عصرایران در یادداشتی نوشت: هر دیدگاهی در قبال آقای حسین شریعتمداری رییس جریدهی کیهان داشته باشیم انکار نمیتوان کرد روزنامهنگار است و قلم در دست او میچرخد و عاجز از نوشتن نیست و این که گاهی وبیشتر از گاهی به این و آن بهتان میزنند و احتمالا در چارچوب باور به «مباهته» آن را مجاز میدانند بحثی است دیگر.
بهانهی این یادداشت ویدیویی است که تارنمای «عصر خبر» از درون سفارت انگلستان در تهران با توضیحات شخص سفیر و با زبان سلیس فارسی منتشر کرده است.
(ویژگی این تارنما خبرهای خاص و اختصاصی آن است در روزگاری که بیشتر رسانهها از خبر به معنی خبر اختصاصی تهیاند و بیشتر به اخبار خبرگزاریها متکیاند و البته دلیل اصلی هزینه بالای تولید خبر و فعالیت خبرگزاریهای متعدد با بودجههای سنگین دولتی است که رقابت با آنها را مشکل و گاه غیر ممکن کرده و دیگری نگرانی از اتهام نشر اکاذیب که کافی است خبری مشکل داشته باشد و معمولا مدیران مسوول ترجیح میدهند اخبار را با رویکرد و ادبیات خودشان از ایرنا و ایسنا و ایلنا و برنا و مانند آن و «نا» های دیگر تامین کنند و هر از گاهی چشم آدم به خبرهای خاص و متفاوت «عصر خبر» که میافتد حس میکنیم نه! همچنان انگیزه نشر خبر اختصاصی وجود دارد. خبر، خون رسانه است و تحلیل، روح آن و تحلیلگران هم قدر خبر را به مثابه خون در بدن رسانه میدانند).
این ویدیو را البته خود سفیر بریتانیا تولید و آن رسانه منتشر کرده و شاید در نگاه اول تصور شود کاری تبلیغاتی است و بلافاصله گفته شود مکر «روباه پیر» است و چنین و چنان.
جاذبۀ ظاهری این است که ما را به درون سفارتخانه میبرد در حالی که تصویر ما از بیرون است و دیوارهایی که هر چند سال یک بار جماعتی یا روی آنها شعار مینویسند یا از آنها بالا میروند و تصور غالب این است که به دلایل امنیتی و حفاظتی نباید سوراخسنبههای ساختمان قدیمی را نشان دهند. اما این نوشته کاری به این وجه ندارد.
بخش مهمتر این است که سفیر مدام از ضمیر «ما» استفاده میکند و به ۱۵۰ سال تاریخ این محل میپردازد و خودش را جزیی از این روند میداند و هیچگاه نمیگوید من یا در دورۀ سفارت من. یا سفیران و کارکنان قبل از خود را تخریب نمیکند و از منظر سیاست هم به دنیا نگاه نمیکند و به جنبههای گوناگون زندگی اشاره دارد. درخت سر به فلک کشیده کاج تهران را نشان میدهد و خود درختی میکارد برای آیندگان.
راز پیشرفت انگلستان و به قول خودشان بریتانیا با تجمیع با سه کشور دیگر و برای یادآوری عظمت از دست رفته امپراتوری دیروز جغرافیا نیست. چون کشوری کوچک است و محصور در آب و البته در اروپا و نه مطابق گفته مشهور محمود: درآفریقا! حتی نیروی دریایی و مستعمرههای سابق یا قدرت پوند هم نیست. این است که سنتهای گذشته را لایه لایه روی هم انباشته کردهاند و به عرف بسیار اهمیت میدهند و به جای نفی قبل مدام چیزی اضافه میکنند.
در مقدمه به آقای شریعتمداری اشاره شد و کیهان. حالا توضیح میدهیم ربط آن چیست؟ ربط آن تیتر امروز است: «دولت شهید رییسی چه تحویل گرفت و چه تحویل میدهد؟ / خاموشی گسترده حتی در زمستان و کمترین خاموشی در داغترین تابستان.»
هر که با صنعت سر و کار داشته باشد میداند کارخانهها چه وضعیتی دارند. دولت با تعطیلی نوبتی صنایع و کاهش ساعت کار ادارات (امروز شنبه ۱۰ صبح تعطیل میشوند!) در حال مدیریت مصرف برق است و روزنامهای که وزیر کنونی ارشاد به ما توصیه کرده بود از او یاد بگیریم و تیترهای امیدوار کننده بزنیم مدام دست به مقایسه و تخریب پیشینیان میزند.
