فرارو- فال گرفتن از آثار ادبی، از باورهای کهن این مرز و بوم است. در گذر زمان ساکنان این خاک به ادیبانی که گمان میبردند بهرهای از کلام حق دارند رجوع میشد. با این حال، اما در گذر زمان تنها تفال به حافظ در فرهنگ عامیانه ما باقی مانده است.
هزار جهد بکردم که یار من باشی
مرادبخش دل بیقرار من باشی
چراغ دیده شب زنده دار من گردی
انیس خاطر امیدوار من باشی
چو خسروان ملاحت به بندگان نازند
تو در میانه خداوندگار من باشی
از آن عقیق که خونین دلم ز عشوه او
اگر کنم گلهای غمگسار من باشی
در آن چمن که بتان دست عاشقان گیرند
گرت ز دست برآید نگار من باشی
شبی به کلبه احزان عاشقان آیی
دمی انیس دل سوکوار من باشی
شود غزاله خورشید صید لاغر من
گر آهویی چو تو یک دم شکار من باشی
سه بوسه کز دو لبت کردهای وظیفه من
اگر ادا نکنی قرض دار من باشی
من این مراد ببینم به خود که نیم شبی
به جای اشک روان در کنار من باشی
من ار چه حافظ شهرم جوی نمیارزم
مگر تو از کرم خویش یار من باشی
شرح لغت: سوگوار: ماتم زده
۱- حضرت حافظ در بیتهای اول تا سوم میفرماید:
خیلی سعی کردم که محبوب من باشی و دل بیقرارم را آرامش دهی.
* همچون چراغ، روشنی بخش چشمان بیدار من باش که شب تا صبح بیدارم و همدم و مونس دل عاشق من بشو.
* شیوه پادشاهان، زیبایی، شیرینی و ملاحت است که به چاکران خود مینازند. آرزو دارم که در میان آنان، تو سرور من باشی.
حال خود باید نیت خود را تفسیر نمایید.
فکری در سر داری و نیتی در دل که تمام زندگی تو را تحت الشعاع قرار داده است. تمام فکر و ذکر روز و شب تو رسیدن به این نیت است. بهتر است کمی حوصله به خرج دهی. درست است که تو با او به شهرت و موقعیت عالی میرسی، اما باید تحمل داشته باشی. بدان که مرادت حاصل خواهد شد.