bato-adv
کد خبر: ۷۴۹۷۳۷

چرا محمد باقر قالیباف و سعید جلیلی به وحدت نرسیدند؟

چرا محمد باقر قالیباف و سعید جلیلی به وحدت نرسیدند؟
در شرایط فعلی اصلی‌ترین سوال انتخاباتی این است که آیا سبد رای قالیباف در دور دوم به سبد رای سعید جلیلی ریخته خواهد شد؟ در ارزیابی سطحی نیرو‌های اصولگرا و انقلابی باید در دور دوم انتخابات به سمت کاندیدای اردوگاه خود بروند، اما مرور واکنش‌های روز گذشته در فضای مجازی و رسانه‌ای نشان می‌دهد پاسخ به این سوال پیچیده است.
تاریخ انتشار: ۱۲:۳۶ - ۱۰ تير ۱۴۰۳

انتخابات‌های ریاست‌جمهوری علاوه بر منتخب و مغلوب، علاوه بر پیروز و محذوف همواره داستان‌های دیگری را نیز در دل خود دارد. داستان‌هایی که می‌توانند به اندازه منتخب یک انتخابات تاریخ‌ساز باشند. داستان‌هایی حاشیه‌ای که در پس پشت رقابت‌های انتخاباتی مخفی می‌شوند اما اثرگذار هستند و بیشترین نقش را در طی زمان در درون اردوگاه‌های سیاسی می‌گذارند.

به گزارش اعتماد، انتخابات زودهنگام ۱۴۰۳ تا اینجای کار خصلت «دو مرحله‌ای» را به خود اختصاص داده است. فارغ از اینکه پیروز انتخابات در مرحله بعد بین مسعود پزشکیان و سعید جلیلی چه کسی باشد، این انتخابات رخداد سیاسی دیگری نیز در دل خود ثبت کرد. داستان یک اختلاف که اگرچه ریشه‌دار بود اما تا به امروز، به اندازه امروز، علنی نشده بود.

داستان دو چهره انقلابی که از دنده اصولگرایی برخاسته‌اند اما حالا میزان اختلاف نظرها و تفاوت گفتمان‌های‌شان به حدی رسیده که به‌رغم تلاش‌های زیادی جریان راست، در سطوح مختلف و با پادرمیانی افراد و نهادهای مختلف، به نفع دیگری کنار نکشیدند. این داستان دو چهره انقلابی است. داستان اختلافات و تفاوت‌هایشان، داستان سعید جلیلی و محمدباقر قالیباف که قرار نبود رقیب باشند اما در تیرماه ۱۴۰۳ رخداد مهم تاریخی را در حاشیه انتخابات ریاست‌جمهوری چهاردهم ثبت کردند.

چرا محمدباقر قالیباف و سعید جلیلی به وحدت نرسیدند؟ ریشه اختلافات فکری و گفتمانی دو کاندیدای اصلی اصولگرایی چه مواردی بوده و هست؟ ریشه این اختلافات به چه زمانی می‌رسد؟ برای پاسخ به این سوالات باید به انتخابات ریاست‌جمهوری سال ۱۳۹۲ بازگردیم. وقتی محمدباقر قالیباف بعد از یک توقف کاندیداتوری در سال ۱۳۸۸، همانند سال ۱۳۸۴ کاندیدا شد و سعید جلیلی نیز با ردای کاندیدای اصلح به این کارزار پیوست.

دلخوری‌های قالیباف به عمر یک دهه

صبح روز شنبه ۲۵ خرداد ۹۲ وقتی اعلام شد که حسن روحانی، پیروز انتخابات ریاست‌جمهوری است همه چشم‌ها به سمت سعید جلیلی چرخید. اصولگرایان که رسیدن به پاستور را در یک‌قدمی خود می‌دیدند، مدعی بودند که اگر سعید جلیلی انصراف نداده بود، بهانه‌ای برای‌عدم کناره‌گیری دو عضو دیگرائتلاف - محسن رضایی و علی اکبر ولایتی- باقی نمی‌ماند و سبد رای اصولگرایی چند پاره نمی‌شد.

