نخستین اطلاعیه انتخاباتی ستاد سعید جلیلی درخواست کمک مالی از هوادارانش بود.
به گزارش هم میهن، ستاد جلیلی در این اطلاعیه تاکید کرد که تمامی مخارج مربوط به هزینه تبلیغات از محل جمعآوری کمکهای مردمی خواهد بود و تا آخرین روز قانونی تبلیغات به صورت منظم مجموع مبالغ جمعآوری شده بهطور شفاف و عمومی از طریق صفحات و کانالهای رسمی در پیام رسانهای داخلی منتشر میشود و پس از برگزاری انتخابات نیز ریز مخارج هزینهها اعلام خواهد شد.
در حساب توئیتر او تنها دو گزارش مالی با هشتگ شفافیت در ۲۲ و ۲۳ خردادماه منتشر شد، اعداد و ارقامی که در پی این گزارش منتشر شد ادعای تخلف مالیاتی سنگین از سوی ستاد انتخاباتی او را مطرح کرد که پاسخی به آن داده نشد و شاید به همین دلیل ستاد جلیلی از شفافیت بیشتر و ارائه دیگر تراکنشها خودداری کرد.
۲۷ خردادماه نیز از سوی اکانت توئیتری جلیلی اعلام شد که سامانه شفافیت مالی ستاد انتخاباتی سعید جلیلی آغاز به کار کرد؛ سامانهای که تا زمان نگارش این گزارش از دسترس خارج بود. جلیلی و تیم او همین رویکرد مردمی و عامالمنفعه را برای دولت سایهاش نیز در پیش گرفتهاند و حالا با سوالهای بزرگی درباره هزینههای مالی «دولت سایه» مواجه هستند. اگر شفافیت نصفه و نیمه ستاد جلیلی در اعلام کمکهای مردمی و هزینههای مالی در ایام انتخابات به صورت محدود اعلام شد، اما تاکنون تراکنشی از هزینههای مالی دولت سایه ارائه نشده است.
نام سعید جلیلی تا زمان تبلیغات انتخابات ریاستجمهوری به دلیل مخالفت در مذاکرات هستهای و برجام گره خورده بود، اما این روزها «دولت سایه» بیش از همیشه بر دوش او سنگینی میکند. هرچند از زمان تشکیل دولت سایه جلیلی بیش از یک دهه میگذرد، اما تنها در همین یک ماه اخیر انتقادها به این دولتِ خیالی آنچنان بالا گرفته است که برخی اعضای کارگروههای دولت او حاضر به گفتوگو درباره این دولت و یا اظهارنظر با اسم و رسم مشخص خود نیستند.
جلیلی خود در ویدئوی تبلیغاتی انتخاباتی گفتمان دولت سایه را به ۱۱ سال پیش نسبت میدهد که عمده وقت خود و صدها نفر از همراهان خود را در شناخت مسائل کشور و راهحل آنها متمرکز کرده و همین فعالیت نیز وقت او را برای حضور در گعدههای سیاسی محدود کرده است. نخستین اشارهها به دولت سایه در سال ۹۲ و پس از شکست جلیلی در انتخابات ریاستجمهوری آن سال شکل گرفت.
وی پس از شکست در این انتخابات در جمع اعضای ستاد انتخاباتیاش از نظارت بر رفتار حکومت سخن گفت که جامعه هم میتواند بر رفتار حکومت نظارت کند و هم از او اقامه قسط مطالبه کند و بر همین اساس از فعالان ستاد انتخاباتی خود دعوت کرد تا ساختار و سازوکاری برای استفاده از ظرفیت به وجود آمده مشخص کنند. اما پایگاه اطلاعرسانی سعید جلیلی، ایده دولت در سایه را به سال ۹۶ نسبت میدهد.
سعید جلیلی پس از برگزاری دوره دوازدهم انتخابات ریاستجمهوری اطلاعیهای صادر کرد و در این اطلاعیه از دولت سایه سخن گفت: «در نگاه دینی مشارکت و نظارت هم تکلیف و حق مردم و هم فرصتی بزرگ برای دولت در انجام بهتر مسئولیتها است.