بزرگی میگفت ملتی که گذشتهای برای افتخار ندارد آرزویی هم برای آینده ندارد و سمی که کیهان مدام به جامعه تزریق میکند اگرچه در این سه سال از ذوق یک دست شدن قدرت، قدری به خود استراحت داده بود همین است. افتخارات گذشته را مدام نفی و انکار میکند و اصرار دارد تاریخ از همین سه سال قبل شروع شده که آقای رییسی در انتخاباتی سرد و غیر رقابتی دولت را تحویل گرفت و همین روزها البته یک وزیر آن برای اولین بار در جمهوری اسلامی باید به زندان برود در حالی که نمیدانیم فقط به خاطر پرونده نهادههای دامی است یا چای دبش هم با عدد بیسابقه ۳ میلیارد دلاری هم هست.
در ویدیو سفیر انگلیس در تهران ۱۵۰ سال را به صورت یک پارچه معرفی میکند و در دورۀ پهلوی قاجار را تخریب میکردند و اصرار داشتند خودشان را بنیانگذار ایراننوین معرفی کنند. اصرار داشتند بگویند قبل از رضاشاه ما نه ارتش داشتیم نه دانشگاه در حالی که دارالفنون مربوط به عهد ناصری است و دارالفنون یعنی همین پلیتکنیک و خود رضاخان افسر قزاق بود و اگر قشون نداشتیم و او ارتش را پایه گذاشت چگونه کودتا کرد و وزیر جنگ و رییس الوزرای پادشاه قاجار شد؟!
بعد هم در جمهوری اسلامی تمام دستاوردهای گذشته ولو به لطف افزایش پول نفت در دهه ۵۰ خورشیدی انکار میشود در حالی که بهزاد نبوی در خاطرات خود گفته بود اوایل دهه ۵۰ به زندان رفتم و وقتی بیرون آمدم تهران به گونهای شهر دیگری شده بود که با خود گفتم دیگر امکان ندارد انقلاب شود چون جامعه به شکل عجیبی تغییر کرده بود. البته پیشبینی او درست نبود و انقلاب شد و از آن پس انقلابیون شروع کردند به انکار گذشته و این که تاریخ با آنان شروع میشود!
اتفاق مهمتر اما این بود که در خود جمهوری اسلامی هم هر دولت قبلی را انکار کرد. البته این سنت زشت را بیشتر محمود احمدینژاد پر و بال داد و تاریخ انحطاط اخلاقی را میتوان از ۸۴ دانست. شهر به شهر میرفت و مردم را تحریک میکرد که مرکزنشینان دارند حق آنان را میخورند و جامعه را نسبت به هم و به گذشته بدبین میکرد و حس نارضایتی به همه میداد.
ربط اینها به کیهان چیست و به تیتر بالا؟ این است که ۶ سال قبل و در مرداد ۱۳۹۷ آقای شریعتمداری یادداشت متفاوتی در کیهان نوشت. دقیقا ۲۸ مرداد ۱۳۹۷ با این تیتر: کمی هم آمریکایی باشید! این تیتر در روزنامهای که هر روز به آمریکا فحش میدهد و رکورد حزب توده و نشریات آن را شکسته عجیب بود ولی مضمون آن درباره تعارض منافع بود.
یادداشت کیهان در ۲۸ مرداد ۱۳۹۷ به قلم حسین شریعتمداری با نقل یادداشت جیمی کارتر رییس جمهوری پیشین آمریکا شروع میشد و از این قرار:
«برای احترام به مردم آمریکا و برای آن که مطمئن باشند هرگز منافع شخصی خود را به منافع کشورم ترجیح نمیدهم، بعد از انتخاب به عنوان رئیسجمهور ایالات متحده آمریکا، مزرعه بادامزمینی خود را که ارثیه پدری و میراث خانوادگی بود فروختم. این اقدام را بر اساس یک سنت جاری در آمریکا که به قانون تبدیل شده است انجام دادم.
قانون تعارض منافع -CONFLICT OF INTEREST- که به رؤسای جمهور و مقامات عالیرتبه آمریکا اجازه نمیدهد همزمان با مسئولیت در دولت، به کارهای تجاری و یا هر شغل درآمدزای دیگری اشتغال داشته باشند». بخشی از یادداشت جیمی کارتر، رئیسجمهور اسبق آمریکا است که در آن با گلایهای توأم با تعجب پرسیده است چرا ترامپ به این قانون تن نداده و کماکان به فعالیت تجاری خود ادامه میدهد!
رکس تیلرسون، وزیر امور خارجه سابق آمریکا نیز که قبل از انتصاب به این مقام دولتی، مدیریت اَبر شرکت نفتی «آکسون موبیل» را برعهده داشت همزمان با پیشنهاد دونالد ترامپ برای تصدی این پست، کلیه روابط تجاری خود با آکسون موبیل را قطع کرد.
