محمد بیات در یادداشتی تحت عنوان «چرا اتحادیه اروپا به دنبال تشدید مناقشه اتمی با ایران است؟ » در روزنامه اعتماد نوشت: در تاریخ مناقشه اتمی میان ایران و غرب، کشورهای اروپایی کم و بیش در نقش «پلیس خوب» به نقشآفرینی پرداختند و سعی نمودند تا سطح اختلافات میان تهران-واشنگتن را کنترل نمایند. امروز اما به نظر میرسد به دلیل خروج یکجانبه امریکا از برجام و ناتوانی کاخ سفید برای استفاده از قابلیتهایی همچون «مکانیزم ماشه» علیه تهران، شاهد جابهجایی نقشها میان واشنگتن-بروکسل هستیم.
برهمین اساس هفته گذشته تروییکای اروپایی نقش محوری در تصویب قطعنامه ضدایرانی در شورای حکام آژانس بینالمللی ایفا کردند. نکته جالب توجه آن است که دولت بایدن با ورود در مرحله تنظیم پیشنویس این قطعنامه سعی کرده است تا لحن آن را تعدیل و جلوی تشدید مناقشه اتمی با تهران را در آستانه انتخابات نوامبر بگیرد. در این یادداشت سعی خواهیم کرد به این سوال پاسخ دهیم که چرا اتحادیه اروپا به دنبال تشدید مناقشه اتمی با ایران است؟
بازی جدید اروپاییها با ایران خطر باز شدن کهنه «زخمهای قدیمی» و احتمال ارجاع پرونده ایران به شورای امنیت را افزایش میدهد. به گزارش رویترز سه کشور انگلیس، فرانسه و آلمان پس از تصویب قطعنامه ضدایرانی در شورای حکام اقدام به ارسال نامهای جدید به شورای امنیت کرده و در آن موارد ادعایی درخصوص نقض برجام از سوی جمهوری اسلامی ایران را مطرح کردند. البته در متن این نامه اروپایی صراحتا خواستار فعال شدن «مکانیزم ماشه» نشدند.
درخصوص گام بعدی اروپایی دو دیدگاه اصلی وجود دارد: گروه اول با لنز بدبینانه به اقدامات اخیر تروییکا نگریسته و معتقدند اروپاییها قصد دارند با فعال کردن «مکانیزم ماشه» تهران را تحت فشار گذاشته و زمینه برای تشدید تنشها با ایران را در قالب پروژه جنگ سرد جدید میان بلوک «دموکراسی» و «اقتدارگرایی» آغاز کنند. گروه دوم اقدام سه کشور نام برده را «تاکتیکی» و با هدف تاثیرگذاری روی روند انتخابات ریاستجمهوری میدانند. در همین بلوک عدهای دیگر معتقدند هر زمان غربیها قصد دارند تا وارد مذاکرات جدی با تهران شوند ابتدا اقدام به ایجاد «اهرمهای فشار» کرده و سپس پشت میز مذاکره قرار میگیرند.
واقعیت آن است تا زمانی که نتیجه انتخابات ریاستجمهوری در ایران- امریکا مشخص نشود، هیچ بستر مناسبی برای حصول توافق جامع و رسیدن به نقطه کنترل پایدار تنشها وجود نخواهد داشت. با درک این موضوع اقدام اخیر اروپاییها در خوشبیانهترین حالت میتواند نوعی ارسال سیگنال «هشدار» به تهران باشد. با این حال عدهای دیگر با رد این نگاه خوشبیانه معتقدند که اقدام اخیر اروپاییها میتواند منجر به تشدید بحران در روابط ایران و آژانس شده و حتی تهران را به سمت گزینه افزایش سطح غنیسازی سوق دهد.
به عبارت دیگر در شرایط کنونی هرگونه اقدام سلبی علیه ایران میتواند نتیجه خطرناکی برای مذاکرات آتی میان ایران و غرب داشته باشد. برهمین اساس این انتظار از کانالهای میانجی وجود دارد تا با تشریح شرایط کنونی ایران، نسبت به هرگونه اقدام نسنجیده و تحریککننده به طرف غربی هشدار دهند.
با پایان یافتن زمانبندهای به اصلاح «غروب آفتاب» در برجام ایران و غرب به دنبال خلق توافقی جدید براساس منطق حاکم بر برجام هستند. برهمین اساس امریکا و اروپا پس از ایجاد اهرمهای سخت وارد مذاکره با تهران میشوند تا از این طریق بتوانند امتیازهای اتمی بیشتری از تهران بخواهند. در برابر چنین راهبردی لازم است تا ایران نیز سیاست «اقدام متقابل» را در پیش گرفته و سطح دسترسیهای فنی آژانس بینالمللی انرژی اتمی به سایتهای هستهای-غیرهستهای را کاهش دهد.
اگر قرار باشد تا کشورهای غربی بار دیگر حاکمیت سیاسی ایران را تحتفشار تحریمی گذاشته و به دنبال کسب امتیازهای غیرمعقول باشند، ادامه مذاکرات با شرایط فعلی در راستای منافع ملی ایران نیست. نکته کلیدی آن است که صنعت هستهای به قدری پیشرفت کرده که تهران دیگر نمیتواند محدودیتهای سال ۲۰۱۵ را بپذیرد.
با وجود تمرکز امریکایی بر بحرانهای ژئوپلیتیکی در اوکراین و غزه اما همچنان مسالهعدم اشاعه تسلیحات اتمی در منطقه خاورمیانه در صدر اولویتهای سیاست خارجی دولت بایدن قرار دارد. اگر واشنگتن قرار است تا در میانمدت به سمت منطقه دونباس-کریمه و ایندو-پاسیفیک نقل مکان کند ابتدا باید مسائل باقی مانده در منطقه غرب آسیا را حل و فصل کرده و سپس وارد رقابت علنی با چین و روسیه شود. اقدام اخیر اروپا میتواند نوعی تقسیم کار میان اعضای ناتو باشد، با این حالعدم توجه به متغیر زمان و شرایط سیاسی حاکم بر ایران میتواند شرایط معامله میان جمهوری اسلامی ایران و غرب را پیچیدهتر کند. عدم توجه واشنگتن- بروکسل به مطالبات ایران و تکیه بر ابزار فشار حداکثری میتواند درنهایت نتیجهای «نامطلوب» در پی داشته و موجب چرخش بیش از پیش تهران به سمت قدرتهای نوظهور و آسیایی شود.