فارن پالیسی در مطلبی به قلم کریستینا لو نوشت: حتی پیش از شلیک صدها موشک و پهپاد به سمت اسرائیل، مقامهای آمریکایی بارها از چین، بزرگترین شریک تجاری تهران، خواسته بودند تا از نفوذ خود برای متقاعد کردن ایران برای مهار اقدامات تحریک آمیز خود و نیروهای نیابتی اش در منطقه خاورمیانه استفاده کند.
به گزارش انتخاب، اقدام تلافی جویانه روز شنبه گذشته که اولین حمله مستقیم ایران به خاک اسرائیل محسوب میشد، موجب تشدید بررسیهای آمریکا در مورد اهرم فشارهای احتمالی چین در خاورمیانه شده است. چین مدتها بزرگترین شریک تجاری ایران بوده و مقامهای ارشد آمریکایی از جمله شخص رئیس جمهور به ویژه از زمانی که حملات حوثیها به کشتیرانی بین المللی در دریای سرخ شدت گرفته، علنا چین را برای کمک به مهار ایران تحت فشار قرار داده اند.
جان آلترمن، مدیر برنامه خاورمیانه مرکز مطالعات استراتژیک و بین المللی در این باره گفت: «چین حدود یک سوم تجارت ایران را تشکیل میدهد و این کشور یک حافظ مهم منافع ایران در شورای امنیت به شمار میرود» به گفته این تحلیلگر مسائل منطقه: «به نظرم چین تنها کشور با بالاترین میزان نفوذ بر ایران است، البته اگر خودش بخواهد.»
در حالی که تنشها بین ایران و اسرائیل همچنان رو به افزایش است، قانون گذاران آمریکایی در حال افزایش بیشتر فشارها هستند. روز دوشنبه اعضای مجلس نمایندگان آمریکا قانون تحریمهای انرژی ایران و چین را به تصویب رساندند که برای هدف قرار دادن شرکتهای چینی خریدار نفت ایران طراحی شده است. این طرح اکنون باید راهی سنا شود.
نماینده جمهوری خواه جاش گوتیمر روز دوشنبه گفت: «در حالی که ما داریم با هم صحبت میکنیم ایران در حال استفاده از تجارت نفتی خود با چین برای کسب روزانه ۱۵۰ میلیون دلار درآمد است... چین با واردات روزانه میلیونها بشکه نفت از ایران داد و ستد حکومت این کشور را تداوم میبخشد و منابع مالی حیاتی برای تداوم اقدامات هرج و مرج طلبانه ایران از جمله توسعه برنامههای موشکی و هستهای را فراهم میسازد.».
اما با وجود امید بستن ایالات متحده به چین برای منصرف نمودن ایران از اقداماتش، برخی کارشناسان هشدار میدهند که موضوع به این سادگی هم نیست. تنها چند کشور معدود دارای روابطی به گستردگی روابط اقتصادی چین با تهران هستند. چین برای بیش از یک دهه بزرگترین شریک تجاری ایران بوده و روابط بلندمدت دو کشور عمدتا بر پایه تجارت نفت شکل گرفته است. بین سالهای ۲۰۲۰ تا ۲۰۲۳ میلادی، شرکتهای چینی خرید نفت از ایران را بیش از ۳ برابر افزایش داده و به بالاترین رقم ۱۰ سال گذشته رسانده اند.
پاتریشیا کیم، تحلیلگر انستیتوی بروکینگز در این باره گفت: «دشوار میتوان گفت که اگر رهبران چین تصمیم به اتخاذ رویکرد مداخله گرانه تری بگیرند، تا چه حد توان مهار تهران را خواهند داشت.»
