نوروز که میشود تهران از همیشه خلوتتر است، نه خبری از ترافیک آن است و نه هوای آلوده؛ دو آسیبی که همیشه همراه نام تهران تکرار میشوند. با این وجود تهران از جمعیت خالی نمیشود همینکه ایام نوروز به پایان برسد سیل جمعیت راهی پایتخت میشود، پایتختی که یک جامعهشناس آن را اینطور تعریف میکند: «در تهران پول در میآورید، ولی زندگی ندارید، اینجا زندگی را با پول تاخت میزنید.»
به گزارش خبرآنلاین، حسین ایمانی جاجرمی میگوید: «شهر را مردان قوی برای خود ساختند، تهران برای زنان همه چیز کم دارد.»
زلزله احتمالی در تهران و آمار مرگ و میرهای احتمالی آن، مدیریت شهری پایتخت و آمادگی مقابل بلایای طبیعی از دیگر موضوعاتی بود که در گفتگو با ایمانی جاجرمی به آن پرداخته شد.
متن کامل این گفتگو در ادامه امده است.
چرا احساس میکنیم زندگی در تهران سخت شده است؟
زندگی در کلانشهر در هر جای دنیا سخت است. فقط مربوط بهتهران نیست. در نیویورک، لندن، پاریس و توکیو هم زندگی سخت است. در کلانشهر گرانی وجود دارد، منتهی زندگی در کلانشهرهای جهان سوم یا جهان جنوبی سختتر است. چون بهنظر میرسد مشکلات حل شدنی نیست. البته تهران نسبت بهبقیه کلانشهرهای جهان سومی، پیشینهای از اداره و برنامهریزی دارد. از اولین قوانین مجلس شورای ملی قانون بلدیه در ۱۲۸۶ بود، آن زمان آنها داشتند به اداره شهرها فکر میکردند، ابتدایی بود، ولی بنیان گذاشته شده بود بنابراین ما روی کاغذ نباید وضعمان این باشد.
پس چرا اینطور شده است؟
مسایل زیادی وجود دارد، یکبار سال ۱۳۴۱ به مدت ۶ روز درباره مسایل اجتماعی تهران سمیناری برگزار شد؛ مهندس بازرگان، نماینده انجمن محلی بهجتآباد، وزرا، کارشناسان، مقامات، استادان و مردم در آن سمینار حرف زدند و مشکلات را بیان کردند.
سرتیتر مشکلاتی که در سال ۱۳۴۱ بیان شد چه بود؟
آنها متوجه شدند روز بهروز جمعیت تهران زیاد میشود. بورس بازی را متوجه شدند. جالب است سیدابوالحسن بنی صدر که بعدها اولین رئیس جمهور ایران شد جزء کارشناسان موسسه و از متصدیان برگزاری سمینار بود. یکی از کارشناسان شهرداری تهران، دکتر شور، میگوید تهران نقشه و برنامه ندارد. چرا برای آینده فکر نشده است؟ جمعیت زیاد میشود و آب و برق و جاده و امنیت، بهداشت، مسکن و همه چیز میخواهد. اینها را باید در قالب نقشه دید.
ایده طرحهای جامع شهرها بعد از این سمینار مطرح میشود. این سمینار میگوید بین تهران و بقیه شهرها اختلاف میافتد که همان مسئله «تمرکز» است. در سال ۱۳۵۱ برای تهران شورای نظارت بر گسترش شهر با ریاست نخست وزیر وقت تشکیل میشود. شورا احداث صنایع در شعاع ۱۲۰ کیلومتری تهران را ممنوع میکند. دبیرخانه این شورا، اولین مطالعات شهرداری تهران را انجام میدهد، گزارشهای آنها خیلی خواندنی است. تمام مشکلات را احصا کردهاند. درباره مشارکت مردم میگویند دستور کار خوبی تهیه شد، ولی توجهی نشد.
چطور شد که بهدستور کار علمی برای مدیریت تهران توجهی نشد؟
جامعه ایران، جامعه آرامی نیست. مرتب بحران دارد. از بحرانهای سیاسی گرفته تا جنگ و فجایع طبیعی، جامعه ما اصلا آرام نیست و بحرانها حل نمیشوند؛ کار کارشناسی و سمینار هم آرامش میخواهد.
