لارنس اچ. وایت از معدود اقتصاددانان پرکار امروزی است که همچنان از استاندارد طلا حمایت میکند.
به گزارش دنیای اقتصاد، او در تازهترین کتاب خود با عنوان «پول بهتر؛ طلا، فیات یا بیتکوین؟» روایتی جذاب و قابل فهم و در عین حال مملو از پاورقیها و ارجاعات تدارک دیده است که میتواند نقش سکوی پرشی عالی را برای کاوش عمیقتر ادبیات اقتصاد پولی بازی کند؛ در حالی که ظهور رمزارزها تنور بحثها درباره آینده پول را گرم کرده است و بسیاری بهطور جدی به الزامات جایگزین شدن پولهای فیات با رمزارزها میپردازند، وایت طلا را نیز به این بحث وارد کرده و مزایا و معایب آن نسبت بیتکوین را نیز مورد بررسی قرار داده است.
به گفته او، عرضه از پیشمعین و در نهایت ثابت بیتکوین بزرگترین مانع آن در برابر تبدیل شدن به یک پول است و موقعیت آن را در مقابل طلا تضعیف میکند.
پول همچنان یکی از مهمترین و در عین حال پیچیدهترین متعلقات زندگی بشر است. اختلافنظرها و بحث درباره این پدیده بشری همچنان داغ است و موجب شده اقتصاد پولی یکی از زیرشاخههای زنده علم اقتصاد به شمار بیاید. ظهور رمزارزها بر پویاییهای این شاخه از علم اقتصاد افزوده و تحلیل این پدیده نوظهور را به پای ثابت مباحثات آکادمیک تبدیل کرده است.
همین موضوع باعث شده است لارنس وایت آمریکایی کتاب قابل توجه دیگری درباره اقتصاد پولی بنویسد و در آن ضمن بررسی تاریخ برآمدن پول، به مقایسه میان پولهای فیات، طلا و بیتکوین بپردازد. وایت ضمن برشمردن نقطه ضعفهای طلا در مقابل بیتکوین و برتریهای آن، پیشبینی میکند که با آزادسازی رقابت پولهای غیردولتی در مقابل پول دولتی، بهخاطر آنچه «اثر شبکه» مینامد، پولهای فیات همچنان جایگاه خود را بهعنوان رایجترین واسطه مبادله حفظ خواهند کرد.
با اینکه چشمانداز نزدیکی برای رقابت میان ارزهای مختلف وجود ندارد، اما گستردگی و در عین حال سادگی توضیحات این کتاب در کنار حجم زیاد ارجاعات آن موجب شده است بتوان خواندن آن را به علاقهمندان مباحث پولی توصیه کرد.
لارنس وایت، اقتصاددان و استاد دانشگاه جورج میسون، یکی از چهرههای شناختهشده در زمینه نظریه پولی، پول و بانکداری و تاریخ اقتصادی آمریکا به شمار میرود و به واسطه تالیفات و تحقیقات پرشمارش در این زمینه، بهعنوان یکی از مراجع مهم در حوزه «بانکداری آزاد» محسوب میشود.
وایت مدرک کارشناسی خود را از هاروارد دریافت کرده و در UCLA موفق به اخذ دکترا شده است. این اقتصاددان ۷۰ ساله کتابهای زیادی را منتشر کرده است که از جمله آنها میتوان به «تاریخ طلا و نقره»، «رقابت و ارز»، «بانکداری آزاد در بریتانیا»، «نظریه نهادهای پولی» و «نبرد ایدههای اقتصادی» اشاره کرد.
کتاب «پول بهتر؛ طلا، فیات یا بیتکوین؟» آخرین اثر وایت در سال ۲۰۲۳ منتشر شده است. این اثر نیز به سیاق آثار قبلی او موضوعات گستردهای را پوشش میدهد و با بیانی روان تدارک دیده شده است. او برای رد استدلالهای به ظاهر ساده و ضعیف نیز وقت زیادی میگذارد و با وجود ارجاعات فراوان، طیف گستردهای از خوانندگان عادی تا دانشجویان و پژوهشگران را به مخاطبان کتاب خود تبدیل میسازد.
