علی تاجرنیا نماینده ادوار مجلس با بیان اینکه انتخابات ۱۴۰۳ انتخاباتی متفاوت بود، گفت: انتخابات اخیر با دورههای قبلی از جهاتی قابل مقایسه نیست. در انتخابات سال ۷۶، خواستههای مردم بیشتر اجتماعی بود. در سال ۱۴۰۰ تمام ارکان حاکمیت اعم از نهادهای انتصابی و انتخابی، همه با هم در یک جریان فکری قرار گرفتند، ولی به شدت ناکارآمدی خودشان را نشان دادند.
به گزارش ایلنا، بخشهایی از گفت وگوی تاجرنیا را در ادامه میخوانید:
در عرض سه سال گذشته و در دولت آقای رییسی بیشتر از هشت سال دولت آقای روحانی، شاهد تورم و مشکلات اقتصادی و معیشتی بودیم. اگرچه من معتقد بودم که اگر انتخابات در ۱۴۰۴ برگزار میشد جمع بیشتری از مردم به این نظر میرسیدند که عدم کارآمدی در ساختار وجود دارد. الان هم این مساله به اندازه کافی درک شد و همین باعث شد که در انتخابات ۱۴۰۳ ما شاهد این باشیم که به رایدهنگان جدید افزوده نشده است داخل همان مجموع رای در انتخابات، یک بخش زیادی از جریان اصولگرایی از انتخابات رویگردان شدند.
چالش اصلی انتخابات ۱۴۰۳ را چالش کارآمدی میدانم، کارآمدی، خالصسازی و یکدستسازی با شکست مواجه شد و همین امر باعث شد که مردم سعی کنند گزینه دیگری داشته باشند. از ابتدای پیروزی انقلاب ما هروقت تلاش کردیم یک جمعی را از گردونه حضور در عرصه قدرت خارج کنیم و اصطلاحا یک نوع خالصسازی داشته باشیم، همان جریاناتی که خالص شدند هم به نوعی تقسیم شدند و باعث شد که همان جریانات هم دارای یک شکاف شده و تبدیل به دو بخش شوند. در میان اصولگرایان هم همین روند را میبینیم هیچ حرفی از یک بخشهایی از اصولگرایان سنتی مثل جامعه روحانیت مبارز و موتلفه نیست.
اصولگرایان دچار شکاف شدهاند و این شکاف به گونهای است که باعث نمیشود به خاطر احتمال رایآوری فردی باز هم کنار هم جمع شوند. این نشاندهنده اختلافات عمیقی است. در عین حال یک پیام را به ما میدهد و آن این است که اگر به سمت خالصسازی برویم و یک جریانی فکر کند که فقط باید از نیروهای خودش استفاده کند اگر از یک جناح و فرقه فکری هم حرکت کنیم باز هم این خالصسازی حدی ندارد و از همه جلوتر میرود، مثل اینکه خود جبهه پایداری هم حتی الان یک جریان یکدست نیست.
این مسیر، مسیر شکست است، این نگاهی است که فکر میکند مثلاً با کنار زدن یک جمعی که نوع دیگری میاندیشند، میشود کارآمدی ایجاد کرد در حالی که کاملاً نشان داد یکدست سازی و خالص سازی نه تنها منجر به کارآمدی نمیشود بلکه از درون خودش یک سری جریانات جدیدتر را به وجود آورده است که اتفاقا در حوزه کارآمدی هم دچار مشکل است.
جریان سنتی راست طی این سالها نشان داده است که هر وقت در قدرت اجرایی نبوده با توجه به اینکه نهادهای دیگری هم در اختیارش است از کارشکنی کردن دریغ نداشته و دست برنداشته است. در دولت آقای خاتمی و روحانی این را میبینیم و در دولت دکتر پزشکیان هم شاهد خواهیم بود. اینها در واقع میدانند که اگر جریانات اصلاحطلب یا اعتدالی در این فضا با آزادی عمل کنند، نتیجه عمل آنها مثبت خواهد بود. هر نگاهی به شاخصهای توسعه در دولت آقای خاتمی، به اندازه کافی نشان دهنده کارآمد بودن آنها است.
نسبت به ادوار مختلف جمهوری اسلامی کارآمدترین دوره را در دولت آقای خاتمی داشتیم، طبیعتاً نمیخواهند این ادامه پیدا کند؛ بنابراین اینکه یک جریانی در آن زمانی که در حاکمیت و قدرت نیست میخواهد فعالیتهای کارشناسی کند، به نظر من نه تنها امر مذمومی نیست بلکه پسندیده است منتها اینها در ظاهر کار کارشناسی میکنند و در باطن و نهان به دولت فشار میآورند و یا با نهادهای موثر دولت را تحت فشار قرار میدهند که نتواند برنامههای خودش را جلو ببرد.
