پیشرفت مداوم آموزشوپرورش در افغانستان را از بین بردهاند و آینده یکنسل کامل اکنون در خطر است.»
«سیما سمر»، معاون سابق رئیسجمهور و وزیر سابق امور زنان افغانستان، نامهای را از یک دختر در افغانستان بهنام ثریا محمدی با بنیاد «اکثریت فمینیستی» - یک سازمان غیرانتفاعی آمریکایی که درباره خشونت علیه زنان، برابری و توسعه اقتصادی فعالیت میکند- به اشتراک گذاشته است. در این نامه، محمدی از جهان میخواهد که به زندگی تحت رژیم طالبان توجه داشته باشد؛ جایی که زنان در آن قربانی ظلم نهادینهشده شدهاند. در این نامه آمده است:
«دوست عزیزم
من این نامه را برای شما و از طریق شما، به دوستانتان، رهبران جهان، سازمان ملل متحد، سازمانهای حقوق بشر و سازمانهای حقوق زنان در سراسر جهان مینویسم. نام من ثریا محمدی است؛ دختری که در قلب افغانستان، کشوری که تحت حکومت طالبان است، زندگی میکند. این نامه را با دلی پر از درد و امید مینویسم، نامهای که هدفش رساندن صدای همه دختران افغان است؛ دخترانی که سکوت تحمیلی و بیرحمانه را تحمل میکنند.
از روزی که طالبان دوباره قدرت را به دست گرفتند، زندگی من و هزاران دختر دیگر به یک کابوس تبدیل شده است. ما از رفتن به مدرسه و ادامه تحصیل، از کار و داشتن آیندهای روشن محروم شدهایم. هر روز از پنجره کوچک خانهام به بیرون نگاه میکنم و آرزو میکنم که میتوانستم به مدرسه برگردم، کتابهایم را دوباره باز کنم و آرزو کنم که دکتر، مهندس یا وکیل شوم. اما متأسفانه این رویاها اکنون به کابوسی تبدیل شدهاند که ما در بیداری تجربه میکنیم.
دختر بودن در افغانستان بهمعنای زندگی در سایه ترس و بیعدالتی است. ما نادیده گرفته شدهایم، ارزش انسانی ما پایمال میشود و هیچکس به صدای ما گوش نمیدهد. وقتی به ما میگویند که حق تحصیل نداریم، در اصل به ما میگویند که هیچ ارزشی نداریم. وقتی ما را مجبور به ازدواج میکنند، اساساً میگویند که نظرات و احساسات ما مهم نیست. روزها میگذرند و هیچکس به کمک ما نمیآید.
آیا تابهحال به این فکر کردهاید که وقتی کسی به شما میگوید «حق ندارید»، چه حسی دارد؟ وقتی میبینید دوستانتان در کشورهای دیگر آزادانه به مدرسه میروند، کار میکنند و آیندهای روشن میسازند، درحالیکه شما در یک زندان نامرئی گرفتار شدهاید، چه احساسی دارید؟ ما دختران افغان هر روز با این احساسات دستوپنجه نرم میکنیم. هر روز با این واقعیت تلخ روبهرو میشویم که زندگی ما هیچ ارزشی ندارد و هیچکس به فکر ما نیست.
من هر روز با ترس و وحشت از خواب بیدار میشوم. هر روز به خودم میگویم، امروز روزی است که مرا مجبور به ازدواج میکنند؟ آیا امروز آخرینباری است که پا به خانهمان میگذارم؟ این سوالات بیپاسخ هر روز مرا تا مرز ناامیدی میکشاند. اما در میان این تاریکی، بارقهای از امید همچنان باقی است. به امید روزی که این کابوس پایان یابد و بتوانیم دوباره زندگی کنیم، دوباره بخندیم، دوباره بیاموزیم و آیندهای روشن بسازیم.
من فقط یک دختر نیستم؛ من نماینده هزاران دختریام که در این سرزمین زخمی زندگی میکنند؛ دخترانی که صرفاً بهدلیل زنبودن از همه حقوق بشر محروم شدهاند. ما حق انتخاب نداریم، حق نداریم در مورد زندگی خود تصمیم بگیریم. حتی حق انتخاب شریک زندگی از ما گرفته شده است. ما را مجبور به ازدواج میکنند، بدون اینکه نظر ما را بپرسند.
هر روز که از خواب بیدار میشوم با احساس خفگی و فشار طاقتفرسایی مواجه میشوم. هر روز که میگذرد احساس میکنم بخشی از روح و وجودم در حال نابودی است. تمام رویاهای من بهتدریج فرو میریزند و جای خود را به واقعیتی تلخ میدهند. آیندهای که زمانی با امید به آن مینگریستم اکنون سایهای دور و دستنیافتنی بهنظر میرسد.
