حسین سلاحورزی، اظهار داشت: در سالهای ۱۳۹۰ تا ۱۴۰۱ (بازه زمانی ۱۲ ساله) تحریمها حدود ۱۲۰۰ میلیارد دلار به کشور خسارت وارد کرده است.
به گزارش اکو ایران، درآمد سرانه از دست رفته برای هر ایرانی با اعمال تحریمها در بازه زمانی مورد بررسی (دوره ۱۲ ساله)، حدود ۱۴ هزار دلار برآورد میشود. به عبارت دیگر در این مدت هر ایرانی بهطور متوسط سالانه هزار و ۲۰۲ دلار به دلیل تحریمها از دست داده است.
ضرر و زیانی که تحریمها به کشور وارد کرده است تنها به این ارقام منتهی نمیشود و با در نظر گرفتن سایر جوانب میتوان گفت تحریم اقتصاد ایران را به حاشیه رانده است. همه میدانند که اصلیترین چالش امروز کشور تحریمهاست، اما در مناظرات اخیر ریاستجمهوری کمتر نامزد انتخاباتی به این موضوع پرداخت و به اولویتهای دیگر اجتماعی و فرهنگی و مقاومت و... پرداختند.
این در حالی است که باید برنامه کاندیداها برای رفع تحریمها در این مناظرات مطرح میشد. تحقیقات مختلفی در مورد هزینههای تحریمها بر روی اقتصاد ایران در طول این سالها انجام گرفته است و این میزان ۱۲۰۰ میلیارد دلار زیانی که از سال ۱۳۹۰ تا ۱۴۰۱ به دلیل تحریمها به دست آمده، بر اساس تحقیقی است که در سال گذشته انجام شده است که در این ارزیابی از یک مدل ترکیبی استفاده شد که بر اساس این مدل تعدادی از کشورهایی که به ایران شباهت دارند مورد بررسی قرار گرفتهاند که یک ترکیبی بر اساس میانگین وزنی از این کشورهای گروه شکل گرفته است و این بررسی انجام گرفت که این ایران ترکیبی در دوره بعد از تحریمها چه مسیری را باید طی کند.
این ایران ترکیبی قبل از تحریمها مسیری را طی میکرد که ایران واقعی طی میکرد و پس از آن تفاوت بین عملکرد ایران واقعی با ایران ترکیبی را محاسبه میکنند و شکاف بین تولید ملی و درآمد سرانه را احصاء میکنند که مبنای هزینه تحریمها به دست میآید که شامل تولید ناخالص داخلی و درآمد سرانه از دست رفته است. تقریبا برای این دوره ۱۲ ساله که در این تحقیق آمده، سالانه حدود ۱۰۱ میلیارد دلار هزینه تحریمها شده است که در طول ۱۲ سال این میزان ۱۲۰۰ میلیارد دلار برآورد میشود و درآمد سرانه از دست رفته برای هر ایرانی در طول این ۱۲ سال حدود ۱۴ هزار و ۴۲۲ دلار محاسبه شده است که به ازای هر سال ۱۲۰۲ دلار میشود.
برای اینکه تصویر واضحتری از نظام تحریمها از ابتدای انقلاب داشته باشیم باید یک مرور اجمالی بر تاریخچه تحریمها و نوع آنها داشته باشیم. تحریمها مدتهاست که به عنوان نیل به اهداف مختلف در سیاست خارجی کشورها مورد استفاده قرار میگیرد و از نظر تاریخی هم ۴۰۰ سال پیش از میلاد نشانههایی از تحریمها دیده میشود و تحریمهای اقتصادی به عنوان سیاستی مستقل مد نظر سیاستگذاران قرار گرفته است که یا به عنوان مکمل و یا جایگزین در کنار اقدامات نظامی از آن استفاده میشود.
