شکست در انتخابات و از دست دادن قوه مجریه آن هم تنها پس از ۳ سال از پایان دولت حسن روحانی، فضای درگیریهای داخلی را در بین اصولگراها داغ نگه داشته است و آنها این روزها یک مرحله دیگر از درگیری درونخانوادگی را پشت سر میگذارند؛ درگیریهایی که از زمستان سال گذشته آغاز شده است.
به گزارش هم میهن، پرونده انتخابات ریاستجمهوری دوره چهاردهم سرانجام با معرفی مسعود پزشکیان بهعنوان رئیسجمهوری جدید ایران بسته شد و رئیسجمهور منتخب این روزها در حال طراحی کابینه است. در چنین روزهایی اما اوضاع در بین اصولگرایان آرام نیست؛ شکست در انتخابات و از دست دادن قوه مجریه آن هم تنها پس از ۳ سال از پایان دولت حسن روحانی، فضای درگیریهای داخلی را در بینشان داغ نگه داشته است و آنها این روزها یک مرحله دیگر از درگیری درونخانوادگی را پشت سر میگذارند؛ درگیریهایی که از زمستان سال گذشته میان نواصولگرایان حامی محمدباقر قالیباف و اصولگرایان رادیکال و بنیادگرایان آغاز شده و چهار مرحله داشت که سه مرحله آن را پشت سر گذاشته تا به امروز رسیده که حالا در تلاش هستند تا یکدیگر را بهعنوان مقصر ناکامی در رسیدن به ریاست قوه مجریه معرفی کنند.
اولین مرحله از درگیری داخلی اصولگرایان از زمستان ۱۴۰۲ و پیش از زمان برگزاری انتخابات مجلس دوازدهم به نمایش درآمد؛ جایی که آنها برخلاف انتخابات مجلس یازدهم زیر بار ارائه لیست واحد نرفتند و براساس همین موضوع انشقاق در بینشان علنی شد. شورای ائتلاف نیروهای انقلاب که تشکیلاتی نسبتاً قدیمیتر محسوب میشدند، به ریاست غلامعلی حدادعادل و سرلیستی محمدباقر قالیباف و البته با همراهی جبهه پایداری در یک سمت قرار گرفتند، در یک سمت دیگر شورای وحدت اصولگرایان به سرلیستی منوچهر متکی حضور داشتند و البته ضلع مهم و پرحاشیه این انشقاق با نام «امنا» و با محوریت حزب تازهتاسیس «شریان» هم ایجاد شد که لیستی را ارائه دادند که اصولگرایان پرحاشیهای چون حمید رسایی و امیرحسین ثابتی را در خود جای داده بود.
این سهگانه ایجادشده در جریان انتخابات مجلس ابتدا تنها در حد لیستهای متفاوت با کمترین میزان تشابه بود اما در آستانه انتخابات مجلس، بیان یک جمله از سوی غلامعلی حدادعادل باعث شد تا وضعیت تغییر کند؛ جایی که حدادعادل در نشست خبری، خودش و اعضای شورای ائتلاف را چنار نامید و سایر لیستهای ایجادشده را پاجوشها خطاب کرد.
پس از این جمله درگیری بین آنها اوج گرفت و تاخت و تاز به فضای مجازی هم کشیده شد و در نهایت در کمترین میزان مشارکت تاریخ انتخاباتهای مجلس در ایران، پاجوشها توانستند چنارها را شکست داده و بیشتر از چهرههای شاخصی چون محمدباقر قالیباف رای جمع کنند. البته در این میان نکته جالب توجه این است که پاجوشها نتوانستند در رساندن گزینه مطلوب خود به ریاست مجلس موفق باشند و باز هم محمدباقر قالیباف بر صندلی ریاست قوه مقننه تکیه زد تا در این زمینه، پیروزی سهم کسی باشد که جریان رادیکال اصولگرا به دنبال اثبات برتری موقعیتی خود بر او و حامیانش بودند.