این که عنوان میشود شهر پدیدهای مدرن است و انقلاب باعث شد پدیدههای مدرن مانند شهر، بهحاشیه بروند، چقدر درست است؟
این نگاه را بهعنوان «بینشهای ضدشهری» میشناسیم. بالاخره ایدئولوژی انقلاب بر بازگشت بهگذشته طلایی و روستا مطرح بود، ولی در حد حرف ماند و جدی نشد. تهران بعد از انقلاب هر روز بزرگتر شده است، جمعیت تهران در آن زمان ۲۰ درصد شهری و ۸۰ درصد روستایی بود و الان برعکس شده، نکته نگران کننده این است که بخش عمدهای از این جمعیت در «منطقه کلانشهری تهران» زندگی میکنند، یعنی از دماوند تا کرج و هیچ ساختار و ایدهای برای اداره منطقه کلانشهری تهران وجود ندارد.
شهرهای جدید چه مشکلاتی دارند؟ مگر در دنیا این شهرهای جدید را نداریم؟
ایده شهرهای جدید از انگلستان و آمریکا آمده است. تشکیل آنها اجتناب ناپذیر است. ولی باید دید بهاهداف خود رسیدهاند یا نه. شهرهای جدید در هدف جمعیتپذیری خود موفق نبودند. اینها بیشتر برای تله جمعیتی طراحی شدهاند. تله جمعیتی از مهاجرتهای عظیم که بهسمت شهرهای بزرگ جلوگیری میکند و مهاجران را در شهرهای جدید بهدام میاندازد تا وارد شهرهای بزرگ نشوند. بهنظر میرسد طراحان یک اشتباه راهبردی داشتند و آن هم فاصله شهرهای جدید تا کلانشهرها بود. شهر جدید باید در فاصله نزدیک شهرهای بزرگ باشد یا امکان حمل و نقل فراهم شده باشد. شما باید اول امکانات حمل و نقل را فراهم کنید بعد دنبال توسعه شهرهای جدید باشید. اینها ناموفقند، چون دور از شهرهای بزرگ شکل گرفتهاند. هشتگرد و پرند، از تهران بسیار دور هستند. اکباتان نزدیک است و برای جمعیتگیری موفق بوده است.
سمینار و برنامه درباره آمایش سرزمینی داریم؟
سمینار داریم، ولی اراده سیاسی برای اجرای این طرحها نیست، تهران وارث مسایل تاریخی خود است. شما توجه کنید اولین اتفاق کالبدی مهم شهری در تهران، در دوره ناصرالدین شاه در آذر ۱۲۴۶ اتفاق افتاد. ناصرالدین شاه کلنگ توسعه شهر را در پس حصار طهماسبی میزند. تهران ناصری، خندق و حصار دارد. خیابان انقلاب، خندق شمالی تهران ناصری بود. اعظم خاتم که روی تحولات تهران کار کرده، میگوید اولین زمینخواری و بورس بازی همینجا اتفاق افتاده است. روی نقشه عبدالجبار نجم الملک که نگاه کنید میبینید مقداری زمین وجود دارد که نوشته «اراضی خالصه مبیع جناب وزیر» این وزیر کیست؟ همین آقای میرزا یوسف مستوفی الممالک که اسمش هنوز روی محلات تهران است. یوسفآباد بهجتآباد و مانند آن اسامی همین اشخاص است. اینها زمینهایی را که آزاد میشوند و پشت حصار قرار میگیرند را میخرند تا مبنای ثروت خاندان قرار بگیرد و بورژوازی مستغلات را درست میکنند؛ بنابراین شروع بورس بازی در نیمه دوم قرن نوزده خورده است.
فهم مشکلات تهران کار آسانی نیست. باید نگاه تاریخی، سیاسی و اقتصادی داشته باشید. ما احزاب سیاسی نداریم برای همین مشکلات شهری صورتبندی نمیشود. مشکل مسکن را دولت در قبل و بعد از انقلاب نمیتواند حل کند. ابتکار محلی میخواهد. هر نیروی سیاسی که وارد شهرداری میشود، باید بتواند این مشکلات را حل کند. این نیروها از کدام طبقات اجتماعی وارد مدیریت شهر میشوند؟ اگر از پولدارها باشند مشکلات مردم عادی را درک نمیکنند. اینجاست که اگر دموکراسی درست کار کند نیروهای اجتماعی که دنبال حق مسکن، حقوق کودکان، حقوق کار و حق زندگی بهتر هستند وارد مدیریت شهری میشوند، برای حل مشکلات برنامه میدهند و دنبال حل آنها میافتند که ما اینها را نداریم.
شهرداران ما بعد از انقلاب توانستند مردم را نمایندگی کنند؟
ما از نظر کارشناسی اصلا شهردار نداریم. ما مدیر شهری داریم. Mayer شهردار است و با رای مردم انتخاب میشود لذا قدرت سیاسی دارد، City manager مدیر شهری است که او را اعضای شورا انتخاب میکنند و هر زمان خواستند او را عزل میکنند.
