بر کسی پوشیده نیست که فیلمسازان هنگام ساخت پروژههای سینمایی خود آزادی عمل دارند و از این نگاه، فیلمهای جنگی نیز تفاوتی با دیگر فیلمها ندارند. خواه تغییر تاریخ، نادیده گرفتن حقایق خاص، یا تغییر کامل نتایج جنگها برای ارائه تاریخچهای جایگزین به بینندگان، در این فیلمهای جنگی همه چیز صد در صد واقعی نیست.
به گزارش روزیاتو، در اینجا ۱۰ فیلم جنگی را به شما معرفی خواهیم کرد که تاریخ را به طور کامل بازنویسی کردند.
اینجا اتفاق افتاد که با عنوان فرعی داستان انگلستانِ هیتلر (The Story of Hitler’s England) نیز شناخته میشود، یک فیلم سیاه و سفید با ارائه تاریخ جایگزین است. در انبوهی از پرسشهای «چه میشد اگر» که علاقمندان به تاریخ میتوانستند پیرامون جنگ جهانی دوم مطرح کنند، فیلم اینجا اتفاق افتاد به این سؤال میپردازد: اگر نازیها بریتانیا را اشغال میکردند چه میشد؟ با استفاده از نبرد مشهور دانکرک (که الهام بخش تولید فیلمی از کریستوفر نولان به همین نام شد) به عنوان یک کاتالیزور، در این دنیا، آلمان در سال ۱۹۴۰ به بریتانیا حمله کرده است.
شخصیت اصلی فیلم یک پرستار ایرلندی به نام پائولین است که سعی کرده خود را از سیاست دور نگه دارد. اما پس از کشته شدن بسیاری از دوستانش و نقل مکان اجباری اش به لندن، او شروع به پرسیدن این سوال از خود میکند که آیا کسی واقعاً میتواند بی طرف باشد یا نه. این فیلم به تفاوتهای پائولین با طرز فکر همکاران و همچنین رویکرد دافعهای که از دوستان قدیمی اش دریافت میکند را بررسی میکند. این فیلم مستقل دور از رادار علاقمندان به فیلمهای جنگی باقی مانده است، اما قطعاً ارزش تماشا دارد.
سرزمین پدری یک فیلم تلویزیونی است که بر اساس رمانی از رابرت هریس نوشته سال ۱۹۹۲ ساخته شده است. این فیلم یک داستان متناوب دیگر از جنگ جهانی دوم است، اما این یکی با تهاجم به نرماندی، فرانسه آغاز میشود. ارتش ایالات متحده مجبور به عقب نشینی نیروهای خود شده و انتقاداتی که در پی این عقب نشینی به وجود آمده، منجر به استعفای دوایت دی. آیزنهاور شده است. آلمان نازی به بریتانیا حمله میکند و سلسله مراتب سیاسی را متزلزل میکند که با قدرت گرفتن ادوارد هشتم ادامه مییابد. تاریخها و نامهای زیادی وجود دارد که باید آنها را در ذهن داشت، اما کسانی که اطلاعات پایهای در مورد جنگ جهانی دوم و ساختار سیاسی بریتانیا در آن دوران دارند مشکلی برای دنبال کردن داستان نخواهند داشت.
البته بازنویسی کامل تاریخ در فیلم سرزمین پدری کاملاً عمدی است. نویسنده اثر اصلی و سازندگان فیلم به دنبال این بودند که بررسی کنند که اگر چند واقعه کلیدی در طول جنگ جهانی دوم طور دیگری رخ میدادند، دنیا چه تغییراتی را متحمل میشد. اکثر طرفداران معتقدند که این فیلم در اردوگاه “نسخه کتابی بهتر بود” قرار میگیرد، زیرا از به تصویر کشیدن برخی از نکات ظریف رمان ناکام بوده است. به طور خاص، خود هریس از این فیلم انتقاد کرده و به ایندیپندنت گفته است: «اولین رمان من، سرزمین پدری، به یک فیلم بسیار بد با بازی آنتونی هاپکینز تبدیل شد… بعضیها آن را دوست دارند، اما باید بگویم که من دوستش ندارم.»
