محمد ماکویی؛ دست کم از دو کارشناس شاغل در بخشهای دولتی، نیرو و بهداشت، این عبارت را شنیده ام: "ما برای کاهش هزینهها استفاده از ظرفیت بخش خصوصی را در دستور کار قرار داده ایم" ناگفته پیداست که عایدی شاغلین بخش خصوصی، جز در موارد استثنایی، با کنندگان کار؟! بخش دولتی قابل مقایسه نیست و جدا از این امر، امنیت شغلی در بخش دولتی به مراتب بیش از بخش خصوصی میباشد.
شاید درستش هم همین باشد؛ اما اگر این کار درست است این سوال پیش میآید که چرا وقتی بحث "درمان" پیش میآید موضوع کلا فرق میکند و آنهایی که در مطبها و بیمارستانهای خصوصی کار میکنند شرایطی به مراتب بهتر از آنهایی دارند که در مطبها و بیمارستانهای دولتی به انجام وظیفه مشغولند؟
اگر پاسخ را در ارتباط "هزینه پرداختی" با "کیفیت کار انجام شده" بدانیم باید بپذیریم که جدا از "درمان"، بر بی اهمیتی کیفیت کار صحه گذاشته و لذا در سایر بخشها قبول کرده ایم که پول کم بدهیم و در عوض آشی برایمان پخته شود که یک وجب روغن دارد!
اگر در جواب بگوییم که "سلامت" مقولهای جدا است و برای به خطر نیفتادن سلامت افراد جامعه باید کاری کنیم که تقاضاهای بی پاسخ یا کم پاسخ زیاد نباشد سوال مهم دیگری بوجود میآید. سوال این است که آیا ما نمیتوانستیم در طول و عرض سالهای گذشته کاری کنیم که تعداد بیماران تا این حد زیاد نباشند و آیا قادر نبودیم با اولویت بخشیدن به "بهداشت" از هزینههای درمانی، در حد قابل ملاحظه، کم کنیم؟
قطعا، مافیای "درمان" چنین اجازهای را نمیداد و برای همین در همه گیری کرونا خوب دیدیم که در حالی که کشورهای پیشرفته در شستشوی دستها با آب و صابون (که آموزش آن از بچگی در دستور کار قرار میگیرد) مشکلی نداشتند، بزرگسالان ما به شدت نیازمند آموزشهای دوران طفولیتی شدند که در نهایت انجام آنها دست "کادر درمان" را بوسید!
جالب است که در همه گیری کرونا پزشکان و پرستاران ایرانی توجه جامعه را به سوی خود معطوف کردند و این در حالی بود که سازمان بهداشت جهانی سه گانه شستشوی دستها با آب و صابون، استفاده از ماسک و فاصله گذاری اجتماعی را از مهمترین عوامل مبارزه با ویروس معرفی کرده بود!
با این حساب؛ عجیب نبود که ما در تولید واکسن نتوانیم خوب عمل کنیم و کادر درمانی که تا توانسته بودند جلو فعالیتهای بهداشتی مطلوب و مورد نیاز جامعه را گرفته بودند، حتی وقتی جان خویش را در معرض خطر دیدند، وفق عبارت معروف "ترک عادت موجب مرض است"، نتوانستند "این مقوله فرق دارد" را در روح و جان خود نشانیده و همتا و همپای اروپاییهایی که سال هاست در برنامههای خود "یک اونس پیشگیری بهتر از یک پوند درمان است" را جای داده اند بتازند (شاید اگر بحث تولید سرم در میان بود میتوانستیم در آن بالاها و در میان سردمداران تولید سرم جایی برای خود دست و پا کنیم!)
واضح و مبرهن است که برای سالهای طولانی سکاندار وزارت "درمان" ما کسی که قادر بوده حال مردم را، بعد از ابتلای به مرض، خوب کند بوده و هرگز نخواسته یا نتوانسته ایم سکاندار وزارت "بهداشت" را آنی که میتوانسته جلو ابتلای بسیاری مردم را به امراض شدید و گوناگون بگیرد، معرفی نماییم!
لذا؛ در صورتی که دکتر پزشکیان خرق عادت کرده و بتواند با پیشگیری از بیمار شدن خود کسی را به عنوان وزیر بهداشت معرفی کند که دانش آموخته بهداشت باشد چهار گانه زیر را به بهترین وجهی صورت داده است:
الف- شجاعت فراوان به خرج داده و کاری کرده که پیشینیان او جرات انجامش را نداشته اند.
ب- شایسته سالاری کرده و عملا "بهداشت" را در برابر"درمان" دارای اولویت بیشتری دانسته است.
ج- با نداشتن هوای هم صنفیهای خود نشان داده که تعصب حرفهای ندارد و کار درست را انجام میدهد.
د- با شکستن بت "طبابت"، "پزشکی" و "درمان"، جامعه عجیب و غریبی که یک سر بزرگ و دست و پای لاغر و نحیف و بدن بسیار رنجور دارد را به حالت نرمال برگردانده و کاری کرده که "جهان، چون زلف و خال و خط و ابروست که هر چیزی به جای خویش نیکوست" را از صمیم قلب باور کنیم.