یک کارشناس اقتصادی با بیان اینکه با شعارها و تفکرات مسلط فعلی، اقتصاد کشور بزرگی مانند ایران نمیچرخد، گفت: سخنگوی دولت میگوید ما بازار آزاد ارز را قبول نداریم، در حالی که باید پرسید فروش سکه را با چه قیمتی انجام میدهید! فروش سکه با ۳۰ درصد افزایش و با دلار ۹۰ تا ۱۰۰ هزار تومانی انجام شده و همین اولین سیگنالها را برای افزایش قیمت دلار داد. تبدیل دلار به سکه و فروش آن با قیمت ۹۰ هزار تومان را به رسمیت میشناسید، اما دلار ۶۵ هزار تومانی در بازار را، چون به نفعتان نیست، به رسمیت نمیشناسید! در واقع بانک مرکزی با عرضه شمش طلا و سکه، دلار ۵۹ هزار تومانی شمش طلا و دلار بالای ۹۰ هزار تومانی ربع سکه را به رسمیت شناخت.
به گزارش جماران، غلامرضا سلامی، کارشناس مسائل اقتصادی و مالی در گفتگو با خبرنگاران، با بیان اینکه شروع سال جدید به لحاظ اقتصادی، نه تنها دلگرم کننده بود، بلکه ناامیدی ایجاد کرد، تصریح کرد: انتظار میرفت دولتی که با مجلس و حاکمیت یک دست است، بتواند بر تورم و نرخ ارز کنترلی داشته باشد، اما متاسفانه در هر دو زمینه با ناکامی مواجه شده و ضعف دانش مسئولان امور و ناهماهنگی که میان دستگاههای تصمیم گیر وجود دارد در این زمینه آثار خود را نشان میدهد
وی ادامه داد: وعدههایی که از پیش از انتخابات داده شد، مبنای واقعی و علمی نداشت و بعد از آن هم افرادی را روی کار آوردند که سیاستها و روشهایی بدون مبنای علمی را برای حل مشکلات مطرح میکردند و مثلا میگفتند میشود ۳۰۰ میلیون دلار در بازار ریخت و قیمت ارز را کنترل کرد. با این شعارها و تفکرات، اقتصاد کشور بزرگی مانند ایران نمیچرخد و ما راه را اشتباه میرویم.
این کارشناس مالی و اقتصادی با بیان اینکه علاوه بر ضعف تخصص در مسئولان، مسائل سیاسی و اجتماعی هم در وضعیت فعلی کشور مزید بر علت شده است، گفت: سرمایه گذاری و ایجاد اقتصاد شکوفا، محیط امن و دلپذیر میخواهد، اما با یکسری اقدامات، چنین فضایی از بین رفته است. اگر روال تصمیم گیری در کشور همین گونه باشد، در شرایطی که دوره مجلس ضعیف فعلی رو به پایان است و مجلس بعدی نیز چشم انداز عملکرد مبهمی دارد، متاسفانه باید گفت نااطمینانیها بیشتر شده است.
سلامی با تاکید بر ضرورت ایجاد گشایش در سیاست خارجی با هدف رونق دهی به سرمایه گذاری داخلی و خارجی در کشور، به اظهارات برخی نمایندگان درباره اینکه در جلسه مشترک دولت و مجلس، هیچ صحبتی درباره وضعیت قیمت دلار در کشور نشده و حتی بعد از آن، افزایش قیمتی هم ایجاد شده است، اشاره کرد و افزود: رشد اقتصاد، نیاز به سرمایه گذاری دارد، اما در شرایط تحریمی که در آن قرار داریم در این سالها، رشد سرمایه گذاری منفی بوده و به معنای این است که استهلاک بیشتر از سرمایه گذاری است. این وضعیت نشان میدهد برای ایجاد رونق، نیاز به سرمایه عظیمی داریم. صنایع برق و گاز و نفت ما برای بهبود وضعیت، نیاز به صدها میلیارد دلار سرمایه گذاری دارند. تا زمانی که وضعیت سیاسی تثبیت نشود، امکان جذب چنین سرمایههایی وجود ندارد.
رئیس پیشین انجمن حسابداران ایران با بیان اینکه افرادی که برخی سخنان را مطرح میکنند، باید مسئولیت این اظهارات را بپذیرند، توضیح داد: وقتی وزیر اقتصاد میگوید بازار آزاد ارز را به رسمیت نمیشناسیم، باید گفت اینکه شما این بازار را به رسمیت بشناسید یا نشناسید چه فرقی میکند! دلار در این بازار ۵۰ تومان بود، اکنون به ۶۰ تومان رسیده است! بازار را که نمیتوانید انکار کنید، ضمن اینکه برخلاف آنچه میگویید، این بازار وسیعی است و بسیاری از نیازهای مردم را تامین میکند. نمیتوانید منکر آن شوید و چشمتان را بر روی آن ببندید و بگویید هر چه میخواهد بشود، بشود؛ ما روی همان ۲۸۵۰۰ تومان خودمان ایستاده ایم! این که روش اداره اقتصاد نیست. باید واقعیتها را پذیرفت.