شجاع دل یک فیلم جنگی حماسی است که تقریباً به اندازه کارگردان، تهیه کننده و شخصیت اصلی داستان آن، یعنی مل گیبسون بحث برانگیز و مورد انتقاد است. داستان فیلم در اواخر قرن سیزدهم روایت شده و در مورد سر والاس ویلیامز، یک جنگجوی اسکاتلندی است که رهبری مردم خود را در مبارزه علیه ستمهای پادشاه ادوارد اول و انگلستان به عهده دارد. والاس شاهد مرگ پدر و برادرش به دست افراد پادشاه ادوارد بود. تراژدی برای والاس به همین جا ختم نمیشود، زیرا او همچنان نزدیکان خود را از دست میدهد در حالی که سربازان و گماشتگان پادشاه انگلستان از قدرت خود سوء استفاده میکنند.
این فیلم یک موفقیت بزرگ در زمینه تجاری بود. با بودجهای که به سختی بیش از ۷۰ میلیون دلار بود، تقریباً سه برابر بیشتر در باکس آفیس فروش داشت. این فیلم نامزد ۱۰ جایزه اسکار شد که پنج جایزه را به خانه برد. با این حال، اگر در مورد رویدادهای تاریخی حساس هستید، بهتر است آن را تماشا نکنید. از جزئیات کوچکی مانند نوع لباسی که مردم میپوشیدند تا اشتباهات فاحشی مانند تاریخ وقایع و قتل افراد مهم، واضح است که گیبسون میخواسته ابتدا داستانی جذاب را تعریف کند و در مرحله دوم یک درس تاریخی ارائه دهد.
داستان این فیلم جنگی عمدتاً در خط مقدم یا در خیابانهای ویران یک کشور جنگزده اتفاق نمیافتد، بلکه در یک زیردریایی روایت میشود. در سال ۱۹۴۲، آمریکاییها پیام زیردریایی آلمانی U-۵۷۱ را رهگیری میکنند. نیروی دریایی این کشور تصمیم میگیرد با جا زدن یک قایق خودی به عنوان یک قایق تدارکاتی آلمانی، سوار زیردریایی U-۵۷۱ شود، و یک دستگاه رمزگذاری انیگما که توسط آلمانیها برای ارسال پیام استفاده میشود را بدزدد و در نهایت زیردریایی را غرق کند. U-۵۷۱ که در سال ۲۰۰۰ اکران شد، یک فیلم جنگی زیردریایی است که در آن متیو مک کانهی، هاروی کایتل، بیل پکستون و جان بون جووی و بازیگرانی دیگر بازی میکنند.
تمام این ماموریت کاملاً ساختگی است. قطعاً این نیروهای متفقین، از جمله آمریکاییها بودند که یک دستگاه انیگما را طی عملیاتی متهورانه به دست آوردند. اما ملوانان بریتانیایی بودند که این کار را زودتر و قبل از درگیر شدن رسمی ایالات متحده در جنگ انجام دادند. برخی انگلیسی ها، از جمله نخست وزیر بریتانیا در آن زمان، این تغییر حقیقت تاریخی را بی احترامی میدانستند. علاوه بر این، گفته میشود که وظایف واقعی ملوانان به خاطر دراماتیک کردن داستان فیلم، بسیار اغراقآمیز شده است. اگر بینندگان بتوانند این ایرادات را نادیده بگیرند، U-۵۷۱ فیلمی جذاب خواهد بود.
بازی تقلید بر اساس کتاب بیوگرافی آلن تورینگ: انیگما، دانشمند کامپیوتر، ریاضیدان و رمز شکن مشهوری است که نقش مهمی در نتیجه جنگ جهانی دوم داشت. هنگامی که بریتانیا در سال ۱۹۳۹ وارد جنگ علیه آلمان میشود، آلن به تیم رمزنگاری که وظیفه آنالیز ارتباطات بین نازیها را در دستگاههای انیگما بر عهده دارد میپیوندد. با فشار فزاینده جنگ و نیاز به یادگیری نحوه کار با دیگران، آلن خود را در شرایطی میبیند که وظیفهای خاص برایش در نظر گرفته شده است. این فیلم با حضور بازیگران بسیار با استعدادی ساخته شده است.
