روزنامه شرق در یادداشتی نوشت: یکی از وعدههایی که در روزهای تبلیغات انتخاباتی ارائه شد پرداخت طلا و یا معادل طلا درصورت مصرف کمتر انرژی است.
این ادعا بهحدی دور از واقعیت و خلاف حقایق موجود در سبد مصرف انرژی خانوار و شرایط انرژی کشور است که حتی ارزش بررسی ندارد و چیزی مانند همان داستان معروف است که میگویند کسی در مقابل اهالی یک روستا ادعا کرده بود اگر یک سال از من مراقبت کنید، سال بعد کوه را بر پشتم برایتان جابهجا میکنم.
برای روشنترشدن موضوع، میدان گازی پارس جنوبی را در نظر بگیرید؛ میدانی که در مسیر افت فشار بهدلیل برداشت است. از آنجایی که این میدان، میدان گاز میعانی است، با کاهش فشار، میعانات گازی در درون مخزن از گاز جدا شده و بهدلیل چسبندگی زیاد به دیواره سنگ میچسبند و مسیر عبور گاز را میبندند.
همچنین حجم میعان تولیدی نیز کاهش مییابد. این یعنی اگر میزان مصرف گاز اعم از خانگی، نیروگاهی، صنعتی و پتروشیمی بهسرعت کاهش نیابد، با مشکل بزرگ کمبود گاز مواجه خواهیم بود. پس منطقا ممکن است مجبور شویم تمام درآمد کشور را صرف واردات گاز کنیم، نه اینکه معادل آن طلا به مردم پرداخت کنیم.
بحث تغییر نرخ بنزین از سه هزار تومان به هزار و ۵۰۰ تومان نیز جالب است. اینکه این ادعاها بدون هیچ تبعاتی از سمت افرادی که از صندلیای به صندلی دیگر جابهجا میشوند نقل شد، خود دلیلی است که چرا حال و روز اقتصاد ما اینگونه شده است. مطرحکردن مسئله نصفشدن قیمت بنزین به این معناست که اکنون بنزین هزار و ۵۰۰ تومان به مردم گرانتر فروخته میشود.
درحالیکه اگرچه بحث افزایش قیمت حاملهای انرژی به جهت مدیریت مصرف مدتهاست مطرح است، اما از آنجایی که در مسئله فروش خودرو در داخل بهنوعی مال مردم تاراج میشود و بیکیفیتترینها به گرانترین قیمت در اختیار آنها قرار میگیرد و وضعیت حملونقل عمومی نیز بهشدت مشکلدار است، نمیتوان نسخهای برای هماهنگسازی قیمت حاملها با شرایط پیچید. بعد در این حال و روز یکی میآید و ادعای کاهش قیمت به نصف میکند!
بیدلیل نیست که امثال این افراد و شعارهایشان جدی گرفته نمیشوند. باقی هم البته حال و روزی بهتر ندارند؛ ادعاهای بدون پشتوانه آنان این را تأیید میکند. جالب آن است که حتی یک متخصص یا فرد آگاه حداقل در حوزه نفت و گاز و انرژی دوروبر هیچکدام از مدعیان مدیریت کلان اجرائی وجود ندارد.
با اینحال باید پرسید اگر افرادی آگاه با برنامهریزی صحیح بخواهند از وعدهها سخن بگویند، روی چه مسائلی میبایست بحث شود؟ برخی مدعیان مدیریتهای کلان اجرائی اگر بدانند که پول نفت تا چه حدی در هر سناریو اقتصادی مهم است، متوجه اهمیت مسئله رفع تحریمها میشدند و برای بازسازی ضربتی صنعت نفت و گاز که اتفاقا در سه سال گذشته نهتنها رشد نداشته که برعکس در وضعیت هشدار قرار دارد، اقدام میکردند.
نویسنده: سعید ساویز