ما دختران افغان از تحصیل، از حقوق انسانی و از زندگی با عزت و احترام محروم شدهایم. هر روز که از خواب بیدار میشویم با این واقعیت تلخ مواجه میشویم که نادیده گرفته شدهایم و ارزش انسانی ما نادیده گرفته میشود. هر لحظه از روز ما مملو از ترس و اضطراب است، ترس از آیندهای مبهم که شاید هرگز نتوانیم از این زندان ظالمانه فرار کنیم.
از رهبران جهان، از زنان و دختران در سراسر جهان، از شما میخواهم که صدای ما باشید. ما را فراموش نکنید، ما را تنها نگذارید. درد و رنج ما را بشنوید و برای ما بجنگید. ما به حمایت شما نیاز داریم، ما به شما نیاز داریم که صدایمان را در سراسر جهان به گوش دیگران برسانید. ما هم حق داریم زندگی کنیم، تحصیل کنیم، کار کنیم، انتخاب کنیم. ما هم انسانیم و حقوق انسانی ما باید رعایت شود. به امید روزی که بتوانیم دوباره آزادانه زندگی کنیم، درس بخوانیم، کار کنیم و رویاهایمان را دنبال کنیم.
با احترام و اشک، ثریا محمدی، دختری از افغانستان».
اگرچه تحصیل دختران زیر ۱۲ سال هنوز در افغانستان مجاز است، اما تعداد دانشآموزانی که در آموزش ابتدایی ثبتنام کردهاند هم از سال ۲۰۲۱ بهشدت کاهش یافته است. براساس دادههای جدید یونسکو، افغانستان در سال ۲۰۲۲ تنها ۵/۷ میلیون دختر و پسر در مدارس ابتدایی داشتهاند. این درحالیاست که این رقم در سال ۲۰۱۹، ۶/۸ میلیون در سال بوده است.
آنطور که در گزارش یونسکو آمده، این کاهش در ثبتنام مدارس ابتدایی نتیجه تصمیم عملی مقامات برای منع معلمان زن از تدریس پسران است و کمبود معلم را تشدید میکند. همچنین میتوان آن را با انگیزه نداشتن والدین برای فرستادن فرزندانشان به مدرسه توضیح داد. این ارقام همچنین در آموزش عالی با کاهش نیمی (۵۳ درصد) از تعداد دانشجویان ثبتنام شده در دانشگاهها از سال ۲۰۲۱، بسیار نگرانکننده است؛ درنتیجه افغانستان بهسرعت با کمبود فارغالتحصیلان آموزشدیده و ماهر برای نقشآفرینی در مشاغل مواجه خواهد شد؛ موضوعی که فقط مشکلات توسعه را تشدید خواهند کرد.
زنان افغانستان، اما حالا راههای دیگری در پیش گرفتهاند تا بگویند مقابل ستم و سرکوب طالبانی سر خم نمیکنند؛ «خاور» که روزی آرزوی تحصیل در دانشکده پزشکی را داشت و حالا مجبور به خانهنشینی است، در زمان استراحت ناهار، به چیز دیگری میپردازد. این دختر ۲۲ ساله برای چندساعت قبل از، از سرگیری کارهایش بهطور مخفیانه برای مدرک علوم بهداشتی از طریق یک دانشگاه آنلاین غیرانتفاعی مستقر در ایالاتمتحده که به پناهندگان در سراسر جهان و زنانی مانند آن اجازه تحصیل رایگان میدهد، درس میخواند.
آنطور که سیانان گزارش داده، در کنار مدارس آنلاین، تلاشهای بینالمللی برای آموزش دختران نوجوان که رژیم آنها را بهعنوان یک طبقه زیردست میبیند و در خانههای خود محبوس شدهاند، ادامه دارد. بعضی از کلاس درسها در مکانهای مخفی در داخل افغانستان دایر شده که آنلاین یا از طریق تلفن، تلویزیون و رادیو در حال کمکرسانیاند. این کلاس درسها توسط افراد مختلف اداره میشوند، اما همه بهگونهای طراحی شدهاند که تا حد امکان به زنان افغان دسترسی داشته باشند.