این شرکت نفتی در اطلاعیهای اعلام کرد «با رکس تیلرسون، مدیر کل سابق آکسون موبیل و نامزد پیشنهادی ترامپ برای وزارت خارجه آمریکا توافق شده است تا در صورت تائید نامزدی وی از سوی کنگره آمریکا، تمامی روابط مالی و تجاری او با آکسون موبیل قطع شود». در این اطلاعیه آمده بود «قطع روابط مالی و تجاری تیلرسون به منظور پیشگیری از تداخل احتمالی منافع او با منافع ملی صورت گرفته است». گفتنی است قرار بود تیلرسون بیش از ۶۰۰ هزار سهمی را که در مالکیت خود داشت بفروشد و از ۴ میلیون دلار پاداش نقدی نیز محروم شود.
اینکه مقامات آمریکایی در عمل تا چه اندازه به قانون «تعارض منافع» پایبند هستند، موضوع این نوشته نیست ولی آنچه اهمیت دارد اینکه قانون یاد شده در سیستم حقوقی آمریکا وجود دارد و مقامات آمریکایی ملزم به رعایت آن هستند. ماهیت استکباری حاکمیت در آمریکا نیز از اهمیت اجرای این قانون نمیکاهد، چرا که قانون تعارض منافع یکی از لوازم ضروری و نیاز حیاتی برای تداوم حاکمیت است و ضرورت آن برای نظامهای حکومتی عدالتخواه و استکباری یکسان است!
دقیقا مانند بنزین که برای حرکت خودرو ضروری است و فرقی نمیکند که از این خودرو برای کمک به محرومان و خدمت به خلق خدا بهره میگیرند و یا آن را در راهی ناصواب به کار گرفته و برای سرقت و جنایت از آن استفاده میکنند!
اکنون تصور کنید که اگر همین قانون در جمهوری اسلامی به اجرا در میآمد و مراکز اطلاعاتی و نظارتی بر اجرای دقیق آن نظارت میکردند، آیا بخش قابل توجهی از ناهنجاریهای اقتصادی فرصت بروز پیدا میکرد؟!
پاسخ بدون کمترین تردیدی منفی است. وقتی فلان وزیر صاحب دهها شرکت خصوصی است، و یا فلان مسئول در دولت و یا سایر مراکز نظام در کنار مسئولیت خود به این یا آن کار تجاری مشغول است و با بهرهگیری از «رانت موقعیت شغلی» و «رانت اطلاعاتی» در کار واردات و صادرات فعال است و… چگونه میتوان انتظار بهبود شرایط را داشت؟! یکی با دستکاری سایت وزارت صنعت، هزاران دستگاه خودروی لوکس وارد میکند، دیگری در بانک مرکزی ۱۶۰ میلیون دلار و ۵۱ میلیون یورو به فردی که هنوز هویتش را فاش نکردهاند پرداخت میکند!
در فاصله فقط چند هفته ۳۵ میلیارد دلار ارز ۴۲۰۰ تومانی چپاول میشود! عدهای با ثبت شرکتهای صوری در برخی کشورها، برای خرید خارجی با ارز دولتی سندسازی میکنند! آن دیگری ۱۰۵۰۰ گوشی تلفن همراه به نام کسی که مدتها قبل از دنیا رفته است وارد میکند! فلان مدیر، به تروریستهای اقتصادی اجازه میدهد با کارت بازرگانی یک خانم روستایی و فقیر، ۶۰۰ دستگاه اتومبیل لوکس و گرانقیمت بنز و پورشه وارد کند! و…
باز هم تصور کنید که اگر در کشور ما نیز مانند برخی دیگر از کشورها، ممنوعیت مسئولان و فرزندان آنها از فعالیتهای اقتصادی به قانون تبدیل میشد و دستگاههای اطلاعاتی و نظارتی با حساسیت بر اجرای آن نظارت میکردند، این گونه اتفاقات پلشت رخ میداد؟!
از کسانی که عقربه قطبنمای خود را روی آمریکا تنظیم کردهاند این پرسش در میان است که چرا در نمونههای مورد اشاره از آمریکا تقلید نمیکنند؟! کاش در این زمینه هم کمی آمریکایی بودند! » - [پایان نقل از یادداشت کیهان در ۲۸ مرداد ۱۳۹۷]
به سیاق خود کیهان و با اشارات بالا میتوان گفت: کاش شما هم کمی انگلیسی بودید آقای شریعتمداری! یعنی به جای اصرار بر تخریب گذشته کاری کنید که بتوان به توافقی ملی دست یافت و آرزو ساخت.