در آسیب‌شناسی که اصولگرایان در سال‌های بعد از این شکست داشتند جلیلی متهم ردیف اول بود که باعدم کناره‌گیری به نفع قالیباف - که گفته می‌شد در نظرسنجی‌ها بالاترین میزان رای در بین کاندیداهای اصولگرا را دارد - حسن روحانی نمی‌توانست یک دوقطبی بین خود و کاندیدای جبهه مقابل ایجاد کند و بازی انتخابات را به نفع خود به پایان ببرد، چنانچه احمد توکلی که در آن زمان از حامیان جدی قالیباف بود «نامزدی سعید جلیلی» را یک اشتباه تاریخی خواند.

سعید جلیلی و حامی اصلی‌اش یعنی محمدتقی مصباح‌یزدی اما خود را جریان دیگری می‌دانستند و نمی‌خواستند با اصولگرایان بر سر یک سفره باشند. همین حمایت جبهه پایداری و مصباح‌یزدی از جلیلی هم بود که باعث شد به‌رغم تلاش‌های زیاد مهدوی کنی، او کوچک‌ترین نرمشی در قبال ائتلاف اصولگرایان از خود نشان ندهد.

سال ۱۳۹۶ هم حضور ابراهیم رییسی بود که هر دو را از فکر حضور در عرصه رقابت منصرف کرد و قالیباف را ناگزیر به انصراف رسمی کرد. با این وجود حلقه نزدیکان او همواره از رفتار جلیلی در سال ۱۳۹۲ گلایه داشتند. حسین قربانزاده، سردبیر همشهری و مشاور قالیباف هم در گفت‌وگویی در خرداد ۱۳۹۶، درباره پشت پرده انصراف قالیباف از انتخابات و اختلافات قالیباف و جمنا گفت: «مگر ۸۴ و ۹۲ غیر از این بود؟

چه کسی سال ۸۴ از قالیباف حمایت کرد؟ شورای هماهنگی نیروهای انقلاب سال ۸۴ از آقای لاریجانی حمایت کردند. سال ۹۲ هم همین‌طور. کدام طیف‌ها در این اجماع پشت‌سر قالیباف بودند؟ جامعه مدرسین؟ جامعه روحانیت؟ جبهه پایداری؟ البته من معتقدم جریان اصولگرایی به معنای جریان معتقد به آرمان‌های انقلاب و رهبری و دلسوز کشور و مردم مشکلی با قالیباف ندارد.

من در سفرهای متعدد با ایشان بودم و همه جا بدنه جریان اصولگرایی به‌شدت از ایشان حمایت می‌کردند. ممکن است یک ملاحظاتی باشد درباره برخی افراد که به خودشان بستگی دارد. به‌همین‌دلیل معتقدم اگر آقای رییسی به جای آقای قالیباف کنار می‌رفتند، نه‌تنها فاصله این نبود؛ بلکه انتخابات به دور دوم هم می‌رفت. همه نظرسنجی‌های معتبر با یک منطق دودوتا چهارتا، چنین حالتی را پیشنهاد می‌دادند.»

شمایل دیگری از این درگیری در انتخابات مجلس یازدهم رخ نمود. وقتی جبهه پایداری که در آن زمان نزدیکی زیادی با سعید جلیلی داشت تلویحا به گوش شورای ائتلاف رساند که راضی به سرلیستی قالیباف نیست، قالیباف تصمیم گرفت تا تکلیف خود را این بار صریح با پایداری‌ها و جلیلی روشن کند. در آخرین روزهای تیرماه سال ۹۶، دست به قلم شد و با نوشتن نامه‌ای خطاب به جوانان نشان داد که دیگر امیدی به اصولگرایان ندارد و از همان روزها، از مانیفست «نواصولگرایی» رونمایی کرد.

بر اساس آنچه در این مانیفست آمده؛ «نواصولگرایی «ایجاد «بنا» یی نو و جدید بر «مبنای» اصولگرایی که همان مبانی مکتب امام (ره) است» تعریف شده که در آن «تغییر اساسی» در گفتمان، رویکرد، ساختار و عملکرد، ویژگی اصلی این بنا محسوب می‌شود و سه شاخص اصلی آن «مردم باوری»، «اسلام ناب» و «نوگرایی» است».