ما این نگاه را در دولت آقای رئیسی که کاملاً همراه با آقای جلیلی و دوستانشان هم بود، دیدیم یعنی حتی دولت آقای رئیسی را هم تحت فشار قرار میدادند که با منویات آنها حرکت کند. آنچه که در ارتباط با آقای جلیلی و دوستانشان در قالب دولت سایه اتفاق میافتد را کار کارشناسی نمیدانم این جریان سعی میکند که به نوعی خود را تحمیل کند.
اولاً مهمترین چالش روبروی آقای پزشکیان بحث کارآمدی دولت است. قضایا در سالهای گذشته به گونهای پیشرفته است که ما شرایط بسیار دشواری را در حوزههای مختلف داریم. مسیر مشکلات در حوزههای اقتصادی، فرهنگی و سیاست خارجی و داخلی به گونهای طی شده است که ما وارد بحران شدهایم.
ما مشکل اقتصادی نداریم ما بحران اقتصادی داریم، ما مشکل سیاسی و اجتماعی نداریم ما بحرانهای سیاسی اجتماعی داریم. این مسئله کار را برای ایشان بسیار دشوار میکند؛ بنابراین در وهله اول باید از حداکثر ظرفیت جریانهای سیاسی استفاده کنند البته دولت ایشان میتواند یک دولت فراگیر، اما با شاخصههای کارآمدی باشد تا بتوانند بخشی از مشکلات را حل کنند.
آقای رئیس جمهور باید با نهادهای موثر قدرت کاملاً تعامل جدی داشته باشند و یک اعتمادسازی کنند. این اعتماد در سالهای گذشته به هر دلیلی دچار خدشه شده است، پس نیازمند این است که این اطمینان را دهد، مسیر حرکتش برای آبادانی ایران، حل مشکلات مردم و حل مشکلات کشور است. این مسئله به نظر من میتواند خیلی مهم و کمک کننده باشد اگر این اتفاق بیفتد، بسیاری از مانعتراشیها و سنگاندازیهایی که احیانا دولت سایه یا نهادهای دیگری در حاکمیت بخواهند ایجاد کنند، کم اثر میشود.
هر تعهدی که قبل از حضور جناب آقای پزشکیان و استقرار دولت جدید توسط دولت مستقر فعلی صورت بگیرد، کار غیراخلاقی است. به هر حال ما باید در این کشور بتوانیم حکمرانی را به شکل قاعدهمند انجام بدهیم و به خواست و رای اکثریت تمکین کنیم.
اینکه به هر دلیلی وقتی کاندیدای مورد نظر دولت مستقر نشده است، ما بخواهیم از فرصت کوتاه باقیمانده در جهت ایجاد تعهد برای دولت استفاده کنیم به هیچ عنوان زیبنده نیست. الان به دولت وقتی نگاه میکنیم، میبینیم که در حالی که کمتر از یک سوم سال گذشته است، بیش از شاید ۶۰ درصد تا ۷۰ درصد منابع ارزی کشور هزینه شده است.
برای استخدامها و یک سری از پروژههای عمرانی و مشابه این، تعهدات جدیدی ایجاد شده است که اینها به نظر من خلاف نقطه نظرات رهبری است. نگاه ایشان این است که باید حرکت در مسیر قانون، بر اساس چشم اندازهای مصوب، قانون بودجه و اسناد بالادستی باشد. به شدت این تحرکات نگران کننده شده است و ممکن است حتی به قصد این باشد که دولت آقای دکتر پزشکیان را در ابتدای مسیر با یک سری بحرانهای خیلی جدی مواجه کند.
مهمترین شاخص برای کابینه آقای پزشکیان باید کارآمدی باشد. بخشی از این کارآمدی این است که طبیعتاً دچار تنوع و جوانگرایی شود. متاسفانه در دولتهای گذشته مجموعههایی نداشتیم که به فکر فعالیت و تلاش باشند به نوعی صرف اینکه پستی را اشغال میکردند، مسئلهشان را حل میکرد.
با توجه به شرایطی که داریم دولت دکتر پزشکیان باید دولت تلاش و پشتکار باشد. بدون شک این حرکتها باید مبتنی بر تجربههای گذشته و داشتن دانش باشد؛ اینها باید مورد توجه قرار بگیرد. خیلی مهم است که دولت چابک و جوانی باشد و بتواند این مشکلات سر راه را حل کند، علاوه بر دانایی و تجربه به وقت گذاری و تلاش جدی نیاز دارد تا مشکلات را مرتفع کند.