بندیکت کامبربچ نقش آلن تورینگ را بازی میکند و کایرا نایتلی نقش همکار او جوآن کلارک را بر عهده دارد. بازی تقلید در نگاه تماشاگران معمولی و بینندگان حرفهای خوب عمل کرد، اگرچه تغییراتی که این فیلم در وقایع تاریخی ایجاد کرده بود مخفی نماندند. شخصیت پردازی تورینگ در این فیلم، در بسیاری از محافل تاریخی و علمی بحثهای زیادی را به همراه داشت. دستکاریهای تاریخی دیگر به نحوه عضویت جوآن در تیم رمزشکن باز میگردد و اینکه چند دستگاه انیگما کدشکنی شده و این تنها بخش کوچکی از تغییراتی است که این فیلم در تاریخ واقعی ایجاد کرد.
آسمان آهنین برداشتی علمی تخیلی از یک فیلم جنگی است. همچنین روایت این فیلم تاریخ جایگزینی از جنگ جهانی دوم را تئوریزه میکند، اما به روشی منحصر به فرد. در اینجا، نازیها در سال ۱۹۴۵ شکست خورده و به جای ماندن در زمین، به ماه گریخته اند؛ و در تمام این مدت بیکار ننشسته بودند. آنها یک ناوگان فضایی ساخته و در سال ۲۰۱۸ با برنامههایی برای تسخیر واقعی جهان، به زمین بازگشته اند.
در حالی که اکثر فیلمهای جنگی (به طور قابل درکی) لحن تاریک و غم انگیزی دارند، آسمان آهنین با رویکردی کمدی پیش میرود. با تکیهای سنگین بر جذابیت موضوع موجودات فضایی که هر چند سال یکبار فراگیر میشود، بینندگان تصاویری از افق نیویورک را میبینند که توسط بشقاب پرندههای نازیها پر شده است. این فیلم و داستانش مضحک و غیر واقعی است، اما نکته اصلی این فیلم همین است.
بله، حرامزادههای لعنتی یکی دیگر از فیلمهای با موضوع جنگ جهانی دوم با تاریخ جایگزین است که مسلماً شناختهشدهترین فیلم این فهرست به شمار میآید. این احتمالاً به دلیل گره خوردن نامهای بزرگی مانند کوئنتین تارانتینو، برد پیت، دایان کروگر و مایکل فاسبندر به عنوان بازیگران اصلی، با این پروژه است. ستوان ارتش ایالات متحده، آلدو راین رهبری تیمی را بر عهده دارد که نازیها را در فرانسه شکار کرده و شکنجه میکنند. سالن سینمایی که شوسانا دریفوس مالک آن است، اولین نمایش یک فیلم تبلیغاتی را برگزار خواهد کرد و رهبران آلمان نازی نیز در این اکران حضور خواهند داشت. هدف آلدو و راین هر دو ترور مقامات بلندپایه نازی است، اما آیا نقشههای آنها با یکدیگر در تضاد است یا به مأموریت یکدیگر کمک میکنند؟
در سال ۲۰۲۴، حرامزادههای لعنتی سومین فیلم پرفروش کارنامه کارگردانی تارانتینو است. تمام نشانههای یک فیلم تارانتینویی در این فیلم دیده میشود. خشن، پر اکشن و با فیلمبرداری هوشمندانه. این توطئه قتل مضاعف به خاطر روایت ایجاد شد و تارانتینو قطعاً سبک جدیدی را در این زیرژانر تست کرد. اوج داستان فیلم در سکانسی با حضور مقامات بلندپایه نازی است که در یک آتش سوزی و تیراندازی گرفتار شده اند، اتفاقاتی که بعید است، اما پس زمینهای عالی برای یک فیلم جنگی هستند.