در نهایت پایداری‌ها به لیست مشترک با قالیبافی‌ها رضایت دادند و همه با هم به مجلس یازدهم رفتند اما خانه ملت در این دوره زیر سایه اختلافات دو طرف قرار داشت.

زد و خورد غیرعلنی در مجلس یازدهم

از ابتدای آغاز به کار مجلس یازدهم درگیری‌های بین نیروها و جریان پایداری- جلیلی در مجلس یازدهم رخ نمود. بخش عمده‌ای از این درگیری‌ها در جریان بررسی طرح صیانت از حقوق کاربران در فضای مجازی و طرح حجاب مشهود بود. طرح صیانت به شدت مورد حمایت جریان پایداری و نیروهای فکری نزدیک به سعید جلیلی در مجلس بود. کما اینکه جلیلی در جریان مناظرات اخیر ریاست‌جمهوری نیز در مقابل مساله فیلترینگ دو پهلو صحبت کرد و از اساس از بیان نظر صریح و مستقیم در رد آن خودداری کرد. حتی علیرضا زاکانی در این مناظره تاکید کرد که نباید طرح صیانت را با فیلترینگ مخلوط کرد، چرا که فضای مجازی به طرح صیانت نیاز دارد.

جلیلی تنها کسی بود که در این مناظره نظری در مورد محدودیت و فیلترینگ ارائه نکرد. او به جز دفاع از سکوهای داخلی و توسعه آن‌ها نظر دیگری در این زمینه ارائه نداد. علی خضریان از نیروهای نزدیک به سعید جلیلی که این روزها نیز در ستاد او فعالیت پررنگی داشت تلویحا از نقش و کوتاهی قالیبافی‌ها در بررسی و تصویب نهایی طرح صیانت در مجلس انتقاد کرده بود.

خضریان - که مشاور سعید جلیلی نامزد انتخابات ریاست‌جمهوری است - بارها برای تصویب طرح محدودسازی اینترنت که به عنوان طرح صیانت شناخته می‌شود، تلاش کرده.

مثلا در اردوی جهاد اکبر اتحادیه انجمن‌های اسلامی دانشجویان مستقل از دانشجویان خواست از تصویب طرح صیانت حمایت کنند و خطاب به آن‌ها گفت: دانشجویان نباید نسبت به تصویب طرح صیانت از فضای مجازی پا پس بکشند و نزدیک به جریان‌های لیبرال و سرمایه‌داری شوند. او همچنین در پاسخ به ایرادهای مرکز پژوهش‌های مجلس نسبت به این طرح در نامه‌ای به ریاست این مرکز، ایرادها به طرح صیانت را اقدامی ورای اختیارات قانونی و بدون پشتوانه علمی این مرکز دانسته است.

نیروهای نزدیک به جلیلی و پایداری‌ها این دلخوری را از قالیباف داشته و دارند که او به قدر کافی برای تصویب طرح صیانت و حجاب ایستادگی نکرده است. به‌رغم اختلافاتی که بین حلقه جلیلی و پایداری‌ها در مسائل مختلف بعد از فوت آیت‌الله مصباح وجود دارد اما در موضوع حجاب صدای یکسانی از جلیلیون و پایداری‌ها شنیده می‌شد. اوج تنش و درگیری قالیباف و جلیلی در ماجرای لایحه حجاب در نامه مجتبی توانگر به جوانان جبهه پایداری مشهود شد.

در آن زمان هنوز تکلیف لایحه حجاب روشن نشده بود و نمایندگان نزدیک به جبهه پایداری هر روز در گفت‌وگو با رسانه‌ها برای معرفی کردن قالیباف به عنوان عامل اصلی به نتیجه نرسیدن تدوین قانون جدید برای حوزه حجاب، گوی سبقت از هم می‌ربودند. همزمان با نامه مجتبی توانگر، احمد حسین فلاحی، نماینده نزدیک به پایداری در مجلس دوباره مدعی شد که قالیباف جلوی طرح حجاب مجلس را گرفته و در عمل آن را متوقف کرده است تا لایحه این موضوع از خارج از مجلس به پارلمان بیاید.

