علی شریفیزارچی، استاد سابق دانشگاه صنعتی شریف در نشست گفتوگو و پرسش و پاسخ دانشجویان با نخبگان و فعالان سیاسی به سخنرانی پرداخت که مشروح آن به شرح زیر است:
به گزارش هم میهن، گاهی متعجب میشویم که چرا حضور جوانان و نسل «z» در ستادها کمرنگ است و دهه شصتیها حضور بیشتری دارند. برای این مسئله دلیل روشنی وجود دارد. بعد از 43 سال هنوز بسیاری از مسائل در این کشور حل نشده است. کرامت انسانی مصرح در قانون اساسی چگونه اجرا میشود وقتی در خیابانها با زنان و دختران ما چنین برخوردهایی میشود؟ به نظر بسیاری از جوانان و نوجوانان، رئیسجمهور با رئیسجمهور تفاوتی نمیکند، برخی هم میگویند رئیسجمهور تدارکاتچی است. امروز افتخار میکنند که یک وجب از خاک ایران به دست بیگانگان نیفتاده است. اما در یک سال 150 هزار نفر از کشور مهاجرت کردهاند؛ این تعداد معادل یک شهر است.
چرا فکر میکنیم که خاک تنها به معنای یک محدوده جغرافیایی است؟ چرا نمیگوییم این منابعی که هر سال از کشور میروند بخشی از سرمایه و ثروت سرزمین ماست؟ حالا این سوال مطرح است که آیا رئیسجمهور واقعاً تدارکاتچی بوده و هیچ اقدامی نمیتواند بکند؟ از نگاه من تفاوت روشنی وجود دارد. روز اول که میخواستم تصمیم بگیرم شناخت کمی از دکتر پزشکیان داشتم اما برخی کاندیداها را میشناختم و اتفاقاً انگیزه من برای حمایت از پزشکیان، شناختی بود که از برخی دیگر از کاندیداها داشتم.
جوانی از من پرسید میدانید اگر پزشکیان بر سر کار بیاید چه میشود؟ پاسخ دادم نه، ولی میدانم فلانی اگر بیاید چه میشود. در طول مناظرات هم شاهد توهم دانایی، پرادعا بودن و طلبکار بودن بیانتهای برخی بودیم. من در انتخابات مجلس رای ندادهام، در نتیجه امروز همان فردی نماینده تهران است که میگفت اراذل و اوباش دانشگاه شریف را باید 10 سال ممنوعالخروج و 19 سال ممنوعالتحصیل کنیم. مکانیزم انتخابات بهگونهای است که نمیگذارد همه سلائق در آن دخیل باشند. تغییر قدرت در برخی کشورها به معنای آن است که رویکرد جدیدی بر سر کار آمده و میتواند تغییرات شگرفی را ایجاد کند.
در کشور ما اما تعدادی شورای عالی وجود دارد که برخی اعضای آن تغییرناپذیرند و این موضوع باعث بازدهی کم شده است. این رویکرد باعث میشود میزان تغییری که فردی بتواند ایجاد کند، بسیار کم باشد. امروز یکی از جدیترین چالشهایی که برخی از جوانان و نوجوانان دارند موضوع اخلاقی است. یعنی این گزاره در ذهن جوانان شکل گرفته که اگر رای بدهم به منزله مشروعیتبخشی به سیستم است.
مسئلهای که امروز برخی آن را تبلیغ میکنند و بخشی از جوانان هم با این گزاره مشکل دارند. آنها میگویند هنوز داغ جوان یا نوجوانی که در خیابان ساچمه خورده است، فراموش نکردهام و نمیخواهم تایید کنم. ما چه پاسخی برای این گروه داریم. من به جوانانی که با آنها صحبت کردهام گفتهام؛ آیا پایمال شدن خون جوانان به این است که ما رای ندهیم و افرادی رای بیاورند که همین امروز میگویند حجاب قانون است و باید اجرا شود. درحالیکه حتی قانون هم نیست. حتی متن آن را در پستوهای مجلس نوشتند و جرأت نداشتند آن را در صحن علنی بیاورند.
حالا هم میخواهند آن را به مردم تحمیل کنند درحالیکه میدانند این تحمیل اقلیت بر اکثریت است. جوانان و نوجوانان کرامت و عزت خود را میخواهند و اگر نتوانید به این نسل پاسخهایی روشن بدهید چهبسا مشارکت جدی از سوی نسل «z» نداشته باشید.