محسن بهاروند، سفیر پیشین ایران در لندن و کارشناس ارشد سیاست خارجی در یادداشتی برای جماران نوشت: بدون شک ترور شهید اسماعیل هنیه در تهران ضربهای دردناک و تأسفآور به کشور ما بود. اما نه ایران و نه مردم مظلوم فلسطین با ترور و تروریسم رژیم صهیونیستی بیگانهاند و نه کشورهای محور مقاومت و مبارزین منطقه تجربه اندکی در این رابطه اندوخته اند. آنچه اکنون مورد بحث بسیاری از فعالین سیاسی است چگونگی واکنش ایران به این جنایت تروریستی است. تروریسم دولتی اسراییل پدیده شوم نظام بین المللی است ولی حمایتهای امریکا و بیتفاوتی اعضای جامعه بین المللی مانع از یک واکنش جهانی موثر به این جنایات شده است.
بسیاری از کنشگران سیاسی داخلی ما به حق از این اقدام رژیم صهیونیستی و بیعملی جامعه جهانی خشمگین هستند و غیرتمندانه یک واکنش سخت را از حاکمیت کشور طلب میکنند. از هر منظری به این جنایت که بنگریم ایران حق دارد که واکنش متناسب و بازدارندهای به آن نشان دهد. اما سوال اصلی در مورد چگونگی و میزان شدت واکنش ایران به این واقعه است. هر اقدام و واکنشی از سوی ایران یا در موقعیتهای مشابه از سوی هر کشور دیگری صرفا نمیتواند یک واکنش انتقامی محض و بدون در نظر گرفتن ابعاد مختلف و پیامدهای مختلف سیاسی و امنیتی آن باشد. حکمرانی یک عمل جمعی خردورزانه است که گاهی ممکن است ناچار به تحمل درد و رنج همه غیرتمندان شود ولی در تصمیم گیری واقع گرایی و مصلحت اندیشی را سرلوحه کار خود قرار دهد.
یک سوال ساده که ممکن است به ذهن هر یک از ما خطور کند این است که اگر این اقدام نوعی دام و تله نتانیاهو و باند جنایتکار او با همکاری امریکا برای کشاندن ایران به یک جنگ تمام عیار باشد با آن چگونه باید برخورد کرد؟ نمونه چنین اقدامی در تاریخ دارای سابقه است.
جنگ جهانی اول به بهانه ترور ولیعهد اتریش- مجارستان در ژوئن ۱۹۱۴ در سارایوو به راه افتاد. بسیاری از مورخین معتقدند که این ترور سیاسی با هدف جنگ افروزی انجام شد. رژیم صهیونیستی نیز در تاریخ کوتاه و سیاه خود از این دست توطئهها در لبنان و حتی در زمان شروع اشغال سرزمین فلسطین کم انجام نداده است.
مسأله دوم که باید به آن اشاره کرد این است که در فقدان یک گزارش رسمی دقیق و روشن از چگونگی ارتکاب این جنایت چگونه میتوان در مورد روش و چگونگی پاسخ کشورمان به آن تجویزی انجام داد؟ مرجع رسمی و قابل اتکا برای هر سیاستمدار و دیپلمات ایرانی باید گزارش رسمی مقامات امنیتی و نظامی کشورمان باشد. حدس و گمانهای رسانهای را نمیتوان مبنای تجویز واکنش کشور به این جنایت قرار داد.
در فقدان گزارش از سوی مراجع رسمی کشورمان هر نوع تجویزی برای چگونگی واکنش به یک واقعه، عملی عجولانه و غیر مسئولانه است. انتشار یک گزارش شفاف رسمی از چگونگی و روش modus operandi ارتکاب این جنایت از ابعاد مختلف دارای اهمیت است.
اولا مهم است که بدانیم اقدام رژیم صهیونیستی یک عملیات نظامی بوده است یا یک ترور سیاسی بوده که به روشهای دیگر انجام شده است. واکنش به هر یک از این روشها دارای مبنای مخصوص به خود در سیاست و حقوق بین الملل است. رویکرد سیاسی یا نظامی و روایتی که بر مبنای آن شکل میگیرد، هنگام بررسی این جنایت بسیار مهم است و ابعاد متفاوت دفاعی، امنیتی، پرستیژی، نظامی و… را در بر میگیرد.
ثانیا ما در عصر ارتباطات به سر میبریم. هزاران خبرگزاری و شبکه اجتماعی، اشخاص و غیره در باره این واقعه بزرگ در حال اظهار نظر هستند. فقدان یک گزارش متقن رسمی باعث شده است که گمانه زنیهای مختلفی انجام شود و رسانههای معاند و جانبدار مدیریت افکار عمومی کشورمان را در دست بگیرند و موجب تشویش اذهان عمومی گردند. یک گزارش شفاف و رسمی حتی اگر ناچار به اعتراف به نقطه ضعفی از سوی نهادهای ذیربط کشور شود از خسارتهای بسیاری جلوگیری خواهد کرد.
ثالثا شفافیت در این موضوع علاوه بر اینکه مطالبه مردم و فعالین ایران و منطقه است، باعث ایجاد اعتماد مردم و حمایت از اقدام متعاقب دولت علیه رژیم صهیونیستی خواهد شد.
بر این اساس میتوان توصیه کرد که قبل از هر اقدامی نیازمند یک گزارش و روایت رسمی از چگونگی این اقدام جنایتکارانه هستیم.
به عنوان نتیجه گیری میتوان گفت که واکنش ایران به اقدامات تروریستی رژیم صهیونیستی و جنایت این رژیم در به شهادت رساندن اسماعیل هنیه امری حتمی و بدیهی است. این واکنش میتواند شامل اقدامات سیاسی، نظامی و امنیتی باشد. تنها ایران است که حق دارد در مورد چگونگی واکنش خود علیه رژیم صهیونیستی تصمیم گیری کند. در عین حال لازم است از حدس و گمان در مورد چگونگی واکنش جمهوری اسلامی ایران پرهیز و در فقدان یک گزارش شفاف توسط مراجع رسمی، از تجویزهای عجولانه در این رابطه اجتناب کرد.