توانگر در این نامه به صراحت یکی از محورهای اختلاف نظر را «شیوه عمل در قبال موضوع بدحجابی و بی‌حجابی» خواند. این نماینده نزدیک به قالیباف در نامه به جوانان جبهه پایداری یادآوری کرده که شیوه عمل باید به نوعی بازدارنده باشد اما «بهانه‌ای مثل ماجرای مرحومه خانم مهسا امینی به دشمن ندهد.» قید عبارت «بازی رای حرام در حزب آقای صادق محصولی» در نامه توانگر به خوبی عمق اختلافات را نشان می‌داد.

دولت سیزدهم؛ درگیری نیروهای جلیلی در بدنه دولت با قالیبافی‌ها در مجلس

به جز چهره‌های نزدیک به سعید جلیلی که در سطوح مدیرکل در وزارتخانه‌های اقتصادی دولت رییسی حضور پررنگ داشتند، راهبردهای اقتصادی سعید جلیلی به وفور در برنامه‌های اقتصادی دولت به خصوص دستور کارهای سیداحسان خاندوزی [وزير اقتصاد و دارايي] و حجت عبدالملکی وزیر سابق کار دیده می‌شد. برای درک بهتر درگیری‌های قالیباف و جلیلی در سال‌های اخیر فراموش نکنیم که عبدالملکی با پیگیری مستمر نمایندگان مجلس یازدهم که عموما از طیف نزدیک به قالیباف بودند از وزارتخانه کار برکنار شد و این روزها در ستاد جلیلی حضور پررنگی دارد. کار سید احسان خاندوزی نیز با مجلس به درجات بالایی از تنش رسید و قالیباف حتی از تریبون نیز برای وزیر اقتصاد خط و نشان کشید.

درگیری قالیبافی‌ها در مجلس یازدهم - اعم از نمایندگان نزدیک به قالیباف تا حلقه مشاوران و نزدیکان سیاسی او - با بدنه دولت رییسی به خوبی گویای میزان ریشه‌دار شدن اختلافات قالیباف و جلیلی در سال‌های اخیر دارد.

«پیمان شانگهای» یکی از نخستین محورهای علنی شدن دعوای رسانه‌ای پایداری‌ها و تیم قالیباف بود؛ از منظر «رجانیوز» این اقدام، حرکتی خارق‌العاده و دستاوردی بزرگ محسوب می‌شد که آن را هم باید برای دولت ابراهیم رییسی فاکتور کرد. از همین رو، این وب‌سایت به دلیل آنچه «برخورد عادی» روزنامه صبح‌نو خوانده، به این نشریه حمله‌ای تند کرد.

اما این جملات با واکنش تندتری از سوی «صبح‌نو» مواجه شد؛ این روزنامه در شماره ۱۷ تیر ماه خود، در مطلبی ابتدا از عملکرد رسانه‌ای خود دفاع کرد و با «رادیکال» توصیف کردن جبهه پایداری، نوشت: «جهان موازی رادیکال‌های پایداری، چگونه است و چرا ایشان به فانتزی‌گرایی و خیال‌بافی علاقه دارند؟» این روزنامه در بخش دیگری از مطلب خود، «حمله اخیر علیه صبح نو» را در قالب «شکاف درون جریان اصولگرایی و ناب‌گرایی رادیکال» دانسته است. ناب‌گرایی احتمالا باید هم‌معنی با همان «خالص‌سازی» علی لاریجانی باشد؛ واژه‌ای که لاریجانی در بیانیه‌ای از آن استفاده کرد و به مذاق محافظه‌کاران خوش نیامد.

