مهدی زارع در اعتماد نوشت: ۹ اردیبهشت ۱۴۰۳ اعلام شد که حجم آب دریاچه ارومیه با افزایش ۱۶۰ میلیون مترمکعبی نسبت به سال آبی گذشته به ۲.۳ میلیارد متر مکعب و ۲۳ اردیبهشت ۱۴۰۳ نیز حجم آب دریاچه ارومیه با بارشهای اخیر به ۲.۵ میلیارد مترمکعب آب رسیده است. حدود ۲۰۰ میلیون مترمکعب از سدهای حوضه آبریز، رها شده و آب به سوی دریاچه ارومیه و تالابهای اقماری آن روان شد.
رهاسازی از سدهای حوضه و کانال انتقال آب به دریاچه تا پایان فروردینماه بالغ بر ۵۸۰ میلیون متر مکعب شده است. رهاسازی آب از سدهای حوضه بهخصوص سدهای بوکان و مهاباد در صورت مساعد بودن شرایط، این اقدام تا پایان نیمه اول اردیبهشتماه ادامه مییابد. تراز دریاچه ارومیه بدیتن ترتیب به ۱۲۷۰.۵۳ متر، به وسعت ۱۷۹۰ کیلومترمربع و به حجم ۲.۳۴ میلیارد مترمکعب در ۹ اردیبهشت رسید.
سطح آب دریاچه از سال ۱۳۷۵ بیش از متر کاهش یافته! و حدود ۹۰ درصد از مساحت خود را از دست داده است. در تیر ۱۳۹۹ سطح آب ۶.۵ متر کمتر از حداکثر تاریخی ۱۲۷۸ متر بود. آذر ۱۴۰۱ تراز آب با ۱۲۷۰.۱۰ متر، کاهش ۴۶ سانتی متری نسبت به سال قبل داشت، اسفند ۱۴۰۲ تراز ۱۲۷۰.۲ متر با حجم بیش از ۱.۴ میلیارد متر مکعب و در اوایل اردیبهشت ۱۴۰۳ تراز به ۱۲۷۰.۵۳ متر رسید.
خشک شدن دریاچه ارومیه و دلایل آن مورد بحث است، برخی میگویند که این به دلیل تغییرات اقلیمی است، ولی گروهی دیگر ضمن تایید تغییرات اقلیمی اثر فعالیتهای انسانی را مهمتر میدانند. عوامل انسانی مانند سوءمدیریت آب و مصرف آب کشاورزی، مهمترین اثرها را در این مورد داشتهاند.
دولت حسن روحانی در سال ۱۳۹۲ برنامه احیای دریاچه ارومیه را ایجاد کرد و تلاش زیاد و چندجانبه برای بازیابی سطح آب دریاچه به ۱۲۷۴.۱ در سال ۱۴۰۲ به خرج داد. این سطح اکولوژیکی برای بازیابی میگوهای آب نمک (آرتمیا) و پرندگان در نظر گرفته شده بود. سطح آستانه سلامت ۱۲۷۱.۷ متر است که قرار بود تا ۱۴۰۱ بیش از ۹۰ درصد از مناطق مستعد گرد و غبار دریاچه را در بر گیرد. ولی مشکل چند وجهی با ترکیب علل انسانی و طبیعی مانع از رسیدن به چنین هدفی شد.
دریاچه ارومیه در بهترین وضع خود در ۲۸ سال قبل یکی از بزرگترین دریاچههای فوق شور روی کره زمین بود که آبهای آن غذا، شغل و مزایای سلامتی را برای ساکنان در مناطق اطراف شمال غربی ایران فراهم میکرد. در طی چهار دهه گذشته دریاچه ارومیه ۹۰ درصد کوچک شده است. اقدامات کشاورزی ناکارآمد، توسعه ناپایدار، کاهش آبهای زیرزمینی و گرمای بیشتر از جمله عواملی است که در کاهش آب و خشکی دریاچه ارومیه موثرند.
دریاچه ارومیه در وضعیتی که در نیمه سال ۱۴۰۲ خشک شد با تشدید بیماریهای تنفسی، سوزش چشم و سایر عوارض، پیامدهای زیادی برای سلامت عمومی ایجاد کرده است. توفانها هنگام عقبنشینی آب رخ میدهد و ذرات نمک را به ریههای مردم میرساند. پیامدهایی از جمله تخریب شبکههای غذایی محلی، درگیریهای آبی و مهاجرت اجباری میلیونها نفر از پیامدهای خشکی دریاچه ارومیه است.
در سالهای اخیر به ویژه در سال آبی ۱۳۹۹- ۱۳۹۸ دریاچه به دیل بارشهای بهار ۱۳۹۸ وضع خوبی داشت. به گفته وزارت نیرو، تقریبا ۹۰ درصد آب ایران توسط بخش کشاورزی استحصال میشود. شیوههای کشاورزی ناکارآمد یکی از دلایل اصلی خشکی برخی از مهمترین دریاچههای جهان از جمله دریاچه ارومیه است. دریاچه نمک بزرگ در یوتا امریکا، دریای کاسپین در شمال ایران و بحرالمیت در خاورمیانه نمونههای مشابه دریاچه ارومیه هستند. تخریب یک دریاچه شور در ایالات متحده، ایران یا هر جای دیگر میتواند منجر به گسترش بیماری، توفان نمک و از بین رفتن تنوع زیستی شود و به طور بالقوه هزاران شغل و میلیاردها دلار را سالانه به کشورها تحمیل کند.
برای آزاد کردن آب بیشتر برای دریاچهها، دولتها به دنبال مجموعهای از گزینهها هستند ازجمله ایجاد موانع برای کوچکتر کردن دریاچهها، خرید آب از کشاورزان، و رها کردن آب رودخانههایی که به طور طبیعی دریاچهها را تغذیه میکنند و...
دریاچه ارومیه با عنایت به بارشهای اخیر مجدداً بیش از یک میلیارد متر مکعب آب دریافت داشته و نسبتا پرآب شده است. تداوم پرآبی به این شکل که تاکنون رخ داده تنها با تداوم بارشها به صورت غیرطبیعی امکانپذیر خواهد بود. به هر حال آنچه که همچنان موجب نگرانی است آن است که رسوبگذاری در کف دریاچه، گودی سابقا پر شده با آب را اکنون به صورت گسترده با نمک و سایر مواد معدنی پر کرده است. یادمان نرود که ضخامت این رسوبات گاه به حدود ۷ متر میرسد.
بنابراین برنامههای کاملا پیچیده و سنجیده شدهای برای عملیات احیای دریاچه ارومیه باید اجرا شود، وگرنه همچنان باید به همین حالت دریاچه فصلی ارومیه قانع باشیم!