سلامی اظهارداشت: شما که این بازار را قبول ندارید، پس فروش سکه را با چه قیمتی انجام میدهید! فروش سکه با ۳۰ درصد افزایش و با دلار ۹۰ تا ۱۰۰ هزار تومانی انجام شده و همین اولین سیگنالها را برای افزایش قیمت دلار داد. تبدیل دلار به سکه و فروش آن با قیمت ۹۰ هزار تومان را به رسمیت میشناسید، اما دلار ۶۵ هزار تومانی در بازار را، چون به نفعتان نیست، به رسمیت نمیشناسید! در واقع بانک مرکزی راسا با عرضه شمش طلا و سکه، دلار ۵۹ هزار تومانی شمش طلا و دلار بالای ۹۰ هزار تومانی ربع سکه را به رسمیت شناخت و این شرایط را ایجاد کرد.
این کارشناس اقتصادی و مالی تاکید کرد: قیمت ارز که ۲۸۵۰۰ تومان نیست. اینها فقط رانتی است که به یک عدهای داده میشود، مردم دلار ۶۵ هزار تومانی را در زندگی شان احساس میکنند. دوره این حرفها و شعارها گذشته و باید واقعیتهای اقتصاد را پذیرفت و طبق آن عمل کرد و به صورت علمی پیش رفت. باید نظر کارشناسان را گوش کنند، اما متاسفانه گوششان را برای شنیدن دیدگاههای کارشناسان معتبری که دلشان برای کشور و وضعیت اقتصادی کشور میسوزد، بشنوند. هر چه در این مدت هشدار داده شده، باز هم بی توجه به آنها، ادعاهایی مطرح میکنند که مثلا ما در حال پیشرفت هستیم و نقدینگی و پایه پولی و تورم را کنترل کردیم!، اگر کنترلی صورت گرفته است، چرا وضعیت اقتصاد کشور بدتر شده است! اینها پرسشهایی است که باید پاسخ دهند.
سلامی گفت: میگوید استقراض از بانک مرکزی را کمتر کرده ایم، اما این استقراض از دیگر بانکها انجام شده است و فشار به سیستم بانکی کشور آورده اند. اکنون دولت حدود ۷۰۰ هزار میلیارد تومان به سیستم بانکی بدهی دارد که این وضعیت بر روی همه چیز از جمله ناترازی بانکها، کمبود اعتبار برای صنایع و تولید و تورم و مسائل متعدد دیگری تاثیر خود را نشان میدهد. اما باز مسئولان کار خود را میکنند!
وی با بیان این انتقاد که مسئولان به جای اینکه راهی اصولی برای حل مسائل بیایند با طرح توجیهاتی مانند اینکه این افزایش در قیمتها هیجانی است و فروکش میکند، ضرورت توجه به راه حلی اصولی را نادیده میگیرند، اضافه کرد: از زمانی که دلار هزار تومان بود، ۱۳ سال گذشته است و هر بار افزایش قیمتها را با هیجانی خواندن آن توجیه کرده اند، اگر هیجان است، باید فروکش کند، این چه هیجانی است که فروکش نمیکند! میگویند ما نفت بیشتری صادر میکنیم و میفروشیم، چرا مردم اینها را در زندگی شان حس نمیکنند!
رئیس پیشین انجمن حسابداران ایران با اشاره به افزایش چند برابری تعرفههای خدمات در سال ۱۴۰۳، یادآورشد: این دولت تصور میکند تمام کمبودها را میتواند از طریق دریافت مالیات، جریمه و عوارض رفع کرد. باید درآمدی باشد که بتوان آنها را تامین کند. فاصله میان حقوق و تورم را ببینید! در این شرایط فشار روی تمام طبقات برای اخذ مالیات هم بیشتر خواهد شد.
سلامی با بیان اینکه معیشت مردم به طور مستقیم با دلار ارتباط دارد و اگر این وضعیت ادامه یابد، وضعیت خوبی نخواهیم داشت، گفت: مردم سالها نجیبانه این شرایط را صبر کردند، انقلاب تازه بود صبر کردند، هشت سال جنگ شد صبر کردند، بهبودی که رخ داده بود با آمدن آقای احمدی نژاد از بین رفت و اکنون نیز همان روال دوره آقای احمدی نژاد در حال تداوم است. مردم بی تقصیرند، اگر کسی تلاش میکند و برای حفظ قدرت خرید خود به آب و آتش میزند، مقصر نیست. با این حال، با سیاستهایشان همه راههای حفظ قدرت خرید را هم میبندند. مردم هر روز میبینند که از رفاه و قدرت خریدشان کاسته شده و خشمگین و ناراحتند. قطعا این خشم میتواند عواقب جبران ناپذیری برای کشور داشته باشد.