رئیس سازمان سینمایی کشور از راهاندازی «گروه سینمایی فرهنگ» در جهت حمایت جامع و قاعدهمند اکران فیلمهای فرهنگی در سراسر کشور خبر داد. محمد خزاعی در توضیح و توجیه این ایده گفته: «ایجاد گروه سینمایی فرهنگ، پاسخ به ضرورتی چندینساله در حوزه اکران فیلمهاست که خلأ آن کاملاً احساس شده و پیشبینی میشود با راهاندازی این گروه سینمایی بتوان رضایت خانواده سینما و مخاطبان اینگونه آثار را در اقصینقاط کشور جلب کرد.»
به گزارش هم میهن، این درحالیاست که گروه سینمایی هنر و تجربه هم با همین اهداف و رویکردها راهاندازی شد و حالا ۱۰ سال از عمر آن میگذرد؛ سینمایی که در قبض و بسط جدالها و رقابتهای جناحی، سایه سیاست چنان بر سرش سنگینی کرد که نتوانست چنانکه باید و شاید به ثمر بنشیند و حالا به نهادها و مراکز سینمایی دیگر حواله میشود تا در ذیل آن بهعنوان یک واحد اداری به حیات خود ادامه دهد.
خزاعی با توضیح اینکه یکی از معضلات فیلمهای فرهنگی، اکران پراکنده، کمرونق و خارج از ضابطه این آثار بوده است، گفته: «با برنامهریزیهای انجامشده مقرر شد زمان اکران آثار فرهنگی قاعدهمند، شفاف، منظم و مستمر صورت گیرد بهطوریکه مخاطب این نوع آثار در همه روزهای هفته، امکان دسترسی و تماشای آن را داشته باشند. به همین منظور سینماهای منتخب موظفند بسته زمانی اکران ساعات ۱۴ تا ۲۲ را بهصورت مداوم و پیوسته داشته باشند. بهعبارتدیگر فیلم منتخب گروه سینمایی فرهنگ طبق جدول زمانبندی مشخص در سالنهای منتخب نمایش داده شده و بلیتفروشی آنها نیز به دو صورت آنلاین و حضوری صورت میگیرد».
این در حالی است که گروه سینمایی هنر و تجربه یک دهه است که نتوانسته این معضلات را حل کند، چه مخاطبان و علاقهمندان این جنس سینما، چه صاحبان آثار و فیلمسازان و تهیهکنندگانی که فیلمهایشان در جدول اکران گروه هنر و تجربه قرار گرفته، همواره نسبت به بیبرنامهگی و پراکندگی سانسهای نمایش در این گروه سینمایی معترض بودند.
حال پرسش از رئیس سازمان سینمایی این است که اگر قرار است طرح و ایدهای نو دراندازیم، چرا به تکرار ایدهای اجراییشده دست میزنیم و چرخ را از نو اختراع میکنیم؟ اگر قرار بود فیلمهای خاص و آثار هنری و فرهنگی را در گروه سینمایی متفاوت و جداگانهای اکران کنیم، پس گروه هنر و تجربه برای چیست و ضرورتاش در چیست؟
آیا بودجهای که قرار است برای راهاندازی یک طرح آزموده شده هزینه شود، بهتر نیست خرج همان گروه هنر و تجربه جهت تقویت و توسعه آن صورت گیرد؟ بهتر نیست بهجای ریلگذاریهای تازه، ریلهای کهنه و معیوب و زنگزده قبلی را ترمیم کرد تا قطار سینما روانتر به جلو حرکت کند؟ ازسویدیگر وقتی جریان اصلی یا همان سینمای بدنه، نحیف و لاغر شده و در آستانه ورشکستگی قرار گرفته، چه لزومی دارد تا در بازار این سینمای کساد، دکان تازهای بزنیم؟ فارغ از محاسبه این هزینه- فایده، آیا راهاندازی گروه تازهای بهاسم «سینمای فرهنگی» با توجه به اینکه گروه هنر و تجربه با همین اهداف و تشکیلات وجود دارد، یک موازیکاری بیثمر نیست؟
به نظر میرسد محمد خزاعی میخواهد همچون حجتالله ایوبی که در زمان ریاست سازمان سینمایی، گروه هنر و تجربه را راهاندازی کرده بود، گروه سینمایی جدیدی راه انداخته و نام خود را به آن گره زده و ثبت کند. البته با توجه به اینکه در پایان دوره دولت سیزدهم قرار داریم، بعید نیست خزاعی این گروه سینمایی را راه انداخته تا بعد از اتمام دوران تصدیگریاش بر سازمان سینمایی، میز آمادهای برای مدیریت داشته باشد.
اینکه درست در این زمان و بعد از درگذشت رئیس دولت سیزدهم که دوران تازهای از حیات سیاسی را به ناچار و زودهنگام رقم زده این طرح مطرح میشود به این معنا نیست که راهاندازی چنین گروهی بیشتر زمینهسازی برای ایجاد شغل و موقعیت تازه برای دوران پسامدیریتی نیست که چندماه دیگر آغاز میشود؟
چرا نیاز به سینمای فرهنگ برای مخاطبان خاص پیشازاین و در سهسال گذشته به ذهن رئیس سازمان سینمایی خطور نکرده بود؟ بههرحال راهاندازی یک گروه سینمایی در شرایط کنونی که نهفقط سینمای فرهنگی و هنری جریان اصلی سینما هم دچار بحران است، چیزی جز این ضربالمثل را بهیاد نمیآورد که ناهار و شام هیچی، آفتابه لگن هفتدست.