سوت پایان بازی که به صدا درآمد، امید نورافکن تنها کسی بود که همچنان به نیکمت چسبیده بود و نای بلند شدن از آن را نداشت. او در دقیقه 90 جای خود را به عباس حبیبی یکی از چهرههای جوان سپاهان داده بود، اما قفل شدنش به صندلی نیمکت ذخیرههای سپاهان به دلیل خستگی نبود!
همه اعضای نیمکت سپاهان به زمین رفته بودند و جشن گرفتن با یکدیگر و هواداران آغاز شده بود. اما نورافکن در حالی که ابتدا آغوش فرشاد احمدزاده و سپس یکی از اعضای تیم را پذیرا شد و به صورت همزمان استوکهای قرمزش را به پا میکرد، غم بزرگی را هم به وجودش رخنه کرده بود؛ غمی که منشأ آن به چند ماه قبل برمیگردد.
چند ماه قبل سازمان وظیفه عمومی در قوانین سربازی برای بازیکنان لیگ برتری و ملیپوش تجدیدنظر کرد تا چارهای پیش روی امید و چند بازیکن دیگر شاخص فوتبال ایران جز جدایی از تیمهایی که در آن هستند باقی نماند.
این خبر در دوران مصدومیت به نورافکن رسید و پس از ماجراهای مربوط به جام جهانی 2022 که با تصمیم عجیب کیروش از سفر به قطر در آخرین روزها بازماند و سپس مصدومیت طولانی مدت در تابستان سال 1402 پیش از آغاز لیگ بیست و سوم و جا ماندن از جام ملتهای آسیا بدترین خبری بود که میتوانست به او برسد.
نورافکن که همیشه سعی کرده در مصاحبههای خود در واکنش به موضوعات مختلف دیدگاهی منطقی را اتخاذ کند، پس از سوت پایان دیدار فینال برابر مس رفسنجان نتوانست جلوی غم بزرگی که طی ماههای اخیر روی شانههای او سنگینی میکرد تاب بیاورد و در حالی که سر در گریبان فرو برده بود، گریه شانههایش را میلرزاند.
البته که نورافکن هم مثل تمام مردم این کره خاکی در چنین روزهای سختی راهی جز ادامه دادن ندارد. او ناچار است تمام میراثی که در سپاهان و فوتبال ایران طی 5 سال گذشته به دست آورده را رها کند و برای خدمت سربازی به تیمی برود که از نظر شرایط سختافزاری و نرمافزاری به هیچ وجه قابل مقایسه با سپاهان نیست و در آن تیم برای حفظ جایگاه خود در فوتبال ایران و تیم ملی بجنگند؛ ماموریتی که اصلا کار سادهای نیست و بازیکنان بزرگی از پس آن برنیامدهاند. حالا باید دید این ماجرای اجباری برای امید نورافکن که در 28 سالگی رویاهای زیادی در سر دارد چگونه سپری خواهد شد.