بر همین مبنا معتقدان به گفتمان انقلاب اسلامی وظیفه و حق خود میدانند با نگاهی ملی و فراتر از رقابتهای انتخاباتی به مثابه «دولت در سایه» در چارچوب قانون و اخلاق، منتخب ملت و دولت او را در جهت رفع کاستیها، تصحیح ایرادها و حرکت در مسیر خدمت به مردم، تعالی فرهنگ، مبارزه با فساد، ایجاد اشتغال و رونق تولید و افزونی عزت و اقتدار در روابط خارجی یاری نمایند و بیانگر مطالبات مردم باشند. »
او یک ماه پس از این اطلاعیه، جلسات دولت سایه را برای تایید، تصحیح و تکمیل برنامه دولت دوازدهم تشکیل داد. به نوشته این پایگاه گستره مباحث دولت در سایه به قوه مجریه محدود نماند و دولت سایه خود را سایه همه نهادهای حکومتی معرفی کرد. موضوعی که مورد تاکید مشاور جوان و ارشد او امیرحسین ثابتی نیز قرار گرفت. او نیز در همان سال در توئیتی بر این گفتمان سایت جلیلی تاکید کرد و نوشت: «دولت سایهای که جلیلی از آن سخن میگوید به معنای دولت سایه برای کل حاکمیت است نهفقط دولت سایه برای قوه مجریه.»
«نظارت بر حاکمیت» ایدهای بود که سعید جلیلی با تشکیل دولت سایه در کنار نظارت بر قوه مجریه در پی اجرای آن بود؛ ایدهای که متفاوت از مفهوم بینالمللی دولت سایه و کارکرد آن بود که تحزب مبنای شکلگیری دولت سایه را تشکیل میدهد و حزبی که نتوانسته در انتخابات پیروز شود، با تشکیل دولت سایه در کمین به دست گرفتن دولت در صورت شکست دولت اصلی هستند.
همین مسئله نیز باعث شد انتقادهایی از سوی مخالفان سعید جلیلی در جریان انتخابات به او وارد شود. منتقدان با مرور توئیت امیرحسین ثابتی، این سازوکار را فعالیت در راستای تضعیف نظام عنوان کردند. ثابتی خود در توضیح این توئیت باز هم بر گفتههای جلیلی تاکید کرد که منظور او از دولت سایه (state) حاکمیت است و نه (government) و سایر قوا را نیز شامل میشود.
جلیلی همواره تاکید دارد دولت سایه امت شاهد و در واقع یک گفتمان است که با مفهوم بینالمللی آن فرق دارد. وی در یکی از سخنرانیهای خود در جمع بانوان فعال در عرصه فرهنگ و سیاست اظهار کرد: «باید مشکلات کشور را قدم به قدم و مانند سایه دنبال کرد و طرح «دولت سایه» نیز ممکن است مشابهتهایی با آنچه در غرب مطرح است داشته باشد اما این ایده مبتنی بر اندیشه سیاسی اسلام و اصول قانون اساسی از جمله اصل ۸ قانون اساسی طرح شده است. »
اصلی که دعوت به خیر و امر به معروف و نهی از منکر را وظیفهای همگانی و متقابل بر عهده مردم نسبت به همدیگر، دولت نسبت به مردم و مردم نسبت به دولت میداند که حدود و شرایط آن را قانون تعیین میکند. جلیلی در این جلسه تاکید کرد که در صورت روی کار آمدن کاندیدای همسو با خط فکری او و یارانش هم باید دولت سایه تشکیل میشد چراکه این مسئله یک وظیفه دینی و حق قانونی آحاد جامعه است که نسبت به روند اداره امور کشور نظارت داشته باشند.
بر همین اساس تشکیل دولت سایه مختصِ قوه مجریه نیست و سایر قوا و نهادها را نیز شامل میشود. البته که این تفسیر جلیلی، با استناد به اصل ۸ قانون اساسی که به آن اشاره کرد فراتر از آن است.
او پس از هر شکست و یا کنارهگیری در اولین بیانیهها و اظهارنظرات، به دولت سایه اشاره دارد و پس از شکست در انتخابات ریاستجمهوری چهاردهم نیز بار دیگر به دنبال کردن سایه به سایه تحولات و فعالیتهای دولت جدید اشاره کرد: «این چیزی که میگوییم باید سایه به سایه دنبال کنیم عرض کردم این دولت سایه یک گفتمان دینی است؛ یک گفتمان کاملاً بر مبنای احکام دین است؛ امر به معروف و نهی از منکر است.»
