گاردین در سرمقاله روز خود به مسئله تنش میان جمهوری اسلامی ایران و رژیم اسرائیل پرداخته و مینویسد: نگرانکننده است که آنچه با حمله اسرائیل به ساختمان کنسولگری (بخش کنسولی) ایران در سوریه در اول آوریل آغاز شد، ممکن است با عملیات «وعده صادق» تهران خاتمه نیابد. بمباران در دمشق که منجر به کشته شدن (شهادت) حداقل دو ژنرال ارشد ایرانی شد، منجر به اولین حمله مستقیمی شد که از خاک ایران علیه اسرائیل انجام شد. برای ایران عبور ساده از کنار آنچه در دمشق رخ داد، اگر نگوییم غیرممکن، بسیار سخت بوده است. همانطور که دیوید کامرون، وزیر امور خارجه بریتانیا اعتراف کرد، اگر یک قدرت متخاصم یکی از کنسولگریهای بریتانیا را با خاک یکسان کند، بریتانیا "اقدامات بسیار قوی" انجام خواهد داد.
به گزارش جماران؛ این یک لحظه تعیین کننده در خاورمیانه است. دنیا نمیداند چه چیزی در پس وضعیت فعلی نهفته است، اما بعید است که چیز خوبی باشد. به همین دلیل است که رهبران جهان به درستی از دولت بنیامین نتانیاهو میخواهند که خویشتنداری نشان دهد. به گفته جو بایدن، رئیس جمهور آمریکا، انتخاب عاقلانه برای آقای نتانیاهو این است که "پیروزی" را در دل نتیجه حملات ایران جستجو کند و پاسخ نظامی ندهد. نخست وزیر اسرائیل سپس میتواند توجه خود را به مذاکرات مداوم با حماس برای آزادی گروگانهای (اسیران) اسرائیلی و پایان دادن به جنگ در غزه معطوف کند. معاوضه خویشتن داری نظامی در ازای به دست آوردن حمایت بین المللی میتواند به فرصت طلبی بنیامین نتانیاهو هم کمک کند.
علیرغم اینکه ایران بیش از ۳۰۰ پهپاد و موشک از خاک خود ارسال کرد، اسرائیل از این حمله مرگبار جان سالم به در برد. دلیل این امر عمدتاً میزان توانمندی موشکهای ایران، هشدار فراوان قبل از حمله، سپر موشکی مؤثر اسرائیل و کمکهای ائتلاف نظامی بینالمللی به رهبری آمریکا، بریتانیا، فرانسه و چندین کشور عربی بود. این عملیات وابستگی اسرائیل به شرکای خود را آشکار کرد که آقای نتانیاهو در ماههای اخیر تمام تلاش خود را برای نادیده گرفتن آن انجام داده است.
اگر اسراییل بخواهد تصمیم به حمله بگیرد، این ائتلاف به سرعت از هم پاشیده میشود. کشورهای عربی، بدون تلاش اسرائیل برای صلح با فلسطینی ها، تمایلی به شرکت یا کمک به خنثی کردن حملههای متقابل ندارند. اینکه ایالات متحده به صراحت اعلام کرده که در حمله اسرائیل به ایران شرکت نخواهد کرد بسیار مهم است. حملات یکی در میان دو طرف باعث میشود که جنگ بیش از حد معمولی دیده شود و حملات مستقیم کشورها به خاک یکدیگر به جای آنکه به عنوان ابزاری برای مقابله با یک تهدید وجودی در نظر گرفته شود امری عادی خواهد شد.
رقابت اسرائیل و ایران در دو دهه اخیر به عنوان یکی از ویژگیهای تعیین کننده چشم انداز منطقه ظاهر شده است. ایران گروههای شبهنظامی را که میتوانند به اسرائیل آسیب برسانند، مسلح کرد بدون اینکه مستقیما پای خودش در میان باشد. در مقابل اسرائیل دخالت در کارزار ترورهای مخفی، حملات سایبری و حملات هواپیماهای بدون سرنشین به اهداف ایرانی را رد کرد. با این حال، از زمان حمله حماس در ۷ اکتبر در اسرائیل، جنگهای مخفیانه و نیابتی آنها آشکار شده است.
تلهای که رهبری اسرائیل باید از آن دوری کند این است که فکر میکند جنگ با ایران اجتناب ناپذیر است و چنین جنگی هرچه زودتر انجام شود، هزینههای آن کمتر خواهد بود.
تهران قبلاً گفته که در صورت تلافی اسرائیل، سطح تنش را بالاتر میبرد. اسرائیل میتواند پس از آن دوباره حمله کند. خطر این است که هر یک از طرفین در مورد دیگری قضاوت نادرست کنند و جنگ اجتناب ناپذیر شود.
اسرائیل یک رژیم با تسلیحات هستهای اعلام نشده است. پس از اینکه دونالد ترامپ بی پروا از توافق هستهای خارج شد، ایران دیگر به توافق هستهای پایبند نیست. شکست در دستیابی به یک توافق جدید از آن زمان به این معنی است که ایران به داشتن اورانیوم مناسب برای تسلیحات هستهای بسیار نزدیک است. حمله اسرائیل به تاسیسات هستهای اوسیراک عراق در سال ۱۹۸۱ به طور گسترده در آن زمان به عنوان غیرقانونی مورد انتقاد قرار گرفت و توسط شورای امنیت - بدون وتوی ایالات متحده - محکوم شد. هدف قرار دادن سایتهای هستهای ایران در واکنش به حمله ایران تشدید غیرمسئولانه تنش خواهد بود.
جنگ برای حفظ صلح عموماً استراتژی خوبی نیست. رقابت ایران و اسرائیل دارای یک حاشیه ایدئولوژیک است و فاصله این دو از هم باید پیش از آنکه آتش این تنش کل منطقه را در بر بگیرد بیشتر شود.