کتاب در شش فصل تنظیم شده است. وایت در فصل اول به نظریات اصلی درباره منشأ و تاریخچه پول میپردازد و آرای بازارگرایان را در مقابل دولتگرایان مطرح میسازد. او در این کتاب به چگونگی پیدایش پول، چرایی تبدیل شدن طلا و نقره به پولکالاهای غالب، زمانی که ضرب سکه معرفی شد، چگونه ارزشگذاری فلزی پول بهوجود آمد و چگونه دولتها ضرابخانهها را در انحصار خود درآوردند و ارزش ضرب سکه را کاهش دادند، میپردازد. در نهایت رقابت بین ضرابخانههای خصوصی، تکامل اسکناسها و ظهور بانکهای مرکزی، پول فیات و در سربرآوردن بیتکوین دیگر موضوعات مطرحشده در این فصل را تشکیل میدهد.
فصل دوم به چگونگی عملکرد نظام پولی مبتنی بر استاندارد طلا میپردازد و تاریخچه انواع مختلف استانداردهای طلا را دنبال میکند. وایت در این بخش توضیح میدهد که چگونه نیروهای رقابتی بازار در یک اقتصاد باز، مقدار و قدرت خرید طلا را تعیین میکنند. او از این فراتر میرود بر سر اینکه نیروهای بازار چگونه قدرت خرید طلا را تثبیت میکنند به بحث میپردازد. او هزینههای استفاده از استاندارد طلا را نیز در این فصل مورد بحث قرار میدهد.
وایت در فصل سوم این کتاب در تلاش است تا از نظام پولی مبتنی بر استاندارد طلا افسانهزدایی کند و به باورهای غلطی بپردازد که بسیاری از آنها توسط اقتصاددانان برجسته تکرار میشود؛ اقتصاددانان برجستهای که اگر بخواهیم صادق باشیم، گاهی اوقات واقعا نمیدانند که استاندارد طلا چگونه کار میکند.
تعداد باورهای نادرست مورد بررسی قرار گرفته سیزده عدد است و مواردی، چون «استاندارد طلا باعث رکود بزرگ شد»، «بین جنگ جهانی اول و دوم استاندارد طلا حاکم بود»، «استاندارد طلا ذاتا ضدتورم است»، «دورههای تورم منفی تحت استاندارد طلا منجر به رکود شد»، «تعریف دلار بهعنوان مقدار مشخصی گرم طلا، نوعی تثبیت قیمت است که با اقتصاد بازار آزاد سازگار نیست» و حتی دکترین بدنام «صورتحسابهای واقعی» را که از سیاست پولی ذخیره صددرصدی دفاع میکند، در بر میگیرد.
فصل چهارم کتاب به نحوه عملکرد استاندارد فیات اختصاص یافته است. در استاندارد طلا، واحد پولی بهعنوان مقدار معینی از طلا تعریف میشود؛ اما در استاندارد فیات، واحد پولی صرفا به خودی خود ارزشمند است. یک پول فیات برای مقاصد غیر پولی «بی فایده» است.
وایت درباره ظهور سیستم فیات، دلیل ارزش مثبت پولهای فیات، عرضه و تقاضای پول فیات، نظریه مقداری پول، عملکرد ضعیف پولهای فیات درباره تورم و هزینههای آن بحث میکند. او میگوید هزینههای استفاده از پول فیات بالاتر از استاندارد طلاست و حقضربی که تولیدکنندگان پول فیات بهدست میآورند، بیشتر است؛ از آن گذشته، خطرات تسلط مالی بر سیاستهای پولی از جمله مواردی است که وایت درباره نظام پولی فیات مطرح میسازد. فصل پنجم کتاب به نحوه عملکرد یک استاندارد بیتکوین میپردازد و فارغ از فناوری رمزنگاری یا حاکمیت داخلی آن، بر جنبههای اقتصادی و پولی این نظام تمرکز میکند.
وایت توضیح میدهد که بیتکوین چیست، به پیشینه آن میپردازد و تاریخچه آن را در قالب یک جدول زمانی ارائه میدهد.