«عرفانالله عابدی» در میان مردمی بود که در ماه اوت ۲۰۲۱، بعد از روی کار آمدن طالبان تلاش کرد تا از افغانستان فرار کند. او که کارمند سابق دولت، مترجم و مشاور فرهنگی ناتو بود، همراه خانوادهاش به استرالیا رفت و در آنجا از شکست کمپینهای آنلاین برای فشار آوردن طالبان به بازگشایی مدارس دخترانه ناامید شد؛ بنابراین با دوستان خود تماس گرفت و معلمان را جذب برنامهاش کرد و از فوریه سال ۲۰۲۳، آنها اولین دوره از کلاسهایی را که اکنون حدود ۱۵ کلاس معمولی است، در مکانهای مخفی در سراسر افغانستان برگزار کردند. او میگوید: «این یک کلاس حضوری است، اما هر دانشآموز، نماینده گروهی متشکل از چهار یا پنج دانشآموز دیگر است که بهدلیل نگرانیهای امنیتی نمیتوانند در این کلاسها شرکت کنند.»
او میگوید، یافتن معلمان زن که بهدلیل ممنوعیت طالبان برای تدریس زنان به پسران، بیکارند، آسان، اما استخدام معلمانی که در شرایط سخت امنیتی زندگی میکنند، دشوار است. عابدی میگوید که این کلاسهای مخفی، خدماتی فراتر از آموزش ارائه میدهند: «اینجا یک مرکز امید است؛ یک مرکز تابآوری است. اینجا جایی است که آنها آینده خود را در آن میبینند. طالبان مردم بهویژه دختران را بیسواد نگه میدارد، چون آنها در آینده مادر خواهند شد. ایدئولوژی آنها این است که دختران را بیسواد نگه دارند تا بتوانند فرزندان نسل بعدی را برای ایدئولوژی تروریستی خود دستکاری کنند.»
سازمان بیگم برای زنان (BOW) - یک سازمان غیردولتی، غیرحزبی و غیرانتفاعی مستقر در کابل است که رسماً در هشت دسامبر ۲۰۲۰ تأسیس شد و هدفش دفاع، حمایت و توانمندسازی تمام زنان افغان است- امیدوار است که با آموزش در رادیو، راههای آنلاین و تلویزیون به زنان در خانههایشان دسترسی پیدا کند. «حمیده امان»، کارآفرین افغان و موسس این سازمان میگوید، «رادیو بیگم» از کابل روزی ششساعت درس رادیویی همراه با برنامههای سلامت، روانشناسی و معنوی برای زنان در اکثر نقاط افغانستان پخش میکند: «ایستگاه رادیویی ما در برخی از استانهای جنوب تحمل نمیشود، زیرا آنها بسیار محافظهکارند و حتی نمیخواهند صدای زنان را در رادیو بشنوند.»
امان میگوید که هر روز بین ۱۰ تا ۲۰ زن به ایستگاه تلفن میزنند تا از پزشکان و روانشناسان درباره چگونگی کنار آمدن با زندگی در افغانستان مشاوره بگیرند: «مادرها با ما تماس میگیرند تا شکایت کنند که دخترانشان دیگر غذا نمیخورند... افسرده بهنظر میرسند، حرف نمیزنند، یا مدام گریه میکنند.»
آکادمی بیگم همچنین دروس آنلاین را ارائه میدهد که در استودیوهای خود هزارانمایل دورتر در پاریس فیلمبرداری شدهاند. کلاسهای تلویزیونی طیف وسیعتری از موضوعات را پوشش میدهند که توسط زنان برای زنان ارائه میشود. چیزی که در افغانستان در زمان طالبان مجاز نیست: «درحالحاضر اگر تلویزیون را در افغانستان روشن کنید، وقتی از یک کانال به کانال دیگر میروید، اکثراً مردان و زنان بسیار کمی را میبینید. بهویژه در ساعات پربیننده برنامه عصر؛ فقط مردان، مردان و مردان.» بیگم تیوی همچنین در تلاش است تا برنامههای خود را گسترش دهد تا سرگرمیهای بیشتری را ارائه دهد. امان میگوید: «مخاطبان ما از ما میخواهند که برنامههای سرگرمی داشته باشیم، چون زندگی بسیار غمانگیز است، وضعیت بسیار غمانگیز است و هیچ تفریح و شادیای وجود ندارد.»
در ۱۵ اوت ۲۰۲۱، «شبانا بسیج راسیک»، بنیانگذار مدرسه افغانستان (SOLA)، درهای مدرسه را قفل کرد، سوابق آن را سوزاند و دانشآموزان خود را با عجله به فرودگاه برد تا به رواندا نقلمکان کنند. آنها حالا هر سال تعداد محدودی بورسیه تحصیلی را برای دختران افغان ارائه میدهند تا در آنجا تحصیل کنند، اما درخواستها بسیار زیاد است و آنها باید راهی برای دسترسی به دانشجویان بیشتری پیدا میکردند. نسخه آنلاین مدرسه - SOLAx - در ماه مارس آغاز شد و یک برنامه درسی اصلاحشده افغانستانی را برای حدود ۸۰۰۰ دانشآموز در ۴۱ کشور ارائه کرد.
