آیا سینمای دولتی در ایران میتواند به حیات خود ادامه دهد؟ آمارها میگویند نه! گیشهها از شکست سنگین فیلمهای دولتی در بازار اکران خبر میدهند اما سینما همچنان پابند دولت است. آیا در ایران سینمای غیردولتی هم داریم؟ این پرسش البته محل مجادله بسیاری است.
به گزارش دنیای اقتصاد، برخی کارشناسان معتقدند که سینمای غیردولتی در کشور وجود ندارد، زیرا فیلمها یا مستقیم از دولت بودجه میگیرند، یا حمایت مالی حداکثری دارند یا به صورت غیرمستقیم از لابی و رانت استفاده میکنند. مسعود فراستی، منتقد معروف سینما، پیش از این گفته بود: «سینمای ایرانی دولتی است. پولش که صددرصد دولتی است، از آنور هم که هیچ تهیهکننده خصوصی نداریم. سینما با استودیو و تهیهکننده خصوصی باید شکل بگیرد. نه با تهیهکنندگی نیمهدولتی و نیمهخصوصی.
فیلمها هم از نظر سرمایه هم به لحاظ مدیریتی، دولتی هستند. تهیهکننده به معنای جدی کلمه نداریم. دوستان عمدتا مدیر تولید هستند. پولی از جایی بابت ساخت فیلم میگیرند و آن را تقسیم میکنند.» سینمای خصوصی، مستقل یا غیردولتی در معنای دقیق کلمه، سینمایی است که در آن فیلمسازان با سرمایه شخصی و مستقل و با مدیریت غیردولتی فیلم بسازند و اکران کنند.
چنین سینمایی اصولا در ایران امروز ممکن نیست اما اگر بخواهیم با مسامحه سینمای خصوصی برای ایران تعریف کنیم، باید به فیلمهایی اشاره کنیم که مستقیم از دولت ارتزاق نمیکنند؛ در مقابل، فیلمهایی را که موسسههای دولتی تولید میکنند، سینمای دولتی مینامیم.
فارابی مهمترین نهاد فیلمسازی دولتی در طول دهههای اخیر بوده و همچنان هست. این نهاد در چهار سال گذشته، ۱۰ فیلم روی پرده برده و در حالی که در این مدت، بازار اکران فروشهای بالایی را تجربه کرده، فارابی حدود ۹۰میلیارد تومان ضرر کرده است. این آمارها نشان میدهد سینمای دولتی، حتی در سالهای پرفروش سینما، یک صنعت ورشکسته است.
فارابی برای ده فیلم سینمایی که در جشنواره فیلم فجر به نمایش درآمده، در مجموع ۱۲۷میلیارد و ۱۵۰میلیون تومان هزینه کرده که تنها ۳۸میلیارد و ۵۵۰میلیون تومان آن بازگشته است. خبرگزاری خبرآنلاین در گزارشی در این باره نوشته است: بنیاد سینمایی فارابی در ادامه گزارشهای شفافسازی قراردادها و حمایتهای خود از آثار سینمایی، در راستای «ﻗﺎﻧﻮن اﻧﺘﺸﺎر و دﺳﺘﺮﺳﻲ آزاد ﺑﻪ اﻃﻼﻋﺎت»، گزارش این حمایتها را از بهمن ۱۳۹۹تا پایان تیرماه ۱۴۰۳ منتشر کرد.
حالا مروری داریم بر فرازهایی از عملکرد مالی سالهای ۱۴۰۱ و ۱۴۰۲فارابی در زمینه تولید فیلمهایی که در جشنوارههای فیلم فجر به نمایش درآمدند و بعد هم روی پرده سینما آمدند.
از این آمار تنها فیلمهای «آپاراتچی» و «کت چرمی» توانستند هزینه انجامشده را در گیشه بازگردانند و باقی فیلمها حتی نتوانستند بخش کوچکی از بودجه دریافتی خود را به دست بیاورند. کل بودجه هزینهشده برای این ده فیلم سینمایی ۱۲۷میلیارد و ۱۵۰میلیون تومان بود؛ اما تنها مبلغی که از فروش این فیلمها بازگشت ۳۸میلیارد و ۵۵۰میلیون تومان بود. در واقع فارابی حدود سه برابر فروش اصلی برای فیلمها هزینه کرده است.
در حد فاصل یکم فروردین تا ۳۱ خرداد سینمای ایران توانست ۴۹۰میلیارد تومان فروش داشته باشد و ۸میلیون و ۵۰۰هزار مخاطب را به سینما آورد. در آن زمان همه مدیران دم از رونق سینما زدند، اما برخی منتقدان این موضوع را نشانی از رونق سینما ندانستند و گفتند تنها فروش سینما افزایش یافته است و این به معنی رونق سینما نیست.
رضا درستکار، از منتقدان سینمایی، در این باره گفته بود: سینما رونقی پیدا نکرده، فروش بالا به معنی رونق سینما نیست. مساله اضمحلال گسترده فیلمسازی و باختن قافیه به تعدادی فیلم بیکیفیت و نازل با عنوان فیلمهای طنز است که وهن هنر سینما هستند. میدان دادن صرف به تولید گسترده این نوع آثار فیک و مثلا کمدی، موجب ویرانگری در نظام تولید شده است. هیچ تهیهکننده و سینماگری نه دیگر میتواند و نه میخواهد به سمت ژانرهای واقعی سینما برود. این یک فاجعه ملی است که بعدها اثرش را میگذارد.
گسترش انتقادها به وضعیت سینما و فیلمسازی در شرایطی است که زیان مالی گسترده در برخی نهادهای فیلمساز، توان تولید را در این نهادها کاهش داده است. مجموع این شرایط در حالی رخ داده که دولت نیز کسری بودجه قابلتوجهی دارد و بنابراین احتمالا قادر به حمایتهای گسترده از فیلمهای موردنظرش نیست. با این مقدمات به نظر میرسد دولت برای بازگشت سرمایه و پیشگیری از زیان، یا باید کمدی بسازد یا دستکم از حمایت فیلمها دست بردارد.