اتفاقی که سیدمحمد بهشتیشیرازی، مدیر سابق فرهنگی و سیدمحمدعلی ابطحی، فعال سیاسی اصلاحطلب اگرچه آن را اتفاقی خجسته میدانند، اما تاکید میکنند که به طریق اولی نمیتوان به نشانهای از تغییر سیاستهای کلی سازمان صداوسیما تعبیرش کرد. هرچند به قول سیدمحمد بهشتیشیرازی، آدمی به امید زنده است و همچنان میتوان امیدوار بود که سازمان صداوسیما به لزوم برداشتن گامهایی بلند به سوی جامعه پی برده و خود را از وضعیت رسانه طیفی خاص بودن برهاند و چنان که نامش را یدک میکشد به رسانه ملی تبدیل شود.
به گزارش هم میهن، سابقه ممنوعالتصویری و ممنوعالبیانی سیدمحمد خاتمی امری نه مربوط به دیروز و امروز است که رد پای آن را در خبرها دستکم از اوایل دهه ۹۰ میتوان پی گرفت. بهعنوان مثال در خبری که تیرماه ۱۳۹۳ از زبان جواد کریمیقدوسی، عضو جبهه پایداری و نماینده وقت مشهد در روزنامه شرق منتشر شد، او در گفتوگویی با این روزنامه گفته بود پس از حوادث سال ۱۳۸۸ حکم ممنوعالتصویری، ممنوعالخروجی و ممنوعالبیانشدن سیدمحمد خاتمی به شورایعالی امنیتملی ابلاغ شد، مثل حکم حصر خانگی میرحسین موسوی و مهدی کروبی که پیشتر به همان شورا ابلاغ شده بود.
هرچند در خردادماه ۱۳۹۴ غلامحسین محسنیاژهای، سخنگوی وقت قوه قضائیه ایران اعلام کرد ممنوعالتصویری و ممنوعالبیانی محمد خاتمی براساس مصوبه شورایعالی امنیت ملی نیست و بهدستور دادستانی است. او این خبر را بعد از آن اعلام کرد که حسن روحانی، رئیسجمهور وقت اعلام کرد شورای امنیت ملی هیچ مصوبهای درخصوص ممنوعالتصویری یا ممنوعالخبری نداشته و این دروغ است و هرکسی که این مطلب را انتساب داده، باید مجازات شود. با این همه ممنوعالتصویری سیدمحمد خاتمی در مقاطعی هم در سازمان صداوسیما شکسته شده است ازجمله در سال ۱۳۹۳ در برنامه مستندی که «عصر خمینی (ره)» نام داشت و در شبکه افق پخش شد.
سیدمحمد بهشتی، از مدیران سابق میراث فرهنگی نیز اگرچه این اتفاق را مثبت ارزیابی میکند، اما عقیده دارد که نباید از رخ دادن آن ذوقزده شد مبادا اتفاقی صرفاً سهوی بوده باشد و با عدم ادامه آن و گشوده نشدن روزنههای دیگر سرخوردگی ایجاد شود. بهشتی در این مورد به «هممیهن» میگوید: «اگر این اتفاق تکرار شود، استمرار یابد و در عمل شاهد نشانههای بیشتری باشیم که بر تغییر رویکرد سازمان صداوسیما دلالت میکنند، میتواند امیدبخش باشد، اما فراموش نکنید که ممکن است صرفاً سهوی بوده باشد و برای همین نباید از وقوع آن ذوقزده شد و برای قضاوت در موردش عجله کرد.»
او در پاسخ به این سوال که آیا اساساً چشمانداز مثبتی را درخصوص تغییر سیاستهای کلی سازمان صداوسیما در دوران ریاستجمهوری مسعود پزشکیان مشاهده میکند یا خیر؟ میافزاید: «طبیعتاً اگر روز شنبه ۱۶ تیرماه نام دیگری بهعنوان چهاردهمین رئیسجمهور ایران اعلام میشد قطعاً شرایط به گونه دیگری بود و بهواسطه آن میتوان انتظار داشت که خبرهای بهتری هم در راه باشد. هرچند مجدداً تاکید میکنم که آنچه اکنون نیازمند آنیم اندکی صبر و تأمل است و پیشگیری از ذوقزدگی مبادا سرخوردگی به همراه آورد.»
