فرارو- فال گرفتن از آثار ادبی، از باورهای کهن این مرز و بوم است. در گذر زمان ساکنان این خاک به ادیبانی که گمان میبردند بهرهای از کلام حق دارند رجوع میشد. با این حال، اما در گذر زمان تنها تفال به حافظ در فرهنگ عامیانه ما باقی مانده است.
جز آستان توام در جهان پناهی نیست
سر مرا به جز این در حواله گاهی نیست
عدو چو تیغ کشد من سپر بیندازم
که تیغ ما به جز از نالهای و آهی نیست
چرا ز کوی خرابات روی برتابم
کز این بهم به جهان هیچ رسم و راهی نیست
زمانه گر بزند آتشم به خرمن عمر
بگو بسوز که بر من به برگ کاهی نیست
غلام نرگس جماش آن سهی سروم
که از شراب غرورش به کس نگاهی نیست
مباش در پی آزار و هر چه خواهی کن
که در شریعت ما غیر از این گناهی نیست
عنان کشیده روای پادشاه کشور حسن
که نیست بر سر راهی که دادخواهی نیست
چنین که از همه سو دام راه میبینم
به از حمایت زلفش مرا پناهی نیست
خزینه دل حافظ به زلف و خال مده
که کارهای چنین حد هر سیاهی نیست
شرح لغت: حواله گاه: مسیر بازگشت/ سیاه: در اینجا به معنی گیسوی سیاه است.
۱- آدمی با فکر، با اراده، مصمم، ولخرج، اهل مسافرت و میهمانی هستید که همگان از مصاحبت با شما لذت میبرند. اما زبانی سرد دارید و نیش سخنت تمام این کارها را تحت الشعات خود قرار میدهد، بطوری که از شما ناراحت میشوند.
۲- به این نیت چه شبها و روزها اندیشه کردهای و مدتها بر سر دوراهی بودهای که آیا اقدام کنی یا خیر. پس حافظ میفرماید که ایستادگی و مقاومت عامل پیروزی شماست. از این شاخه به آن شاخه پریدن به جز خستگی و ملامت نتیجهای ندارد.
انسانی وارسته و پاکدل هستی. نسبت به دنیا، زمانه و اتفاقات پیرامونت بی اعتنایی و هیچ چیز در دنیا برایت اهمیت آنچنانی ندارد. در خود فرو رفتهای و دور خود را دیواری از تنهایی کشیدهای و از مردم زمانه بیمناکی. پا از حصار خود بیرون بگذار. از آزار دیگران بپرهیز و از دامهای سر راهت به خدا پناه ببر و اگر به تازگی جرقههای عشق در دلت روشن شده در انتخاب، دقت بسیار کن که دل به هر خار و خسی سپردن در شأن تو نیست.