«متی امین»، یکی از بنیانگذاران SOLAx، به سیانان میگوید: «خیلی غمانگیز است، چون افغانها اکنون همهجای دنیا هستند، اما اکثریت دانشآموزان (۸۹ درصد) هنوز از داخل افغانستان، از تمام ۳۴ ولایت در این مدرسه درس میخوانند.»
درسهای ۳۰ دقیقهای به زبانهای انگلیسی، پشتو و دری از طریق واتساپ و با پشتیبانی شرکت فناوری Meta ارائه میشوند که به SOLAx اجازه میدهد تا از رابط برنامهنویسی برنامه (API) خود بهصورت رایگان استفاده کند. امین میگوید: ««واتساپ بهترین راه برای دسترسی به این دختران است. زنان تحصیلکرده افغانستانی در این مدرسه مشغول بهکارند که انگلیسی تدریس میکنند و من فکر میکنم این موضوع بسیار مهمی است؛ چون به دانشآموزان این امید را میدهد که روزی آنها هم میتوانند در این موقعیت قرار گیرند.»
از سال ۲۰۲۱، علاوه بر حمایت بینالمللی برای بازگشت زنان افغان به مدرسه، یونسکو با شرکای خود برای توسعه روشهای یادگیری جایگزین همکاری میکند. این سازمان برای فراهمکردن چشمانداز یادگیری برای زنان افغان با وجود این شرایط دشوار، برنامههایی را براساس مشارکت جوامع محلی در ۲۰ ولایت کشور تنظیم کرده است.
«خاور»، اما دیگر با دوستان مدرسه قدیمیاش صحبت نمیکند. همه آنها افغانستان را ترک کردهاند، برخی از آنها قبل از تسلط طالبان در دانشگاههای دیگر پذیرش گرفته و رفتهاند. پس از فارغالتحصیلی از دبیرستان، پنج نفر از دانشآموزان همکلاسی او برای تحصیل پزشکی به ترکیه رفتند. مدیر مکتب «خاور» از او خواسته بود که با آنها برود، اما او نپذیرفت و ترجیح داد مانند بستگانش در دانشگاه کابل تحصیل کند: «بارها مدیر مدرسه به من گفت که از این تصمیم پشیمان خواهم شد. من در آن زمان آن را باور نمیکردم، اما اکنون واقعاً پشیمانم.»
حتی اگر او دروس علوم بهداشتی را بگذراند، میداند که محدودیتهای طالبان به این معناست که او نمیتواند در بخش بهداشت و درمان در کابل کار کند، بنابراین باید بهجای دیگری نقل مکان کند: «ایکاش اعضای طالبان میتوانست تلاشی را که من انجام دادهام تجربه کنند، شبانهروز درس میخواندم و زندگیام را وقف این کار میکردم. آنها ممکن است هرگز ما را درک نکنند، اما یکروز پشیمان خواهند شد.»
بهدلیل وضعیت بسیاری از زنان افغان مثل «خاور» است که یونسکو بیش از ۱۰۰۰ تسهیلگر ازجمله ۷۸۰ زن را برای ارائه دورههای سوادآموزی آموزش داده است. از این دورهها درحالحاضر بیش از ۵۵۰۰۰ جوان ـ که اکثریت قریب به اتفاق آنها دخترند ـ در تقریباً ۱۹۰۰ روستا بهره بردهاند. اما باتوجه به تعداد جوانانی که از مدرسه بازماندهاند، این وظیفه بسیار زیاد است.
درنهایت یونسکو همچنین در زمینه آموزش از راه دور، از طریق رادیو و تلویزیون سرمایهگذاری میکند و به رسانههای افغانستان که مایل به توسعه و پخش برنامههای آموزشی هستند، حمایت مالی و آموزش میدهد. درحالیکه این شیوههای جایگزین یادگیری شایستگی کمک به تابآوری جوانان افغان را دارند، یونسکو یادآوری میکند که هیچچیز نمیتواند جایگزین آموزش حضوری در کلاس درس شود. به همین دلیل است که سازمان از طریق صدای مدیرکل خود از جامعه جهانی میخواهد که بسیج خود را برای احیای کامل حق تحصیل برای دختران و زنان در افغانستان حفظ کند.