بین سالهای ۱۹۴۵ تا ۱۹۷۵ حدود ۳۱۷ مورد تحریم در کشورهای مختلف علیه یکدیگر ثبت شده که عمدتا از نوع تحریمهای سیاسی و اقتصادی بودهاند که تحریمهای سیاسی اساسا سه دسته هستند؛ یا تحریمهای سیاسی و دیپلماتیک هستند یا فرهنگی اجتماعی و یا اقتصادی که در موضوع تحریمهای اقتصادی سعی میشود از طریق محدود کردن صادرات و واردات و ایجاد موانع در مراودات مالی هزینههایی را برای کشور تحت تحریم اعمال کنند.
در مورد ایران یک کشور و دو نهاد بینالمللی در طول این سالها تحریمهای جدی را اعمال کردهاند، اما بعدها استرالیا و کانادا هم سعی کردند تحریمهایی را بر علیه ایران اعمال کنند که بیشتر در مورد اشخاص و مسائل دیپلماتیک بود. در سال ۱۹۸۴ وزارت خارجه امریکا ایران را به عنوان حامی تروریسم معرفی کرد و یک مجموعهای از تحریمهای نفتی بر کشور اعمال شد و صادرات بسیاری از کالاها نظیر قطعات یدکی و قطعات نظامی در لیست تحریمها قرار گرفت.
اما پس از آزادسازی گروگانهای امریکایی در بیروت از سوی ایران باعث شد نگاه به تحریمها آسانتر شود و حتی در مواردی تسلیحاتی را هم در اختیار ایران قرار دادند، اما در سال ۱۹۹۲ زمانی که صدام به کویت حمله کرد کنگره امریکا قانون منع گسترده تسلیحاتی ایران و عراق را تصویب کرد که ذیل آن فروش هر سلاح متعارف و غیرمتعارف را بین ایران و عراق ممنوع کرد و پس از آن قرارداد تکمیل نیروگاه بوشهر با روسیه با مبلغ ۸۰۰ میلیون دلار به امضا رسید که دولت کلینتون برای تنبیه ایران هرگونه سرمایهگذاری افراد امریکایی را در صنایع نفت و گاز ایران ممنوع کرد و پس از آن دو فرمان اجرایی دیگر صادر کردند و ضمن تحریم تجارت با ایران صادرات کالاهای امریکایی را هم در تحریمها اعمال کردند و از اینجا تحریمهای ثانویه و فراسرزمینی امریکا شکل گرفت.
در این تحریمهای ثانویه موضوع پولشویی هم مطرح شد و پس از آن بوش و اوباما رییسجمهور شدند که موضوعات هستهای و دست یافتن به موضوع برجام مطرح شد و با ظهور ترامپ در سال ۲۰۱۶ با مخالفت دونالد ترامپ با برجام در اردیبهشت ۱۳۹۷ به صورت یک جانبه برجام را منحل کردند.
از این دوران به بعد معاملات ریال در دنیا ممنوع شد و تحریمهای بخش خودروسازی و فولادیها و ... مطرح شد. همزمانی پرونده هستهای ایران از سال ۲۰۰۴ و موافقتنامه پاریس یک نقطه عطفی برای ایران بود و ایران برای مدتی غنی سازی راتعلیق کرد و اروپا هم این اقدام را اعتمادسازی تلقی کرد و در سال ۲۰۰۵ اروپاییها بستهای را به ایران پیشنهاد دادند که اگر ایران فعالیت رآکتور هستهای اراک و چرخه سوخت را رها کند در قبال آن از ایران در سازمان تجارت جهانی حمایت کنند.