پس از اینکه ماجرای مجلس به سرانجام رسید و هر دو گروه اصولگرا بهنوعی احساس پیروزی کردند، بهدنبال برگزاری زودهنگام انتخابات ریاستجمهوری، فاز جدیدی از درگیری داخلی بین اصولگرایان آغاز شد که در واقع به نوعی ادامه همان روندی بود که در مجلس وجود داشت.
البته ابتدا با این تصور که قالیباف وارد انتخابات ریاستجمهوری نخواهد شد، محوریت حملهها به اصلاحطلبان، علی لاریجانی و محمود احمدینژاد خلاصه شده بود اما پس از آنکه قالیباف اقدام به ثبتنام کرد، دوگانه آنها به صورت رسمی و با محوریت سعید جلیلی و محمدباقر قالیباف آغاز به کار کرد؛ دوگانهای که تا روز انتخابات ادامه داشت. حامیان محمدباقر قالیباف محور حملههای خود را براین اساس قرار داده بودند که سعید جلیلی کارنامه کاری ندارد و سعی میکردند به این نکته اشاره داشته باشند که چرا سعید جلیلی تا به امروز در ساختار جمهوری اسلامی ایران سمت اجرایی کلان نگرفته است.
در مقابل هم حامیان سعید جلیلی بیشتر سعی داشتند همان محور انتخابات مجلس را دنبال کنند، موضوع اطرافیان رئیس مجلس را پیش کشیده و البته سعید جلیلی را تنها گزینهای معرفی کنند که برای ادامه راه سیدابراهیم رئیسی مناسب است. این روند و درگیریهای مجازی بین دو گروه اصولگرا با قدرت و شدت زیادی دنبال شد و در نهایت بهرغم تلاشهایی که صورت گرفت، کنارهگیری از سوی قالیباف و جلیلی در کار نبود تا مانند سال ۹۲ هر دو نفر وارد انتخابات شوند و از دل آن انتخابات، سعید جلیلی همراه با مسعود پزشکیان به دور دوم راه یابد.
با راهیابی سعید جلیلی و مسعود پزشکیان به دور دوم انتخابات ریاستجمهوری، هرچند محمدباقر قالیباف با انتشار بیانیهای رسماً از سعید جلیلی حمایت کرد اما این نگاه و حمایت در بین برخی از حامیان قالیباف وجود نداشت و حتی تعدادی از چهرههای شاخصی که در دور اول از قالیباف حمایت کرده بودند، در دور دوم نهتنها به تیم سعید جلیلی اضافه نشدند، بلکه پا را فراتر گذاشته و بهصورت رسمی از مسعود پزشکیان حمایت کردند؛ موضوعی که منجر شد در همان یک هفتهای که بین زمان برگزاری دور اول و دور دوم انتخابات زمان قرار داده شده بود، بسترهای فضای مجازی شاهد درگیری کلامی اصولگرایان باشد.
پس از اینکه پرونده انتخابات ریاستجمهوری دوره چهاردهم با اعلام نام مسعود پزشکیان بسته شد، فاز جدیدی از این درگیریها در بین هواداران سعید جلیلی و محمدباقر قالیباف آغاز شده و این روزها در فضای مجازی دیده میشود. برای بررسی این موضوع به سراغ شبکههای اجتماعی مورد استفاده فعالان اصولگرا از جمله «ویراستی» و «ایتا» رفتیم. بررسی ویراستی از آنجایی میتواند جالب توجه باشد که بهنوعی جایگاهی برای دیالوگ است و آنها در فضای ویراستی که شبیه توئیتر هم هست پاسخ هم را میدهند.
فضا در بین حامیان سعید جلیلی به شکلی است که آنها تاکید میکنند که اگر محمدباقر قالیباف کنار میرفت، در دور اول سعید جلیلی برنده این رقابت میشد. برای مثال، امیرحسین ثابتی، نماینده مجلس دوازدهم و از حامیان سعید جلیلی طی یادداشتی پس از انتخابات نوشته بود: «بعد از شمارش آرا، بعضی از هواداران آقای قالیباف، مدعی شدند اگر دور اول جلیلی به نفع قالیباف کنار میرفت، در دور دوم او میتوانست پزشکیان را شکست دهد.
