فرارو- فال گرفتن از آثار ادبی، از باورهای کهن این مرز و بوم است. در گذر زمان ساکنان این خاک به ادیبانی که گمان میبردند بهرهای از کلام حق دارند رجوع میشد. با این حال، اما در گذر زمان تنها تفال به حافظ در فرهنگ عامیانه ما باقی مانده است.
نوش کن جام شراب یک منی
تا بدان بیخ غم از دل برکنی
دل گشاده دار، چون جام شراب
سر گرفته چند، چون خم دنی.
چون ز جام بیخودی رطلی کشی
کم زنی از خویشتن لاف منی
سنگسان شو در قدم نی همچو آب
جمله رنگ آمیزی و تردامنی
دل به میدربند تا مردانه وار
گردن سالوس و تقوا بشکنی
خیز و جهدی کن چو حافظ تا مگر
خویشتن در پای معشوق افکنی
شرح لغت: رطل: واحدی است برای وزن.
۱- کار عشق با غرور و خود پرستی هماهنگی ندارد. اگر واقعاً عشق او را در سر داری، باید از خودپرستی و غرور دست برداری و راه رسیدن به محبوب را با رنج و درد طی کنی وگرنه موفق نمیشوی.
۲- سه بار عشق به سراغ شما آمده، ولی با یکدندگی، لجبازی و غرور او را از خود طرد کرده اید. باید در این مورد تجدید نظر کنید و به کلی از خودخواهی دست بردارید. راه عشق را با دل و جان طی کنید و او را صمیمانه دوست داشته باشید.
۳- زندگی را به شوخی گرفته اید و بهره برداری از مادیات را سرلوحه کار خود قرار داده اید. در این راه تعامل و تامل را از دست داده اید. اشتهای شما در چشم و هم چشمی گویا سیری ناپذیر است. پس در دوستان و اخلاق خود تجدید نظر کنید که برای هر چیز اندازه نگه داشتن نیکوست.
دل خود را به وسعت دریا کن و عزمت را، چون سنگ محکم و استوار گردان تا در مبارزه با مشکلات پیروز شوی و غم و غصهها را در بند کشی. تو در یک قدمی هدف ایستاده ای، تنها یک خیز پرتوان لازم است تا تو را به مراد دل برساند.