در اوایل قرن بیستم، دانشمندان شوروی با پشتوانه بودجههای کلان و کنجکاوی بیحد و مرز، به دنبال گسترش مرزهای دانش بشری بودند. یکی از این دانشمندان، سرگئی بروخوننکو (Sergei Brukhonenko)، پیشگام در زمینه جایگزینی اندامهای مصنوعی بود. او در سال ۱۹۲۸ دستگاهی به نام اتوژکتور (autojector) را معرفی کرد که میتوانست به جای قلب و ریه کار کند.
به گزارش روزیاتو، بروخوننکو آزمایشهای جنجالبرانگیزی روی سگها انجام داد که در فیلمی در سال ۱۹۴۰ به نمایش گذاشته شد. در این فیلم، سر بریده یک سگ روی میز قرار داشت و به نظر میرسید که با استفاده از دستگاه اتوژکتور، دوباره جان گرفته است. سگ به تحریکات اسید سیتریک واکنش نشان میداد، بینیاش را میلیسید و پلک میزد.
در بخش دیگری از فیلم، دانشمندان شوروی یک سگ کامل را که ابتدا بیحرکت بود، با استفاده از دستگاه به زندگی بازگرداندند. پس از چند روز، سگ به حالت عادی برگشت و قادر به راه رفتن، تعامل و خوردن غذا بود.
این آزمایشها جامعه علمی را شگفتزده کرد. مجله تایم گزارش داد که تماشاگران احساس میکردند این کار میتواند بسیاری از غیرممکنهای زیستشناسی را ممکن کنند.
با این حال، اصالت این فیلم مورد بحث قرار گرفت. برخی معتقدند که هدف فیلم بیشتر تحت تأثیر قرار دادن مخاطب بوده تا اطلاعرسانی، و ممکن است بازسازی شده باشد.
تحقیقات مشابه در دهه ۱۹۵۰ توسط ولادیمیر دمیخوف (Vladimir Demikhov) ادامه یافت. او موفق شد سر یک سگ کوچک را به بدن یک سگ ژرمن شپرد پیوند بزند، به طوری که هر دو سر قادر به دیدن، بوییدن و بلعیدن بودند.
این آزمایشها بازتابی از محیط علمی متفاوت اوایل قرن بیستم را نشان میدهد. در حالی که این دوره شاهد پیشرفتهای چشمگیر در زمینههایی مانند اکتشافات فضایی و پزشکی بود، همچنین آزمایشهای وحشتناکی را نیز در این دوره صورت گرفت.
نیکلای کرمنتسوف (Nikolai Krementsov)، مورخ روسی، معتقد است که این علاقه به آزمایشهای عجیب دانشمندان شوروی از اضطرابهای مربوط به مرگ، احیا و بقا در روسیه پس از انقلاب ناشی میشد. او میگوید این علاقه از باور انقلابی نشأت میگرفت که «اکنون هر چیزی ممکن است و شهروندان تازه متولد شده شوروی میتوانند سرنوشت خود را کنترل کنند.»
کار بروخوننکو نه تنها توجه عموم و همتایانش را جلب کرد، بلکه با مبالغ هنگفتی از سوی حامیان دولتی پاداش گرفت. فیلم ده دقیقهای او و علاقهای که ایجاد کرد، نه تنها پنجرهای به حوزه کاری خاص او باز میکند، بلکه بینشی عمیقتر نسبت به آن زمان ارائه میدهد: اینکه زندگی و مرگ خود از طریق جستجوهای بیپروای علم قابل کنترل هستند.
آغاز قرن بیستم شاهد شکوفایی پیشرفتهای صنعتی و روشنگری در قالب ایدئولوژیها و زمینههای تحقیقاتی جدید بود. بیش از امید سفر به فضا یا سلامتی بهتر، این وسواس نسبت به کنترل مرگ و زندگی است که بهترین بازتاب ماهیت پایهای ما است و ۸۵ سال بعد، همچنان توجهها را به یک آزمایشگاه کوچک در مسکو جلب میکند.
این آزمایشها، گرچه از نظر اخلاقی بحثبرانگیز و حتی وحشتناک به نظر میرسند، نقش مهمی در پیشرفت علم پزشکی ایفا کردند. بروخوننکو به عنوان یکی از پیشگامان جراحی قلب باز در اتحاد جماهیر شوروی شناخته میشود و دستاوردهایش در زمینه گردش خون مصنوعی، جایزه لنین را برایش به ارمغان آورد.
با این حال، این آزمایشها سؤالات اخلاقی مهمی را مطرح میکنند. آیا هدف، وسیله را توجیه میکند؟ آیا پیشرفت علمی به هر قیمتی قابل قبول است؟ این سؤالات همچنان در جامعه علمی امروز مورد بحث و بررسی قرار میگیرند.
امروزه، با وجود قوانین و مقررات اخلاقی سختگیرانهتر در تحقیقات علمی، همچنان شاهد پیشرفتهای چشمگیر در زمینههایی مانند پیوند اعضا و احیای قلبی-ریوی هستیم. این پیشرفتها، بدون شک، ریشه در تلاشهای پیشگامانی مانند بروخوننکو و دمیخوف دارند.