اما این تحلیل از چند جهت غلط است؛ اول اینکه براساس شاخص مقبولیت، جلیلی رای بیشتری داشت و طبیعتاً باید در صحنه باقی میماند و بعد از پایان دور اول نیز معلوم شد که رای او حدود سه برابر قالیباف بوده و از این جهت، شاید اگر برعکس بود و ایشان به نفع جلیلی کنار میرفت جلیلی میتوانست همان دور اول کار را تمام کند. رای منفی بالای آقای قالیباف به خاطر موضوعات مختلف که در انتخابات اخیر مجلس در تهران نیز خود را نشان داده بود، نشان میداد که او در دور دوم نیز رقیب سادهتری برای پزشکیان بود.»
و یا کانال «خط ولایت» در ایتا که نوشته بود: «حجم تخریبی که علیه جلیلی صورت گرفت بیسابقست! جلیلی هم از خودیها خورد هم از غیرخودیها. شما فکر میکنید چرا برخی از افرادی که توی ستاد آقای قالیباف بودند، پناه بردند به ستاد پزشکیان؟ تا حالا به این فکر کردید که چرا انقدر از جلیلی وحشت دارند؟ چرا نمیخوان جلیلی رو بازی بدن؟ چرا دوست ندارند یکی مثل جلیلی مطرح بشه؟ دلیلش مشخصه، تنها نامزدی که اشاره داشت به فساد در سیستم جلیلی بود بارها مثال انبار گندم و موش هارو زد.»
این فضا در بین سایر فعالان سیاسی حامی سعید جلیلی هم دیده میشد، برای مثال این متنها در فضای ویراستی مشاهده شد:
هادی زارع: در جهاد تبیین کم گذاشتیم بزرگترها فقط دستور دادند. ظریف عرق ریخت ولی بزرگترهای ما در تهران نشستند و فرمان دادند و حداکثر زحمتشان این بود که خودشان را شب انتخابات به مشهدالرضا علیهالسلام رساندند تا جوانترها که برای تکتک آرای جلیلی عرق ریختند متقاعد کنند که ۳از ۹بزرگتر است.
اسرا پارسیا: شورای ائتلاف و بزرگان جبهه انقلاب دست از لجاجتها بردارند. استقبال ۱۴ میلیونی از سعید جلیلی تهدید نیست بلکه یک استعداد سیاسی و اجتماعی است که باید به دیده فرصت به آن نگاه کرد پاجوشها با دستان خالی ۱۴ میلیون رای گرفتند، این تهدید نیست فرصت است.
پژمان حسنی: متاسفانه به حدی از اسلام استحاله شده در کشور رسیدیم که شخصی که حرف از اسلام واقعی و شریعت محمدی میزد و میزنه را طلاب و روحانیون ما متحجر میگویند.
سیدرضی کریمی: سعید جلیلی با ایستادن در مقابل جریان تمامیتخواه نواصولگرایی، نشان داد ظرفیت تبدیل شدن به یک شخصیت کاریزماتیک برای رهبری جریان انقلاب بعد از احمدینژاد و رئیسی عزیز را دارد. ضرورت رهبری جریان انقلاب کمتر از رئیسجمهور انقلابی نیست.
محمدتقی رادمان: قابل توجه آنهایی که دوقطبی طرفداران جلیلی و قالیباف را تقبیح میکنند؛ ما که باتکیه بر رای مردم تابو دروغین و فیک بعضیها رو شکستیم و سرافرازانه سکوت کردهایم. این وعاظ و مداحان و… رسانهایها و مجازی بازها و… ناکام هستند که در حال حلال کردن مابقی دستمزد به چاه ریخته شب انتخابات هستند.