کدامیک از شهرداران تهران نزدیک بهوظیفه شهردار عمل کردهاند؟
برخی از شهرداران در تهران بهخاطر پیوندهای سیاسی با مقامات توانستند نقش بزرگتری را ایفا کنند. کرباسچی و قالیباف آدمهایی هستند که روی شهر اثر گذاشتند. اثر شهر را در کالبد و ظاهر شهر باید دید. کرباسچی و قلیباف کالبد و ظاهر تهران را تغییر دادند. قبل از انقلاب هم آقای بوذرجمهری خندق را پر کرد و دروازهها را تخریب کرد. او هم اثرگذار بود، ولی او هم شهردار نبود و اسمش کفیل بلدیه بود. قدرت اینها نه از شهرداری، بلکه از پیوندشان با منبع قدرت دیگری است.
درباره شهرهای جدید بهاکباتان اشاره کنیم، بهنظر میرسد این شهرک ساختار متفاوتی از لحاظ فرهنگی، سیاسی و حتی مردمی دارد. چطور این اتفاق در اکباتان افتاده است؟
نقشه اکباتان ابتدا در نیویورک برای تعاونیهای کارگری مطرح میشود، اما آنها پول نداشتند بسازند. خانم رعنا حبیبی، استاد شهرسازی در کتاب مسکن طبقه متوسط در ایران میگوید شکلگیری ایده اکباتان در ایران اتفاق افتاد، چون ایران در اوج رونق درآمد نفتی بود. ایران در آن زمان با دنیا پیوند داشت طبقه متوسط هم درحال زیاد شدن بود. آقای رحمان گلزار شبستری هم بهعنوان کارآفرین بهمیان آمد و ایده را پیاده کرد. اکباتان گوشهای از شهرسازی مدرن است. برای همین است که فکر میکنیم متفاوت است. ما قبل از آن حیاطهای مشترک بهصورت فضاهای نیمه عمومی-نیمه خصوصی نداشتیم.
اکباتان متفاوت است، چون مردم این شهرک، برای ساخت آن خیلی زحمت کشیدند. وسط ساخت اکباتان، انقلاب شد و کارها متوقف شد. آب، برق، جاده و امکانات نداشت، مردم با ابتکارات محلی آمدند اینها را ساختند. هیات مدیره برای هر بلوک داریم و بعد هیات مدیره مرکزی را درست کردند. دولت در اکباتان نیست. خودگران است. برای همین اکباتانیها خود را جدا از تهران تعریف میکنند و هویت مستقل دارند. این را در هیچ جای دیگر تهران نداریم. در محلات قدیمی میگویند من بچه نازیآباد یا شوش هستم. این محلات قدیمی و تاریخی است، ولی در یک فضای برنامهریزی شده مدرن هیچکس انتظار نداشت چنین هویتی مانند اکباتان شکل بگیرد. بخش عمدهای از این هویت مربوط بهتلاش اکباتانیها برای آبادی محله خودشان است.
حتی در اعتراضات هم میبینیم جنس و عملکرد اکباتانیها متفاوت است. در سال ۱۴۰۱ جوانان و نوجوانان اکباتان پرونده ویژهای در اعتراضات سیاسی دارند. چرا اکباتان جداست؟
چون اکباتان فضای باز دارد. اصل این است که نباید کار بهاعتراضات عمومی سیاسی بکشد. شما باید بتوانید اعتراضات و مطالبات را در جای خود یعنی احزاب، شوراهای محله، شوراهای شهر و مجلس حل و فصل کنید. ولی وقتی ما توسعه سیاسی پیدا نکردهایم گرهای را که با دست باز میشود میخواهیم با دندان باز کنیم. شما اینقدر بیتوجهی میکنید یا مطالبات را نمیشنوید که کار بهجاهای باریک میکشد. مسئله خاص اکباتان، فضاهای باز و تراکم جمعیت است. شما یک شعار در یک جای محدود میدهید و طنین بیشتری میگیرند. افراد خارج از اکباتان هم در این قضایا حضور داشتند. آدمهایی که از بیرون اکباتان آمدند و این محله را بهعنوان پلازای سیاسی انتخاب کردند.
آن آدمها شرایط اکباتان را چطور دیدند که آمدند آنجا کنشگری سیاسی کنند؟
اکباتان یک شهر سالمند است و جوان چندانی ندارد. نسل اول آنها جوان بودند، ولی حالا سالمند شدهاند.
