عطاءالله مهاجرانی طی یادداشتی در روزنامه اعتماد نوشت: انتخابات پارلمانی انگلستان در روز ۷ تیر ماه و انتخابات دوره اول ریاستجمهوری در ایران در ۸ تیر ماه برگزار شد.
شیوه تشکیل دولت جدید در انگلستان و در ایران میتواند قابل تامل و بلکه عبرتآموز باشد.
یکم: در انگلستان، چند ساعت بعد از اعلام نتایج، نخستوزیر جدید در ساختمان شماره ۱۰ داونینگ استریت مستقر شد. همان روز نخست مهمترین وزیران دولت مثل وزیر خارجه و کشور را انتخاب کرد و در واقع دولت جدید در فردای انتخابات بلکه دقیقتر چند ساعت بعد از اعلام نتایج انتخابات، کار خود را آغاز کرد.
حزب محافظهکار شکست را پذیرفت و سکوت کرد. اعلام کردند که ضرورت دارد به دلایل شکست خود بپردازند، ریشی سوناک نخستوزیر سابق شکست و مسوولیت و سوءتدبیر خود را در رهبری حزب پذیرفت.
دوم: در ایران، قرار است فردا، یعنی ۳۶ روز بعد از برگزاری انتخابات مرحله دوم فهرست وزیران به مجلس معرفی شود. مدتی هم بحث رای اعتماد به طول میانجامد. افزون بر آن همه معاونین ریاستجمهوری و روسای سازمانها که نیاز به رای مجلس ندارند نیز منصوب نشدهاند.
این تعلیق که دیگر در تاریخ انقلاب ما تبدیل به یک سنت شده است، در واقع تسویف و سنتی زیانآور است. به عنوان مثال، چه مشکلی دارد که جلسه تنفیذ روز بعد از تایید انتخابات توسط شورای نگهبان برگزار شود و تحلیف نیز در همان روز یا روز بعد انجام شود؟ رییسجمهور هم ظرف یک هفته دولت جدید را به مجلس معرفی کند؟
اگر چنین شود معالوصف تشکیل دولت جدید حدود بیست روز تا یک ماه بعد از انتخابات ریاستجمهوری به طول میانجامد. در دنیایی که این فاصلهها به چند ساعت کاهش یافته است، میتوان ارزیابی کرد که خسارت یک تا دو ماه تعلیق تا چه میزانی میتواند باشد.
۱- وزیران و مدیران دولت قدیم، در شرایط تعلیق نمیتوانند با روحیه مثبت و توان کامل کار کنند. عملا در فکر جای جدید برای خود هستند یا برای دوستان و همگرایشان و همحزبیهای خویش، میکوشند در آخرین روزها بیشترین امتیازات و رانتها را توزیع کنند و برگ عیشی به کام خود و دوستان از پیش فرستند.
۲- افراد شایستهای که در مظان مدیریت و وزارت یا معاونت باشند، توسط مخالفان تخریب میشوند. مخالفان فرصت پیدا میکنند در این دنیای جدید بگردند و مثلا کلیپی پیدا کنند که ببینند ایشان در فلان سال چنین گفتهاند. فضایی را فراهم میکنند که افراد توانا و متشخص از پذیرش مسوولیت سر باز میزنند و چرخه معرفی وزیران طولانیتر میشود و به استفاده از حد اکثر زمان قانونی میرسد.
۳- در موقعیت فعلی، باتوجه به شهادت اسماعیل هنیه در ایران و اعلام واکنش ایران به حمله اسراییل به خاک ما، فضای سیاسی و اجتماعی حساسیت بیشتری پیدا میکند. تشکیل دولت فوریت و ضرورت بیشتری دارد.
۴- امیدوارم جناح افراطی پایداری در مجلس، بر این دوره تعلیق نیفزایند. یادم هست در معرفی دولت نخست سید محمد خاتمی به مجلس پنجم، محمدرضا باهنر که نقش شبیه کارگردانی در مجلس را ایفا میکرد، در سخنانش در مخالفت با دولت یقین داشت که من رای اعتماد نمیگیرم! گفت: «آن تعداد از وزرای این بخش که در این مرحله رای اعتماد میآورند با فردی که در آینده برای رای اعتماد معرفی خواهد شد، انشاءالله بتوانند در نشستهای مشترک خود از دیدگاههای یکدیگر مطلع شده و به همدیگر نزدیک شوند!»
مهندس باهنر نه تنها وزیر پیشنهادی مرحله اول، بنده و نیز عبدالله نوری را از دست رفته تلقی میکرد، برای وزیران بعدی هم دستورالعمل کار و هماهنگی میزان کرده بود. باهنر که از عقلای اصولگرایان بوده و امروزه عقلانیتش بیشتر شده است. در مجلس جدید با جماعتی مواجه هستیم که نه عقل باهنر را دارند و نه تجربه سیاسی او را و نه در تعهدشان به مصالح و منافع ملی از آزمون سربلند بیرون آمدهاند و نه شکست در انتخابات را پذیرفتهاند.
خوشبختانه در این مقطع رییس مجلس که در انتخابات طعم افراطیون را چشیده است، میتواند با همراهی نمایندگان اصلاحطلب و مستقل و البته فعال بودن خود در جلسه رای اعتماد، افراطیون را مهار کند تا کشور و ملت بیش از این زیان تاخیر و تسویف را تحمل نکنند.