دانیال پورعباس: اسم رمز عملیات: چنان دکتر جلیلی را تخریب کنید که ۱۴ میلیون نفر پشیمان شوند و بینشان اختلاف بیفتد. مامور: انقلابینماها و تحلیلگرهای دوستونه. کارفرما: ؟
هادی جهانمهر: صرفاً میگم که بعضیها تحلیلهای ابلهانه نکنن. اون کودنهایی که خیال میکنن اگه جلیلی کنار میکشید، ۱۰۰درصد هوادارانش به قالیباف رای میدادن بدونن که شده رای باطله مینداختیم امثال من؛ هرگز و ابداً به قالیباف رای نمیدادیم!
رضا گمار: پروژه مشترک، با کلیدواژه «حذف جلیلی و رائفیپور» چرا؟ چون جوانانی تربیت کردند که اهل تفکر هستند، با پول و پست و مقام فریب نمیخورند و برای کشور مفتی هم کار میکنند و قائل به قیمومیت چنارها نیستند. این برای آیندهی هر دو حزب خطرناک است. پن: سست نشید، چون ما میزشان را سست کردهایم.
محمدرئوف علیپور: ماموریت مشترک قالیباف و پزشکیان جلوگیری از ورود جلیلی به پاستور بود. هر وقت ملت این را بفهمد دیگر کلاه سرش نمیرود.
میثم محمودی: قالیباف باعث شکست شهید رئیسی شد این جلیلی بزرگوار اصلح بود که در ۹۶ شانزده میلیون رای برای شهید رئیسی ساخت و در۱۴۰۰ با انصرافش شهید رئیسی را پیروز کرد [...] هیچ زمانی به شهید جمهور رای ندادن و به حسن فریدون رای دادن، امسال هم به پزشکیان رای دادن تا اصلح [رای] نیاره.
حبیب باقری: خدا از قالیباف و تیمش که در خفا با پزشکیان و اصلاحات ساخت و پاخت کردند تا اجازه ندن گزینه انقلابی رای بیاره هرگز نگذره و انشاءالله در قیامت همراه همه ستمگران و ظالمان اعصار مختلف به قعر دوزخ راهنماییشون بکنه.
علیرضا گلکاریفرد: دوستانِ انقلابی دشمن از رای بالای جلیلی ترسیده، شاید بگویید ما که باختیم، طرفداران جلیلی از دید دشمن همان جوان مومن انقلابی است که رهبر انقلاب بارها به این جوانان افتخار کرده است. این حدود چهارده میلیون نفر همان جمعیتی هستند که حاضرند تا آخرین قطره خون پای نظام بمانند و ترس دشمن از این است.
حنان حکمتی: قالیباف اگر خیلی دلش به حال جبهه انقلاب میسوخت نباید کاندیدا میشد. چون هم تازگی رأیش در انتخابات مجلس ریزش کرده بود و هم یک قوه دستش بود و بهتر میبود که جبهه دیگر رو هم فتح کنن. حتماً باید رئیسجمهور باشی؟!
علی شجاعی: هیچکدام سابقه رانت و فساد ندارند. جیبشان بسته و دهانشان باز است و فساد را فریاد میزنند. مفسدان از این افراد میترسند؛ و چون چیزی برای گفتن ندارند، به ناچار برچسب تحجر و تندرو و متوهم و… میزنند و تکرار میکنند تا در چشم مردم بدنامشان کنند.
محسن آزادفلاح: بنده که خودم به آقای جلیلی رای دادم و خانوادهام رو هم آوردم ولی یک تقاضا دارم بعد این همه گندی که یک سری از همین خودیها زدن، واقعاً انتظار داشتید ۵۰ درصد مردم بیان به جلیلی رای بدن؟! با دودوتا چهارتا هم معلوم بود غیرممکنه…
یوسف فشکی: بین قالیباف و اصلاحطلبان تفاوتی نمیبینم. آن موقع که آبروی نظام رفت در بحث سیسمونی سکوت او چه معنا داشت حال لحظات آخر انتخابات دخترش میآید سخن میگوید. هنوز درباره پسرش ساکت است. قالیباف را قدرتطلب میدانم. ایشان به نمایندهها قول داده بود در انتخابات شرکت نمیکند ولی وعده خود را شکست.