مردمی که گذشتهای برای افتخار نداشته باشند آرزویی هم برای آینده ندارند و یکی از دلایل کاهش فاحش مشارکت در انتخابات اخیر به خصوص در مرحله اول در ۸ تیر همین بود که احساس میکردند کاری از شخص پیروز برنمیآید.
جدا از وعدههای دروغ آن دو نفر که مُهَوّع شده بود و عطش سومی که هر دوره میآید و دست خالی بازمیگردد و دستبردار نیست یک دلیل فقدان آرزوست و جا دارد وقتی رهبری به صراحت خواستار بررسی دلایل کاهش مشارکت شدند و رییس مجلس گفت حتی خیلی از حزب اللهیها رای ندادند بررسی شود و تازه میدانیم خیلی از کسانی که در مرحله دوم رای دادند از ترس توهمات خطرناک سعید جلیلی بود و البته باید از او تشکر کرد چون اگر توهمات خود را بروز نمیداد و مردم را عملا به رقیب ناشبیه به او سوق نمیداد الان گرفتار افکار او بودیم.
با این توضیحات و به استناد آن ویدیو میتوان گفت کمی انگلیسی باشید! یعنی این قدر گذشته را لایه لایه و تخریب نکنید! ببینیم چگونه یک روند را توضیح میدهد و مدام میگوید ما و نمیگوید در دوران سفارت من.
دولتی که حسین شریعتمداری برای آن سینه میزند و رییس آن به رحمت خدا رفته یک نامزد دارای واجد صلاحیت برای ریاست جمهوری نداشت! چند وزیر گسیل شدند و همه در حمایت یکی نامه نوشتند و همه را شورای نگهبان رد کرد و دو نفر باقی مانده معاون و دستیار رییس مرحوم دولت هم با وعدههای یاوه دست آخر به نفع سایهنشین کنار رفتند و انتخابات یعنی شکست آن روند خالصساز و آن وقت کیهان دستبردار نیست و میخواهد دستاورد بسازد!
۶ سال قبل در مرداد ۱۳۹۷ با استناد به یادداشت جیمی کارتر رییس جمهوری پیشین توصیه کرد در رعایت اصل منافع کمی آمریکایی باشند. اکنون در مرداد ۱۴۰۳ با استناد به ویدیوی سفیر انگلیس میتوان گفت: کمی انگلیسی باشید!
اما چرا آمریکایی و انگلیسی و چرا ایرانی نه؟ بیاییم ایرانی باشیم. ایرانی اهل کینهورزی نیست. تاریخ ایران هم نه از ۱۳۰۴ شروع میشود نه از ۱۳۵۸ و نه از ۱۴۰۰.
یادداشت طولانی شد و هنوز از چای دبش که ماهها قبل خریده بودم چند عدد باقی مانده. چایی بنوشیم تا بدانیم مهمترین پرونده سوء استفاده اقتصادی در کدام دولت اتفاق افتاد و طفلک وزیر آن که دل بسته بود به اعمال ماده ۴۷۷ و سفارش اکنون با رد درخواست روبه روست و باید به زندان برود. وزیران سابق در جمهوری اسلامی گاهی به ندرت به زندان رفتهاند ولی موارد نادر هم نه به اتهامات اقتصادی نبوده و مهمترین دستاورد دولت سهساله مورد علاقه کیهان پرونده قطور جناب وزیر جهاد کشاورزی است که به دلایل مالی برکنار شد و گفتند استعفا داده و محکوم به زندان شد و دنبال بررسی مجدد بودند و حالا باید به زندان برود.
ساعت کار ادارات امروز ۶ صبح تا ۱۰ صبح است یعنی تا صبحانه بخورند باید برگردند خانه و آن وقت تیتر کیهان افتخار به حل مشکل خاموشی است! پس کمی انگلیسی باشید آقای شریعتممداری و گذشته را مدام تخریب نکنید! شما که انگلیسی شوید دیگران هم کمی آمریکایی میشوند.
اما آخر چرا انگلیسی و آمریکایی؟ ملی فکر کنیم. به جای بزرگنمایی آنچه در دولت سهساله رخ داده از گذشته پند بگیریم و بیش از همه کیهان قدر بداند زیرا اگر مسعود پزشکیان نبود اگرچه دولتی به ریاست سعید جلیلی شکل میگرفت اما مشارکت ۱۵تا ۲۰ درصدی جای فخر نداشت و راز خشم براندازان نیز همین است. آنها هم باید کمی آمریکایی و کمی انگلیسی باشند!
۳۲ سال دول غربی گرایان که خروجی شما بود را دیدیم