بهشتی همچنین با اشاره به اینکه سازمان صداوسیما نهفقط پس از اعتراضات پاییز ۱۴۰۱ که به عقیده او قریب به ۲۰ سال است مرجعیت رسانهای خود را از دست داده است، ادامه میدهد: «سازمان صداوسیما دهههاست به محفلی خصوصی تبدیل شده است که چراغش تنها برای خودیها میسوزد بیآن که اتفاق تازهای در آن رخ دهد. ضمن اینکه فراهم شدن زمینه آشتی دوباره جامعه با صداوسیما به این سادگیها نیست. جامعه ما امروزه نیازهای خود را از منابع متعدد و بیشماری تامین میکند و برای همین صداوسیما جهت آشتی دوباره با جامعه باید قدمهایی بسیار بلند به سمت آن بردارد تا دوباره اعتماد جامعه را به خود جلب سازد. درنتیجه تصور میکنم صرف پخش تصویر و ذکر نام سیدمحمد خاتمی با عنوان «رئیس دولتهای هفتم و هشتم» را نمیتوان اتفاقی آنچنان مؤثر دانست و تصور کرد که صرف چنین اقداماتی میتواند بار دیگر صداوسیما را به رسانه ملی تبدیل سازد.» او در پایان تاکید میکند، برداشته شدن این گامها صرفاً شامل جنبههای سیاسی نیست و جنبههای فرهنگی و اجتماعی را نیز شامل میشود. بهگونهایکه صداوسیما بتواند مرجعیت رسانهای خود را بازیابد.
بهشتی وضعیت کنونی سازمان صداوسیما را، سازمان یکسانشده با خاک ارزیابی میکند که نیازمند برپایی دوباره است. او انجام این کار را ابداً آسان نمیشمارد، اما تاکید میکند که انسان به امید زنده است.
سیدمحمدعلی ابطحی، فعال سیاسی اصلاحطلب و مدیر رادیو در دهه ۱۳۶۰ اتفاق رخ داده، پخش تصویر و ذکر نام سیدمحمد خاتمی با عنوان «رئیس دولتهای هفتم و هشتم»، در بخش خبری ساعت ۱۴ را اتفاقی خجسته میداند، اما تاکید میکند که بهشخصه نمیتواند آن را بهعنوان تغییر سیاستهای کلی سازمان صداوسیما تعبیر کند.
ابطحی در این مورد به «هممیهن» میگوید: «چراکه در طول نزدیک به دو دهه گذشته آنقدر محدودیتهای گستردهای درخصوص انتشار دیدگاهها و صوت و تصویر سیدمحمد خاتمی در این رسانه اعمال شده است که پخش یک تصویر و ذکر نام آن هم با عنوان «رئیس دولتهای هفتم و هشتم» را بتوان تعبیر به گشایش فضا و تغییر سیاستهای کلی این رسانه کرد. هرچند امیدوارم چنین باشد. سیدمحمد خاتمی چه در دوازدهمین دوره انتخابات ریاستجمهوری ایران در سال ۱۳۹۶ با کلیدواژه «تکرار میکنم» و چه در دوره اخیر انتخابات ریاستجمهوری نشان داد که همچنان یکی از تاثیرگذارترین افراد در عرصه سیاست است. این تاثیرگذاری شاید بتواند ریشه مخالفتها با او را به ما بنمایاند. او در عین حال که سالها تحت فشار سایبری داخلی و همزمان فشار ضدانقلاب خارجی قرار داشته و دارد، اما همچنان از تاثیری غیرقابل انکار برخوردار است. امید من این است که تغییراتی که در سازمان صداوسیما ایجاد خواهد شد فراتر از پخش تصویر و اشاره به نام سیدمحمد خاتمی با عنوان «رئیس دولتهای هفتم و هشتم» باشد.»
او در پاسخ به این سوال که آیا چشمانداز امیدوارانهای برای بازگشت مرجعیت سازمان صداوسیما، بهویژه مرجعیت از دست رفته پس از اعتراضات پاییز ۱۴۰۱ میبیند یا خیر؟ میافزاید: «آنچه ما معمولاً مشاهده کردهایم از این قرار است که معمولاً جریان یکدستشده سازمان صداوسیما در قبال هر شخصیتی خارج از این جریان رفتاری آسیبزننده از خود نشان داده است. عکس این اتفاق نیز مشاهده شده است و بهعنوان مثال در دوران ریاستجمهوری آیتالله سیدابراهیم رئیسی شاهد حمایتی یکپارچه از سوی سازمان صداوسیما از ایشان بودیم. ضمن اینکه باید اشاره کرد ما نتیجه وقوع اعتراضات پاییز سال ۱۴۰۱ را به عینه در کاهش مشارکت در چهاردهمین دوره انتخابات ریاستجمهوری مشاهده کردیم. هرچند امید ما همواره به داخل است و امیدواریم این تغییر و تحولات نهتنها در رسانه که در تمام موارد رخ دهد.»
آنچه درمجموع به نظر میرسد اینکه باید منتظر ماند و دید که آیا اتفاق رخ داده را میتوان به گشایش روزنهای و تغییر وضعیتی در سیاستهای یکجانبه سازمان صداوسیما تلقی کرد یا تنها اتفاقی زودگذر بوده است که دنبالهای نخواهد داشت؟