طاها دوستمحمدی: بعضی از رفقا هنوز متوجه نشدن ۱۴ میلیون رای بدون معامله با پدرخواندهها، حزببازی، باندبازی، پولپاشی، شرکت در گعدههای سیاسی، دروغپراکنی و… چه معنایی داره! خب میخواید این روند تقویت بشه یا بشینیم عزا بگیریم؟!
محمد اسماعیلی: انتخابات این دوره را بهعدم پایبندی خودی و ناخودی به اخلاق سیاسی باختیم. چه رفیقی که زیر بار اجماع قیدشده نرفتند و چه رقیبی که با قبیلهگرایی و طالبانهراسی و…اخلاق رو ذبح کرد. قرار بود…خدا شاهد بود و هست. مرحبا بر دکتر جلیلی که پیروز حقیقی و واقعی بودند.
پیرامون محمدباقر قالیباف و حامیان او نیز تلاشها برای پاسخ دادن به حامیان سعید جلیلی ادامه دارد. برای مثال روزنامه فرهیختگان در گزارشی دلایلی که حامیان سعید جلیلی مطرح میکنند را زیر سوال برد و در بخشی از آن نوشته بود: «گزارههایی که درباره «سازمان رای» حتی در روز انتخابات از سوی برخی اعضای ستاد بازنده انتخابات در شبکههای اجتماعی منتشر میشد به قدری دور از «واقعیت» و لطیفه است که انسان را به حیرت وا میدارد و شاید بهترین تعبیر درباره آن «عدد نفهمی» باشد. »
و یا در نمونه دیگر، کانال «نواصولگرا» در بستر ایتا درباره شکست سعید جلیلی اینگونه نوشته بود: «علت شکست برخی ویژگیهای ایشان است که برای طبقه متوسط شهری ترسناک است. او درباره بعضی از موضوعات مهم کشور، جملاتی دوپهلو مانند عمق راهبردی و… میزند که راه را برای تفسیر طرفهای مختلف و ترسناک نشان دادن او باز میکند. اطرافیان او هم افرادی ترسناک برای طبقه متوسط هستند. ثابتی، رسایی، شهبازی و… از جمله این افراد هستند.»
در فضای ویراستی نیز این نوع تحلیلها و جملهها از سوی حامیان قالیباف دیده میشود که برای مثال به برخی از آنها اشاره خواهد شد:
حسین قدرتزاده: همون کسایی که تا دیروز به قالیباف هجمه آوردن که تو که میخواستی رئیسجمهور بشی چرا رئیس مجلس شدی، حالا چشم امیدشون شده قالیباف که با مجلس مراقب دولت باشه. همینقدر درک استراتژی رو نداشتن که، اگه جبهه انقلاب پیروز نشد (مثل الان) حداقل قوه دیگر رو از دست ندن.
حسین رودسری: آنطور که از شواهد امر پیداست، جلیلی چهار سال دیگر نیز میخواهد در انتخابات شرکت کند. یقین کنید با این سیاست شکست در انتخابات بعد قطعی است. بهخصوص اگر پزشکیان کابینهاش وابستگی به دولت روحانی نداشته باشد و بتواند در این چهار سال تا حدی اقتصاد را مدیریت کند! جریان انقلاب به شخص جدید نیاز دارد!
رضا محمدی: من در دور دوم به آقای جلیلی رای دادم بهخاطر حمایت آقای قالیباف و اینکه اطرافیان آقای پزشکیان که همان تیم روحانی هستند اما چند روزی است به این نتیجه رسیدم افراطیهای تهمتزن، از اطرافیان پزشکیان خطرناکترند برای کشور. از رایام پشیمان نیستم اما در آینده به طرفداران تفکرهای افراطی رای نخواهم داد.