وی در روزهای اخیر نیز در جمع اعضای ستاد انتخاباتی خود بار دیگر با تاکید بر دنبال کردن دولت سایه با جدیت و قوت بیشتر گفته است: «گفتمان دولت سایه بر کمک و همراهی با دولتها چه یک دولت رقیب و یا دولت همراه استوار بوده است و بارها تاکید کردیم که دولت سایه یک دکان نیست بلکه یک گفتمان است.»
اما با نگاهی به تنها پایگاه اطلاعرسانی دولت سایه و سعید جلیلی، آخرین نشست تخصصی و کارشناسی دولت سایه در تیرماه سال گذشته و مربوط به جایگاه معدن در پنج سال آینده کشور بود که در قالب سلسلهنشستهای تخصصی بررسی برنامه پنجساله هفتم توسعه برگزار شد. در یک سال گذشته عمده فعالیتهای دولت سایه براساس پایگاه اطلاعرسانی جلیلی دیدار و گفتوگوهای وی با دانشجویان و دانشآموزان و سلسله نشستهایی با موضوع حکمت سیاسی اسلام در قرآن بوده است؛ به گونهای که گویا او از یک سال پیش به صورت هدفمند و با برنامهریزی بر روی نوجوانان و دانشجویان، به دنبال برنامههای انتخاباتی بوده است.
حالا و در روزهایی که سعید جلیلی بار دیگر عَلَم دولت سایهاش را پس از شکستی دیگر بلند کرده، پرسشهای جدی از تشکیلات او مطرح است؛ نظارت بر دولت سایه سعید جلیلی که مدعی نظارت بر همه ارکان حاکمیت است، چگونه انجام میشود؟ منابع مالی تشکیلات دولت سایه از کجا تامین میشود؟ و اینعدم شفافیت، آینده سیاسی دولت در سایه او را تحت تاثیر قرار خواهد داد؟
کسی که خود را موظف به طرح سوال از همه نهادهای حاکمیتی میداند، چرا درباره منابع مالی که دولت او را پشتیبانی میکند توضیح شفافی نمیدهد؟ چگونه ممکن است تشکیلاتی که به گفته خود او بیش از صدها جلسه تشکیل داده است، که در بسیاری از آنها وزرا و معاونان وزیر حضور داشتهاند، منابع مالی خاصی نیاز نداشته باشد؟ هرچند جلیلی با استفاده از واژه «گفتمان» به جای تشکیلات برای دولت مطبوع خود، سعی کرده است بار معنایی، مالی و ریشههای پشت آن را با گفتمانسازی، سادهسازی کند.
موضوعی که در جریان مناظرههای انتخاباتی نیز از سوی پزشکیان مطرح شد، اما جلیلی پاسخ واضحی به آنها نداد و این روزها در معرض انتقادات گسترده هر دو طیف اصلاحطلب و اصولگرا قرار دارد. علی باقری، فعال سیاسی اصلاحطلب، به منابع مالی دولت سایه ابهام وارد میداند و معتقد است قوه قضائیه و وزات کشور و حتی وزارت علوم در صورتی که دولت سایه یک اندیشکده باشد، باید ابعاد مالی و حقوقی دولت سایه را شفاف کنند.
غلامحسین کرباسچی، دیگر فعال سیاسی اصلاحطلب با نامفهوم خواندن ماهیت دولت سایه جلیلی معتقد است اینکه کسی براساس سلیقه، عقیده و وابستگیهای خودش بخواهد عدهای را نقد کند به معنی لوث کردن مفاهیم سیاسی است. کرباسچی شخص جلیلی را نیز زیر سوال میبرد که او چهکاره است که دولت سایه تشکیل میدهد.
حسین نقویحسینی، فعال سیاسی اصولگرا نیز به خاستگاه و منابع مالی دولت سایه نقد دارد و میگوید بهتر است جلیلی از سایه به آفتاب بیاید و مانند یک کنشگر سیاسی عمل کند و درباره این موارد توضیح دهد و هزینههای دولت سایه را شفاف بگوید و اگر هزینهای هم ندارد، آن را هم اعلام کند. بهرام پارسایی، نماینده ادوار مجلس نیز معتقد است تشکیل دولت سایه اقدامی فراقانونی است و حاکمیت باید به دولت کمک کند تا بساط این افراد و کارشکنیها جمع شود.