اما در سال ۲۰۰۶ با گزارش نماینده آژانس از فعالیتهای هستهای ایران شورای امنیت بر علیه ایران قطعنامهای را صادر کرد و ایران به آن توجهی نکرد و پس از آن قطعنامههای دیگر از سوی شورای امنیت صادر شد. تحریمهای امریکا و شورای امنیت و اتحادیه اروپا بر بخشهای مختلفی از اقتصاد ایران اثرگذار بودند که بیشتر بر دو کانال اصلی نفت و گاز و مبادلات بانکی و مالی بر اقتصاد ایران اثر داشتند، تحریم کنندگان هوشمندانه با تمرکز بر راهها و مسیرهای درآمدی ایران و ابزارهای مالی و بانکی این تحریمها را اجرا کردند و باعث عدم دستیابی ایران به منابع درآمدیاش شدند. در حوزه نفت و گاز از ۱۹۹۵ به بعد و از دوران کلینتون اجازه داده نشد بیش از ۲۰ میلیون دلار در حوزه نفت ایران سرمایهگذاری شود.
تا قبل از اینکه به مقطعی برسیم که تحریمهای همزمان امریکا و اتحادیه اروپا را داشته باشیم بین ۲ تا ۲.۵ میلیون بشکه صادرات نفت داشتیم، اما پس از اجرای تحریمها و از سال ۲۰۱۱ صادرات نفت افت کرد و در سال ۲۰۱۴ به یک میلیون بشکه نفت رسید و بعد از مذاکرات برجامی ایران تولید و صادرات افزایش پیدا کرد و در سالهای ۱۹۹۵ و ۱۹۹۶ تا یک میلیون و ۷۰۰ هزار بشکه نفت رسید و دیگر سقف ۲ میلیون بشکه نفت را ندیدیم و با روی کار آمدن ترمپ این میزان به ۳۰۰ هزار دستگاه هم رسید.
با آغاز دولت سیزدهم و به خصوص در سال گذشته با فعالیتهای دیپلماسی و اغماض امریکا به برخی از تحریمهای نفتی صادرات نفت به میزان قابل توجهی رشد کرد و به سقف برجام هم رسید. یکی از پیامدهای ناگوار تحریمها در حوزه نفت این بود که شرکتهای بینالمللی که با حوزه نفت و گاز ایران همکاری داشتند از ایران خارج شدند و با وجودی که ۲۲ شرکت بین المللی از ۱۴ کشور دنیا را داشتیم و در ایام برجام در حال توافق با ایران بودند، اما با آمدن ترامپ همه اینها از ایران رفتند. در کنار کاهش جدی درآمدهای ارزی اثرات زیان بار و غیرقابل جبرانی را در حوزه صنعت نفت شاهد بودیم. کاهش اجباری تولید نفت آسیبهای جدی را بر مخازن نفتی وارد کرد که برداشت از این مخازن را غیرممکن کرده است.
در سال گذشته تراز تجاری غیرنفتی منفی شد و صادرات افت کرد و از نظر ارزشی هم کالاها گرانتر شدند و صادرات و واردات به صورت جدی از تحریمها متاثر شدند و با فشار جدی در ذینفع نهایی یک قرارداد مواجه هستیم و لذ ا صادرات با مبدا ایران با مشکل مواجه است و در حوزه تبادلات مالی هم در نظام تسویه مشکل داریم و ارایه خدمات به کشتیهایی که به سمت ایران میآیند با مشکل مواجه است.
زمانی که کشور با مشکل جدی درآمدهای ارزی مواجه است و با تحریمهای چند جانبه مواجهایم به دست آوردن هر یک سنت و یک دلار مانند به دست آوردن پول از دهان شیر است و سیاستگذار اقتصادی کشور باید تمام تلاش خود را برای تسهیل تجارت ایران بکند تا تجار صادرات داشته باشند و کسب درآمد ارزی کنند تا کشور اداره شود. اما متاسفانه به یکباره سیاستگذار ارزی شبانه موانعی را وضع میکند که عملا صادر کننده ایرانی از ترس تنبیهات قانونی با کاهش جدی در صادرات مواجه میشود و چارهای جز این تصمیم ندارد، در نهایت اینکه فرد فرد جامعه ایرانی تاکنون از وجود تحریمها متضرر شدهاند.