سعید ابراهیمی: کی پایداری میخواهد متوجه شود که جلیلی توان جذب رای بالایی ندارد… کی میخواهید رایهای خاکستری را در معادلات خود ببینید. تا کی با آرمانگرایی دور از واقعیت دولتهای غربگرا را حاکم میکنید؟! سال۹۲ که جلیلی رای نیاورد بحث قومیت بود یا شبکه اجتماعی؟
سجاد کاظمی: میگن مردم به اصلح رای دادن ولی نمیگن ۶ ماه تمام قالیباف رو فاسد و غیرانقلابی جلوه دادیم. ۴ هفته تمام امکانات دولت شهید رئیسی رو پای کار خودمون آوردیم و به دروغ فقط جلیلی رو تداوم شهید توصیف کردیم. ۲ روز آخر به وعده پیروزی دور اول، از رای قالیباف زدیم دادیم به جلیلی! مردم اصلح انتخاب کردند؟
فاطمه کریمیدردشتی: وقتی تعریف و تمجید حضرت آقا از دکتر مخبر رو مثل ملاکهای اصلح ریاستجمهوری، نشنیده و نادیده میگیرند، طبیعتاً پروژه تخریب از دکتر قالیباف سوئیچ میشه به دکتر مخبر تا با حذف مدیران کارآمد انقلابی با کارنامه قوی، ضعف خود را به رایهای قومیتی و جهل مردم نسبت دهند. خداقوت به آقای دکتر مخبر.
مهدی نجفی: رای قومیتی کجا بود؟ افتضاح شکست جبهه انقلاب بهخاطر لجاجت سعید جلیلی را نمیتوانید با این آمار سرپوش بگذارید. سال ۱۳۹۶ آذربایجان غربی، ۶۴ درصد به حسن روحانی رای دادند و اکنون تنها ۵۶ درصد به پزشکیان! اگر قومیتی بود این آمار باید رشد میکرد نه اینکه کاهشی باشد!
محمد منصوری: تخریب آقای مخبر در صورت کاندیداتوری در دستور کار ثابتی و رسایی و رائفیپور و عدالتخورها وجود داشت. تخریبش رو امروز کلید میزنن تا ۴ سال بعد برداشت کنن.
حامد فرد: سربازانِ بصیرِ دفاع مقدس اطاعت از فرماندههان را عین اطاعت از ولیفقیه و ولیمعصوم میدیدند. غیر این بوده؟ البته وقتی جلیلی اهل تبعیت نیست، از طرفدارانش هم نباید انتظار داشت. سربازانی که پای درس مدنیها و مطهریها رشد کردند کجا، آنهایی که رائفیپور تربیت کرده کجا!
محمدجواد نگاری: چرا هنوز متوجه نیستید که در نظرسنجیها باید به قسمت دوگانه با پزشکیان توجه میشد اونجایی که شانس قالیباف بیشتر بود… اما اینکه چرا رفتن قالیباف به روسیه و دیدار با پوتین به مزاق سایهنشینها خوش نیامده و انتظار داشتند به جای روسیه بیاید و به اینها پاسخ دهد جای سوال است.
ابوذر شریفی: راستی چرا در همان مجلس که میگید، طیف شما نتوانست در هیئت رئیسه هیچ رأی قابل توجهی کسب کند و همان قالیباف با اختلاف فاحش با امثال تو و دوستانت، باز رئیس شد؟!
طیبه سادات موسوی: کسانی که به راحتی تونستن ۳۰ سال سابقه مدیریت کلان و تمجید و تحسین فراوان رهبر انقلاب رو از قالیباف نادیده بگیرن به راحتی تمام توهینها و تهمتهایی که به قالیباف زده شد رو پذیرفتن و ترویج دادن و با این کارشون کاپ اخلاق رو گرفتن متاسفانه هم اخلاق رو باختن، هم انتخابات رو.
مهدی مصباحی: جناب آقای جلیلی شما از سال ۱۳۹۲ بیش از ۳۶۰۰ روز برای کسب قدرت تلاش کردید و در نهایت درحالیکه تمام نظام را هزینه کردید برای چندمین بار از مردم «نه» شنیدید. لطفاً این حقیقت را بپذیرید.