یکی از اعضای کارگروههای دولت سایه که درخواست داشت نام او در این گزارش منتشر نشود، در گفتوگو با هممیهن درباره تامین منابع مالی برگزاری جلسات و تشکیلات دولت سایه اینگونه توضیح میدهد: «در دوره انتخابات هم این سوال مطرح شده و دکتر جلیلی به آن پاسخ دادند. پاسخ روشنی بود مبنی بر اینکه جلسات هزینه خاصی ندارد و کسی هم به خاطر شرکت در این جلسات هزینهای دریافت نمیکند و مشارکتها به صورت داوطلبانه است.»
او همچنین در واکنش به اینکه آخرین نشست تخصصی در ذیل فعالیت کارگروههای دولت سایه مربوط به یک سال پیش است اینگونه توضیح میدهد: «نمیدانم برای چه منظور این سوال را میپرسید چراکه نشستها همایش نیستند که بخواهند رسمی برگزار شوند.
به صورت دائم فعالیت ادامه دارد، منتهی لزوماً همه آنها رسانهای نمیشود، فقط آنهایی که نیاز به انتقال محتوا دارد، رسانهای میشود. وگرنه یک فعالیت دائمی است و به صورت مردمی انجام میشود.» او در پاسخ به اینکه آخرین نشست برگزارشده در کارگروه مطبوع وی چه زمانی و در چه زمینهای بود اظهار کرد که نمیتواند درباره آن چیزی بگوید.
جلیلی و دولت سایه او این روزها در معرض انتقادات فراوانی هستند، از انتقاد دربارهعدم شفافیت مالی گرفته تا دخالت در امور مختلف کشور، اما با توجه به جایگاه او در حاکمیت و ویژگیهای او، به نظر نمیرسد که آینده سیاسی دولت سایه با این انتقادات تحتالشعاع قرار بگیرد، همانگونه که او با وجود تمام انتقادها در این سالها باز هم جایگاه سیاسی خود را در حکومت حفظ کرد، اما با توجه به نظر مساعد حاکمیت به رئیسجمهور منتخب اینگونه به نظر نمیرسد که جلیلی همچون دولت روحانی بتواند از اهرم دولت سایه برای فشار به دولت پزشکیان استفاده و علیه دولت جدید نیز فضاسازی داشته باشد.
اما آیا ممکن است با ادامه فشارها دولت او اندکی شفافتر پاسخگوی ابهامات باشد و یا آنگونه که از او درخواست شده با تشکیل یک حزب و با چارچوبهایی واقعیتر از یک گفتمان و در قالب یک تشکیلات دولت سایه را ادامه دهد؟
حمایت جریانهای بنیادگرا و رادیکال موضوع پرابهام دیگر این روزها نسبت به او است؛ جلیلی که زمان تبلیغات انتخابات تحت فشار فراوانی برای کنارهگیری به نفع قالیباف قرار داشت، در نهایت به این کار تن نداد، هرچند که نتیجه به نفع وی تمام شد. اما اصرار او برعدم اجماعسازی و مشارکت در پذیرش نظر جمعی منجر به انتقادهای تندی از سوی اصولگراها به وی شد، ولی معلوم نیست که سعید جلیلی در دیگر انتخابات نیز گزینه مطلوب جریان بنیادگرایی که از آن ریشه گرفته و اعضای جبهه پایداری که حامیان اصلی وی هستند، باشد.
هرچند که او در دور دوم انتخابات توانست سبد آرای خوبی نسبت به تمامی ادواری که در انتخابات شرکت کرده بود به دست آورد و همین ظرفیت سرمایهگذاری همسنگرانش برای او را فراهم میکند اما از سویی اصولگراها نشان دادند از ظرفیت کافی برای کنار زدن مهرههای خود در بازی سیاست را دارند و ممکن است به این نتیجه برسند که سبد نهایی رای آنها از این میزان فراتر نخواهد رفت و بخواهند از گزینه دیگری حمایت کنند.