در این نقطه از مطلب ممکن است دیگر از صبحت در مورد فیلمهای با تم جنگ جهانی دوم خسته شده باشید. بر کسی پوشیده نیست که فیلمهای جنگی برخی دورههای زمانی و جنگها را نادیده گرفته اند تا به جنگ جهانی دوم بپردازند؛ و مسلماً Jackboots on Whitehall یکی دیگر از این فیلم هاست، اما مطمئناً منحصر به فردترین آنها نیز هست. این فیلم نیز بررسی میکند که اگر بریتانیا، و بهویژه لندن، توسط نازیها مورد تهاجم قرار میگرفت، چه اتفاقی میافتاد. اما به جای بازیگران مورد علاقه مان، این روایت از طریف عروسکهای انیمیشنی انجام میشود.
Jackboots on Whitehall یک فیلم کمدی است که نشان میدهد نازیها پس از حفاری زیرزمینی در وایت هال لندن، این شهر را تصرف میکنند. کریس، با صداپیشگی ایوان مک گرگور، یک شخص معمولی است که برای ترغیب کردن همشهریهای لندنی خود به عقب راندن نازی ها، نقش رهبری را بر عهده میگیرد. در حالی که بازیگران این فیلم عروسکها هستند، علاوه بر مک گرگور، بینندگان میتوانند شاهد صداپیشگی بازیگران مشهوری مانند روزاموند پایکُ آلن کامینگ و برخی دیگر باشند.
مقاومت یکی دیگر از اقتباسهای کتاب به فیلم است که بر اساس رمانی منتشر شده در سال ۲۰۰۷ ساخته شده است. سورپرایز، سورپرایز! این یکی نیز در دنیایی اتفاق میافتد که بریتانیا توسط آلمانیها مورد تهاجم قرار گرفته است. با این حال، این یکی به دیدگاهی ولزی از این سناریو میپردازد که به آن اجازه میدهد تا از دیگر فیلمهای این فهرست متمایز باشد. این فیلم به عواقب شکست در روز دی دی در ساحل نرماندی و چگونگی کنار آمدن زنان با نبود مردانشان که به میدان نبرد فرستاده شده اند و آنها را با سربازان دشمن تنها گذاشته اند میپردازد.
این فیلم آشوبی را که این عملیات در زندگی سربازانی که در خط مقدم میجنگند و زنانی که با دشمن خود در پشت جبهه تنها مانده اند، نشان میدهد. این فیلم سکانسهای پر هیاهو و پر اکشن مانند سایر فیلمهای این مطلب را ندارد، اما این همان چیزی است که آن را بسیار خاص میکند. در این داستان با سرعت روایت کندتر، بینندگان میتوانند تأثیر رویدادهای این تاریخ جایگزین را احساس کنند.
در سپیده دم سرخ، ایالات متحده توسط اتحاد جماهیر شوروی نه در جنگ جهانی اول یا دوم، بلکه در جنگی سوم مورد حمله قرار میگیرد. در دهه ۱۹۸۰ هستیم و آشفتگیهای سیاسی زیادی وجود دارد. ناتو دیگر وجود ندارد، اتحاد جماهیر شوروی به لهستان حمله کرده و کوبا و مکزیک نیز مخالف منافع ایالات متحده هستند. جد و مت دو برادر هستند که یک روز ظاهراً عادی را در دبیرستان میگذرانند، اما نیروهای شوروی در همین روز اشغال ایالات متحده را آغاز میکنند. آنها به همراه تعدادی نوجوان دیگر موفق به فرار میشوند و با هم گروهی چریکی را تشکیل میدهند تا وطن خود را پس بگیرند.
این فیلم از چند جهت خود را از دیگر فیلمهای این فهرست متمایز میکند. نه فقط با تجسم یک جنگ فرضی، بلکه با متمرکز شدن روی نوجوانان. مطمئناً، دیدن اینکه چگونه بزرگسالان با جنگ کنار میآیند بسیار جالب است، اما زمانی که بحث نوجوانانی هنوز نابالغ در میان باشد، این جذابیت چند برابر میشود. همچنین سپیده دم سرخ به عنوان اولین فیلمی که درجه بندی سنی PG-۱۳ را دریافت کرد، تاریخ ساز شد. اگر شکل کلی این داستان برای شما جذاب باشد، خوشحال خواهید شد که بدانید یک نسخه بازسازی شده از این فیلم در سال ۲۰۱۲ نیز منتشر شد.