همان زمان که صبح نو روزنامه نزدیک به رییس مجلس نوشت که «در جهان‌بینی «رجانیوزها» هر کسی که در محدوده گروه آن‌ها تعریف نشود، انواع انگ‌ها را می‌خورد و هر کسی که در دایره آن‌ها تعریف شود، انقلابی‌ترین نیرو و فرد تلقی می‌شود. با چنین جهان‌بینی صلب و بسته‌ای، بسیاری از نیروها از قطار انقلاب پیاده شده و تنها کسانی که رجانیوزی فکر و عمل کنند، انقلابی پنداشته می‌شوند. » صبح‌نو در ادامه رجانیوز را دارای نگاهی «تنگ‌نظرانه» دانست که «همواره سعی داشته شکاف و تفرقه را به درون جبهه انقلاب بکشاند.»

«صبح نو» در ادامه به طعنه‌های دو سال پیش «رجانیوز» به مرحوم آیت‌الله صافی گلپایگانی و متهم کردن او به بی‌بصیرتی و «تقلید سیاسی از نیروهای سکولار» اشاره کرده است. این روزنامه، جملات خطاب شده به مرحوم صافی گلپایگانی را «خجالت‌آور» خوانده و آورده که «حمله به مرجعیت، جزو صفات انقلابی‌گری است یا مخصوص سوپرانقلابی‌هاست؟»

اردیبهشت سال جاری اختلاف بین دولت و مجلس به رسانه‌های این دو قوه نیز کشیده شد. بعد از حملات اخیر رسانه‌های دولت به گزارش مرکز پژوهش‌های مجلس، حال سایت خانه ملت نیز وارد فاز پاسخگویی شده است. دو طرف یکدیگر را متهم به سیاسی‌کاری کردند.

اختلاف در سکوت چهره‌ها؛ دعوای علنی حامیان و ماجرای سیمونی‌گیت

هواداران جلیلی و قالیباف در این سال‌ها به صراحت علیه هم شمشیر کشیده‌اند. موارد و پرونده‌های مختلفی نیز طرح شد که حامیان قالیباف آن را کار نزدیکان جلیلی می‌دانند. به طور مثال ماجرای سیسمونی گیت حتی از جانب مهدی طائب، چهره شاخص جریان اصولگرایی توطئه‌ای از جانب بخشی از بدنه دولت رییسی علیه قالیباف طرح شده است.

عبدالرضا داوری، چهره نزدیک به احمدی‌نژاد در توییتر خود اخیرا خطاب به حامیان جلیلی گفته: «۲۰ سال تمام قالیباف را تخریب کردند. پروژه‌بگیران را زیر بال و پر گرفتند، حتی به همسر و فرزندان قالیباف رحم نکردند. از دروغ سیسمونی و فساد یاس و… لجن ساختند و صورت قالیباف پرتاب کردند حالا که رای می‌خواهند، می‌گویند گذشته را فراموش کنیم و متحد شویم. زهی خیال باطل.»

در مقابل نقدهای جلیلیون به قالیباف، قالیبافی‌ها می‌گویند جلیلی فاقد هرگونه سابقه اجرایی و توان و تجربه مدیریتی است و از این جهت نمی‌توان به کارآمدی او اعتماد کرد.

با این وجود از آرای انتخابات ۱۴۰۳ در دور نخست این طور به نظر می‌رسد که بدنه رای حزب‌اللهی یا ارزشی ترجیح می‌دهند فردی بی‌سابقه رییس دولت انقلابی چهاردهم باشد تا فردی با سوابقی که آن‌ها «پرحرف و حدیث» می‌خواندند. علاوه بر این از نگاه برخی از جریان‌های اصولگرا قالیباف به قدر کافی «انقلابی» نیست. آن‌ها شاهد این ادعا راعدم مخالفت و قاطعیت قالیباف برای‌عدم مذاکره با غرب، رویه او در جریان بررسی لایحه حجاب در مجلس و بررسی طرح صیانت می‌دانند. از این نظر برای اتوپیای مدنظر آن‌ها، قالیباف نمی‌تواند رییس دولت باشد.