او در ادامه چگونگی قیمت یافتن بیتکوین را توضیح میدهد و میگوید: «تا آنجا که تقاضا اولیه بازار برای بیتکوین بر اساس پیشبینی ارزش بازار آینده آن بوده است، میتوانیم بگوییم که قیمت بازار بیتکوین توسط بنیانگذارانش افزایش پیدا کرد.»
مهمترین مسالهای که وایت درباره بیتکوین مطرح میکند این نکته است که ساتوشی ناکاموتو با محدود و از پیش تعیین کردن منحنی عرضه بیتکوین و محدوده ۲۱ میلیونی تعداد آنها، موجب شده است بیتکوین همواره نوسانات زیادی را تجربه کند. به گفته وایت، همین ویژگی باعث شده است تنها سرمایهگذاران و معاملهگران جلب این پدیده نوظهور شوند.
وایت بیان میکند که دقیقا همین نوسانات قیمتی کوتاهمدت موجب میشود تا بیتکوین نتواند بهعنوان یک واسطه مبادله مورد استفاده قرار بگیرد.
در نهایت فصل ششم کتاب به مقایسه استاندارد طلا و استاندارد بیتکوین میپردازد. به نظر او، مهمترین تفاوت بین بیتکوین و طلا بهعنوان استانداردهای پولی در مکانیسم عرضه متضاد آنها نهفته است. همین تفاوت به آنها درجات بسیار متفاوتی از ثبات قدرت خرید میدهد.
بر این اساس، نرخ سالانه تولید طلا از پیش تعیین نشده است، بلکه نسبت به قیمت بازاری طلا و قدرت خرید آن پاسخ میدهد و منجر به تثبیت آن میشود. بر این اساس، تولیدکنندگان طلا با افزایش قدرت خرید آن به سرعت استخراج و عرضه طلا میافزایند و با افزایش عرضه از قدرت خرید آن میکاهند. در مقابل طلا که مقدار عرضه نامشخص و متغیری دارد، نرخ استخراج بیتکوین کاملا برنامهریزیشده و از قبل مشخص است.
همین نکته موجب میشود تا فرآیند استخراج بیتکوین به قدرت خرید آن واکنشی نشان ندهد؛ موضوعی که نوسانات گستردهای را در قدرت خرید این رمزارز به بار میآورد. با این حال وایت معتقد است بیتکوین شبکه پرداختی دارد که امتحان خودش را پس داده است و میتواند افراد را بدون واسطه به داراییهایشان متصل کند. در مقابل همچنان نظام پرداخت مبتنی بر استاندارد طلا در هالهای از ابهام است و نظام پرداخت آن نیز احتمالا نیازمند دخالت شخص ثالثی خواهد بود.
وایت به سیاق کتب قبلی خود، از حذف محدودیتهای ورود به بازار پول و آزاد گذاشتن ورود و خروج دفاع میکند و با تمثیل میگوید که «بگذارید هزار گل شکوفا شود؛ اما هیچ یک از آنها را بهطور مصنوعی حفظ نکنید.» نتیجهگیری وایت برای علاقهمندان به استاندارد طلا و بیتکوین کمی ناامیدکننده است.
او اذعان میکند اگر پولهای فیات فعلی نرخ تورمی تکرقمی را حفظ کنند، حتی با ورود آزادانه نظامهای پولی رقیب نیز استانداردهای پولی موازی به سختی شکوفا خواهند شد. او علت این امر را به «اثر شبکه» ارتباط میدهد و استدلال میکنند که آحاد اقتصادی نسبت به واسطه مبادله فعلی خود دچار نوعی چسبندگی هستند و جابهجایی به نظامهای پولی موازی برایشان اقدامی هزینهبر است.
با این حال او استدلال میکند که درک چگونگی عملکرد استانداردهای پولی جایگزین هنوز ارزشش را دارد. به عقیده او، در صورت وقوع بحران، داشتن یک استاندارد پولی جایگزین آشنا مفید است و میتواند مانند ابزار دلاریسازی در آمریکای لاتین، گره از مشکلات پیچیده باز کند.