به گفته ویلیام فیگورئا، کارشناس روابط ایران و چین در دانشگاه گرونینگن هلند، هرچند چین از نظر فروش نفت و تجارت دارای اهرمهایی در قبال ایران است، اما استفاده از چنین اهرمهایی هم از نظر سیاسی و هم به لحاظ لجستیکی چالش برانگیز است. برای مثال، این شرکتهای پالایشگاهی چینی هستند که به صورت غیرقانونی و در بازار سیاه بخش عمده نفت ایران را خریداری میکنند، نه شرکتهای دولتی. وی افزود، «اعمال کنترل دولتی بر این پالایشگاههای خصوصی بسیار دشوار است» و همین موضوع کنترل مستقیم خرید نفت چین از ایران را برای پکن به امری چالش برانگیز مبدل میسازد.
بخش عمده سرمایه گذاری چینیها در ایران از طریق شرکتهای خصوصی است و این موضوع نیز یکی از نقاط آزار دهنده روابط دو کشور است. فیگورئا گفت، چین «به لحاظ تاریخی سرمایه گذاری پایینی» در ایران انجام داده و همین موضوع موجب گلایه تهران شده و «بر تمایل آنها برای گردن نهادن به فشارهای چین اثر میگذارد.»
وی افزود: «با علم به این وضعیت چین در کوتاه مدت قادر به اعمال چه اهرمهایی در قبال ایران است؟ سرمایه گذاریهای معدودی وجود دارد که چین میتواند تهدید به توقف آنها نماید و بر اساس تعهدات قبلی شان پیش نروند... بنابراین هویجها و چماقهای چندانی وجود ندارد.»
ایران قبلا تمایل خود برای آزمودن بزرگترین مشتری خود را به نمایش گذاشته است. برای مثال، در دسامبر گذشته ایران ارسال نفت را محدود کرد و قیمتها را برای خریداران چینی بالا برد و آنگونه که اریک اولاندر، سردبیر موسسه چاینا گلوبال ساوث پروجکت میگوید: «نشان داد که روابط اقتصادی محدودیتهای خودش را دارد.» اولاندر افزود: «این طرز فکر در واشنگتن وجود دارد که از آنجایی که شما یک قدرت اقتصادی هستید، این به معنای برخورداری از قدرت سیاسی است... این در مورد ایرانیها جواب نمیدهد. ایرانیها سالها تحت تحریم کارآزموده شده اند. آنها قرار نیست به دلیل ملاحظات اقتصادی ملاحظات امنیت ملی و سیاسی خود را مطابق میل چینیها تغییر دهند.»
در عین حال نشانهای از موافقت چین با این درخواست واشنگتن نیز دیده نمیشود. چین در طی ۶ ماه گذشته محتاطانه عمل و تلاش نموده تا جنگ اسرائیل و حماس را از حاشیه نظاره کند. چین از این منازعه برای نزدیک شدن به کشورهای جنوب استفاده کرده است. زمانی هم که پکن لب به سخن گشوده از جمله زمانی که از ایران خواسته تا حملات حوثیها در دریای سرخ را مهار کند، صرفا روی کاهش آسیبهای وارده به منافع خود متمرکز بوده است.
واشنگتن و پکن نظرات کاملا متفاوتی در خصوص یک رویارویی گسترده در خاورمیانه دارند. پس از حمله هفته گذشته ایران به اسرائیل، پکن ظاهرا با ایستادن در کنار تهران اعلام کرد که آماده «پیشبرد عملی همکاری ها» با ایران است و اینکه «چین قویا مخالف حمله به سفارت ایران در سوریه است و آن را محکوم میکند. پکن معتقد است که این حمله یک نقض جدی و غیرقابل پذیرش حقوق بین الملل بوده است.» سخنگوی وزارت خارجه چین همچنین پاسخ ایران را یک «اقدام دفاع مشروع» توصیف کرد.
یون سون مدیر برنامه چین در مرکز استیمسون گفت: «برای چین حمله به سفارت یک کشور دیگر غیرقابل قبول است... بنابراین قبل از اینکه جامعه بین المللی درباره چگونگی متوقف کردن ایران صحبت کند، من فکر میکنم سوال متقابل چینیها این است که خب، چطور اسرائیل را متوقف کنیم؟»
در مجموع پکن علاقه چندانی به مداخله در این زمینه و تسلیم شدن در برابر فشارهای واشنگتن ندارد.