گفتمان جلیلی و قالیباف؛ تضاد یا تفاهم؟

تفاوت گفتمان این دو نیز در جای خود قابل توجه است. البته نباید از یاد برد که یکی از نقاط ضعف مطرح شده از جانب منتقدان قالیباف این است که او از اساس فاقد گفتمان است و تنها به ابداع برخی واژه‌ها همچون «نواصولگرایی» یا «حکمرانی‌نو» اکتفا کرده است و در میدان گفتمان انقلابی حرفی برای طرح کردن در مقابل سعید جلیلی ندارد.

در حالت کلی به نظر می‌رسد هر دو به دنبال مفاهیم اصولگرایی و انقلابی هستند اما تفاوت‌های جدی در زمینه سیاست خارجی و دیدگاه‌های حکرمانی بین قالیباف و جلیلی وجود دارد. این تفاوت گفتمان در ماجرای حجاب و اینترنت و حتی شیوه‌های مدیریت اقتصادی به وضوح دیده شد

تجربه زیسته متفاوت قالیباف و جلیلی

واقعیت این است که در بررسی اختلافات سلیقه‌ای و سیاسی قالیباف و جلیلی در یک دهه گذشته نباید از تفاوت‌های ماهیت سیاسی و تجربه زیسته این دو چهره غافل شد. شاید تنها تشابه زندگی سیاسی قالیباف و جلیلی حضور هر دو در دوران جنگ باشد.

سعید جلیلی همانند قالیباف کم سن و سال بود که راهی جبهه شد، هنوز در دبیرستان درس می‌خواند. دی ماه ۱۳۶۵، وقتی ۲۱ سال داشت، در عملیات کربلای پنج از ناحیه پای راست مجروح شد. اگر چه کمتر درباره این مساله صحبت کرده و یا حتی اشاره‌ای به آن می‌کند.

قالیباف نیز ۲۰ساله بود که ردای فرماندهی در جنگ بر تن کرد. او در طول جنگ سمت‌هایی چون فرماندهی لشکر نصر خراسان و ۲۵ کربلا را برعهده داشت و پس از پایان جنگ به عنوان جانشین نیروی مقاومت بسیج منصوب شد.

سرنوشت این دو اما با پایان جنگ مسیر متفاوتی رفته است؛ درست مثل رشته‌های تحصیلی‌شان؛ جلیلی با دکترای علوم سیاسی بیشتر روحیه تولید مفاهیم ایدئولوژیک داشت. قالیباف اما می‌خواست ستاره صحنه مدیریت اجرایی باشد. همین روحیه و تلاش بود که او را در دهه ابتدایی بعد از پایان جنگ به قرارگاه خاتم‌الانبیا برد و از آنجا نیز رهسپار نیروی انتظامی شد.

در حقیقت قالیباف شخصیت سیاسی خود را با حضور در مناصب مختلف از فرماندهی سپاه و فرماندهی نیروی انتظامی و شهرداری تهران معماری کرد حال آنکه جلیلی در وضعیتی متفاوت از قالیباف قرار داشت. گویی همیشه - از سال‌های بعد از جنگ تا ادعای ریاست دولت سایه - می‌خواست که در سایه حرکت کند.

جلیلی در انتخابات مجلس ششم و هفتم در سال‌های ۱۳۷۸ و ۱۳۸۲ نامزد شد، اما هر دو بار شکست خورد اما آبان ۱۳۸۶ نقطه عطف زندگی سیاسی وی شد. وقتی از کانال محمود احمدی‌نژاد وارد عرصه سیاست شد؛ وقتی که از یک کارمند در وزارت خارجه به جایگاه دبیری شورای عالی امنیت ملی رسید، آن هم از صدقه سر استعفای علی لاریجانی از این شورا بعد از بالا گرفتن اختلافات با رییس وقت دولت، یعنی احمدی‌نژاد.

در آن دوران مسوولیت مذاکرات هسته‌ای ایران نه بر عهده وزارت خارجه که با دبیرخانه شورای عالی امنیت ملی بود. در نتیجه جلیلی بدون داشتن سابقه دیپلماتیک قابل توجه ناگهان مسوولیت مهم‌ترین پرونده سیاسی جمهوری اسلامی را بر عهده گرفت، با دکترای علوم سیاسی و پایان‌نامه‌ای با عنوان «دیپلماسی پیامبر اسلام» سکاندار مذاکرات شد. جایی که بیشتر از مذاکره به تبیین و تفهیم مفاهیم پایان‌نامه‌اش برای طرف مذاکره کننده می‌پرداخت.