معصومه اجلی: قالیباف و شهید رئیسی هر دو در راه خدمت به مردم تلاش کردند؛ از مسئولیتی به مسئولیتی دیگر، آقای جلیلی چطور؟ دوران روحانی نمیشد، دوران شهید رئیسی اما فرصت خدمت خوبی داشتند. با عرض معذرت ایشان در بین کاغذهایشان هستند تا در دل میدان عمل و خدمت.
محمدحسین دادخواهتهرانی: خب دوستان گویا بعد از تخریب و تهمت زدن به قالیباف حالا نوبت مخبر است. تیم اطراف جلیلی تفکری است که همه را تخریب خواهد کرد! البته کسی را که در حلقه آنها نباشد. همانطور که تصریحات صریح رهبر انقلاب درباره قالیباف را ماله کشیدند، در مورد آقای مخبر را نیز ماله خواهند کشید…!
علیرضا پناهی: چون متدین و انقلابی هستیم پس میتوانیم هر کاری بکنیم؟! همین مسائل باعث میشود چشمان ما بر نقاط ضعف خودمان نابینا شود، جامعه خود را نشناسیم و همه تقصیرها را به گردن «جهل مردم» بیاندازیم درحالیکه بخش مهمی از تقصیرها از خود ما بوده است. جامعه را درک نمیکنیم و بلد نیستیم با ادبیات مناسبی با دیگران سخن بگوییم و هنگامی که جامعه حرف ما را نمیپذیرد فوری برچسب «جهل» به اکثریت مردم میزنیم.
رضا دوستی: دیگه نشنویم کسی بگه جلیلی کارنامه نداره! جلیلی خیلی هم کارنامه داره. دو تا رئیسجمهور تحویل مملکت داده یکی از یکی گلتر. . زندهباد دولت سایه رئیسجمهورساز هم مشکلات کشور رو شناختن هم رئیسجمهور برامون میسازن که همون مشکلات رو نتونه حل کنه.
عماد منصوری: واقعیت رایآوری پزشکیان نیست واقعیت رای نیاوری جلیلی است میگی نه؟ برو از دوستان غیرسیاسی و کمتر مذهبی بپرس چند نفرشون رای دادن که فقط جلیلی رای نیاره خیلیها از لج امثال رسایی، رائفیپور و ثابتی به پزشکیان رای دادند.
یوسف رضاییمهر: عرض کنم که فقط انتخابات تموم شده ولی بد و بیراه به قالیباف همچنان ادامه داره و دمل چرکین تخریب و دوقطبیسازی قابل علاج نیست! شاید چاره کار قطع عضو باشه! امیدوارم مجلس بعدی مشارکت تهران برسه بالای ۲۰ درصد «تا سیهروی شود هرکه در او غش باشد».
حقیقت این است که بخشی از اصولگرایان از نامهای بزرگ هم عبور کردهاند و اینگونه نیست که با حرف یک چهره شاخص اصولگرا، آنها از موضع خود کوتاه آمده و راه دیگری را بروند. چنانچه در انتخاباتی که پشت سر گذاشته شد، حتی حرف و بیانیه محمدباقر قالیباف هم نتوانست وحدت را در میان آنها ایجاد کند و پس از انتخابات با ادبیات تند در حال حمله به یکدیگر هستند و یکدیگر را متهم میکنند که عامل اصلی شکست در این انتخابات هستند.
در مجموع با روندی که از زمستان سال گذشته آغاز شده و در تابستان ۱۴۰۳ ادامه پیدا کرده و این روزها در بین فعالان مجازی اصولگرا به وضوح دیده میشود، میتوان اینگونه گفت که گسل ایجادشده بین اصولگرایان گستردهتر از چیزی است که بتوان تصور کرد که آنها در حوزه سیاسی به وحدت و صلح برسند و حتی رقیب مشترک نیز کارآیی خود را برایشان از دست داده و آنها در حال دعوای خانوادگی برای دستیابی به قدرت بیشتر هستند.