رویه‌ای که ۶ سال نیز ادامه داشت، سال‌هایی که در آن مذاکرات متعددی در ژنو، رم، وین، بغداد، استانبول، آلماتی، مسکو و دیگر نقاط جهان میان هیات ایرانی به راهبری سعید جلیلی با مذاکره‌کنندگان غربی برگزار شد، اما در نهایت هیچ کدام آن‌ها دستاوری نداشت جز اینکه هیات ایرانی می‌توانست محل انجام دور بعدی مذاکرات را تعیین کند.

در سال ۱۳۹۲، پس از ۶ سال حضور در دبیرخانه شورای عالی امنیت ملی، تصمیم گرفت در انتخابات ریاست‌جمهوری نامزد شود؛ جایی که از سوی سایر کاندیداها به خاطر عملکردش در گفت‌وگوهای هسته‌ای مورد نقد قرار گرفت.

از مهم‌ترین رخدادهای انتخابات آن سال انتقاد علی‌اکبر ولایتی، وزیر خارجه در دولت‌های خامنه‌ای و هاشمی رفسنجانی و دیگر نامزد آن سال، خطاب به جلیلی در خصوص مذاکرات هسته‌ای بود: «ببینید آقای جلیلی، دیپلماسی کلاس فلسفه نیست که شما بروید آنجا بگویید منطق ما قوی بود و آن‌ها هم محکوم شدند. آنچه مردم می‌بینند، این است که شما چند سال مسوول پرونده هسته‌ای هستید و یک قدم هم پیش نرفته‌اید و هر روز هم تحریم‌ها بیشتر شده و فشارش بر مردم می‌آید.»

جلیلی در انتخابات آن سال توفیقی کسب نکرد و در نهایت با کسب حدود ۴ میلیون رأی سوم شد. سال ۹۶ هم به نفع ابراهیم رییسی انصراف داد و به گفته خود رییسی در برابر پیشنهادهای او برای حضور در دولت ترجیح داد هیچ مسوولیتی را قبول نکند. با این وجود بسیاری بدنه دولت رییسی را متشکل از نیروهای جلیلی می‌دانند.

در مقابل این رویه جلیلی که در طی این سال‌ها می‌خواست تنها رییس دولت باشد و دیگر هیچ، قالیباف سعی کرد از سکوهای مختلف پرش به ساختمان پاستور را امتحان کند. در سال‌هایی که جلیلی سعی می‌کرد با بسط و تثبیت «دولت سایه» مشق ریاست دولت کند، قالیباف تصمیم گرفت طعم ریاست بر قوه دیگری را بچشد.

همین تفاوت‌ها البته از جانب حامیان قالیباف در ایام تبلیغات برجسته شد. وقتی بر کارنامه خالی جلیلی تاکید می‌کردند و می‌گفتند بر اساس کدام تجربه قرار سکان قوه مجریه را در دست بگیرد؟

تفاوت جدی در تجربه زیسته قالیباف و جلیلی ریشه برخی تفاوت‌ها و اختلافات امروز آن‌ها نیز هست. تفاوت‌هایی که سرنوشت متفاوتی را برای هر دو رقم زد و البته برای انتخابات تیرماه سال ۱۴۰۳.

دورنمای وحدت؛ کدام ائتلاف؟ کدام اتحاد؟

در شرایط فعلی اصلی‌ترین سوال انتخاباتی این است که آیا سبد رای قالیباف در دور دوم به سبد رای سعید جلیلی ریخته خواهد شد؟ در ارزیابی سطحی نیروهای اصولگرا و انقلابی باید در دور دوم انتخابات به سمت کاندیدای اردوگاه خود بروند اما مرور واکنش‌های روز گذشته در فضای مجازی و رسانه‌ای نشان می‌دهد پاسخ به این سوال پیچیده است. پیچیدگی که به اختلافات شدید در روزهای اخیر نیز باز می‌گردد و اگرچه این نشانه‌ها سال‌ها قبل بروز کرده و در هفته منتهی به انتخابات سال ۱۴۰۳ روشن‌تر شد. حالا قالیباف اعلام کرده که باید از جلیلی حمایت کرد اما حامیان او ساز دیگری کوک کرده‌اند.

محسن عالی‌پور، یکی از حامیان قالیباف در توییتر خود نوشته: «ما هیچ عهدی با شما نداریم شما جریان را فدای عقده‌های‌تان کردید و یقینا فی مابین پزشکیان و جلیلی، پزشکیان انتخابی عاقلانه‌تر و بهتر است. هم از جلیلی انقلابی‌تر است هم کشور را فدای عقده‌هایش نمی‌کند.»

پیش از این نیز دو روز مانده به انتخابات جمعیت حامی قالیباف در مقابل دانشگاه تهران حملات تندی به سعید جلیلی کردند و سخنران با لحن تندی گفت: «آقایان درگیری‌های‌شان با حاج قاسم سلیمانی را فراموش کرده‌اند؛ بروید بگردید ببینید آیا مقام معظم رهبری یک کلام درباره اینها دارد؟ مدام می‌گویند ما نماینده آقا در فلان جاییم. خب حسن روحانی که ۲۳ سال بود، علی شمخانی که ۱۶ سال بود. شما که به آن‌ها هم نرسیدید، ادعای چه دارید؟ می‌گویند ما برنامه‌ای داریم که هیچ کس ندارد، پس چرا آقا هیچ کاری به شما نسپرده؟»

سعید احدیان، مشاور ارشد قالیباف در اقدامی عجیب چند شب قبل از این درگیری، علنا از هواداران جلیلی خواست که به او رای ندهند و جلیلی را دارای قابلیت ترسناک بودن برای طبقه متوسط توصیف کرد.

محمدحسین رنجبران، مجری تلویزیون و از چهره‌های نزدیک به قالیباف در یک گفت‌وگوی تصویری خطاب به «انقلابی‌ها» گفت که اجازه ندهند کسی رای بیاورد که فضا را به یک فضای تند تبدیل کند، چون کشور واقعا کشش فضای تند را ندارد.

او بدون نام بردن از جلیلی گفته: ما یادمان نمی‌رود شهید امیرعبداللهیان همانند برادر برایم بود. ایشان زمستان ۱۴۰۰ تعریف می‌کردند که تمام شده بود؛ کار مذاکرات تمام شده بود و به نقطه نهایی رسیدیم ایشان اسم نمی‌بردند، اما برخی از طیف‌ها اجازه ندادند کار انجام شود مردم بروند و پیدا کنند و به این فرد رای ندهند. مشخصا منظور رنجبران از کسی که در مسیر رسیدن به توافق سنگ‌اندازی می‌کرده، سعید جلیلی بود.

حسین نقوی حسینی، نماینده پیشین مجلس که در سال ۱۳۹۲ در ستاد جلیلی بود حالا از او فاصله گرفته، در گفت‌وگویی اعلام کرد که اظهارات حامیان جلیلی و مسوولان ستادهای ایشان حرف‌ای تندی علیه قالیباف زده‌اند و مرز بین خودشان و قالیباف را مرز بین اسلام و کفر می‌دانند. او تاکید کرد: نگاه آقای جلیلی به قالیباف یک نگاه وحشتناک است. تلاش اینها برای رأی نیاوردن قالیباف در مجلس را هم به یاد داریم؛ بنابراین طرفداران قالیباف بیشتر به سوی پزشکیان می‌آیند.

پیش‌بینی نقوی حسینی البته چندان دور از ذهن نیست و نتیجه رقابت جمعه پیش رو بین جلیلی و پزشکیان احتمالا فصل جدیدی در داستان اختلاف بین قالیباف و جلیلی خواهد بود.

bato-adv
مجله خواندنی ها
bato-adv
bato-adv
bato-adv
پرطرفدارترین عناوین