ولی جوانان زیادی هم اکباتان را برای زندگی انتخاب میکنند؟
بافت اصلی جمعیت اکباتان سالمند هستند. بهخاطر فقر فضایی مناطق اطراف هست که عدهای برای پیاده روی و کافه رفتن بهسمت اکباتان میروند. رشد کافهها در اکباتان عادی نیست. این نشان میدهد دارد برای جمعیت خارج از اکباتان سرویس میدهد. یک ظرف فضایی در اکباتان شکل گرفته که برای این شهرک نگران کننده است، چون ممکن است دستگاههای بخواهند بافت اکباتان را تغییر دهند.
شهرکهای دیگری مانند شهرک امید یا شهرک جدیدتر آتیساز را داریم، ولی این تمایز شکل نگرفته است. چرا نیست؟
شهرک امید سابقه نظامی قبل از انقلاب دارد. آنها محصورند. اکباتان میتوانست محصور باشد، ولی شهرداری تهران، دیوارها را برداشته است. اگر اکباتان محصور بود، شاید بهاین صورت نبود. شهرداری خواسته اکباتان یک محله شهری باشد، ولی تفاوتی که دارد این شهرک دارای فضاهای عمومی است. اکباتانیها هم کنشگری برای آبادانی محله خود داشتهاند که منجر بههویت اجتماعی از طبقه متوسط میشود. بخش زیادی از ساکنان اکباتان از هنرمندان، استادان دانشگاه و روشنفکران هستند که این محله را ممتاز میکند. کالبد و فضای شهرک هم مدرن است. اکباتان بهاین دلایل تفاوت دارد؛ بنابراین اگر امکان کنشگری سیاسی و حل و فصل منازعات وجود داشت، میتوانست اتفاقات سیاسی در اکباتان نیفتد.
به موضوع تهران برگردیم؛ تهران شهر زیبایی است؟
بله، کوهستان البرز را داریم. تهران میتواند بینظیر باشد. شما ۷ رود دره دارید که در دنیا بینظیر است.
از نظر بافت شهری چطور؟
تهران، شهر زشتی نیست. میتواند زیبا و الگو باشد، ولی وقتی سیاست شهرفروشی دنبال میشود، شهر زیبا نمیشود.
شما از تهران راضی هستید؟
نه. کیفیت زندگی در شهر کاهش یافته است. ساخت و ساز شهری مبتنی بر طبیعت تهران نیست. رود درهها بهکانالهای فاضلاب تبدیل شده است. فضاهای اطراف رودخانههای تهران رها شده است. تهران شهر زخمی شدهای است که طرحهای نجات در آن اجرا نشده و طرح جامع اول تهران متوقف شده است. اینجا بزرگراهها ساخته شده، اما بدون اینکه بدانند هدف از آن چه بوده است. زمانی هم شهرداری تهران مایل نبوده شهر طرح داشته باشد، چون میخواسته تراکم فروشی کند. بخش عمدهای از مشکلات تهران مربوط بههمین طرحهای زخمی شده و رها شده است. الان هم تهران طرح ندارد.
بحث انتقال پایتخت راهگشا نیست؟
غیرممکن است. شما برای این کار پول ندارید. هر جای دیگر را هم برای پایتخت شدن انتخاب کنید دوباره همین مشکلات در آن تکرار میشود.
اما زمان آقای احمدینژاد کار انتقال پایتخت شروع شد، حتی معاونتهای سازمان میراث فرهنگی و گردشگری بهاصفهان و شیراز منتقل شدند. اگر آن پروژه ادامه مییافت، میتوانست مشکلات را کم کند؟
نه، آن اقدامات پشتوانه مطالعاتی نداشت. ضمن آنکه باید اراده سیاسی کل حاکمیت درباره انتقال پایتخت اجرا میشد. دولت بهتنهایی قادر بهاین کار نیست.
تهران با بلایای طبیعی مثل سیل و زلزله گره خورده است، اما انگار کاری در این باره انجام نمیشود، اینطور نیست؟
سال ۱۲۴۶ در تهران یک سیل میآید. شهر ری باستانی بهخاطر زلزله نابود میشود. این کشور سانحه خیز است. باید فهم کنیم کجای دنیا قرار گرفته ایم. مسئله سوانح طبیعی، سیل، زلزله و خشکسالی برای ما باید مهم باشد و در هر تصمیمگیری لحاظ شود. اگر درکمان این است که مخاطرات طبیعی زندگی ما را تهدید میکند در هر تصمیمگیری باید این سوانح را در اولویت قرار دهیم، اما اگر زلزله شدید در تهران بیاید، باید شهر را بهعنوان یک قبرستان بگذارید و دنبال یک جای دیگر باشید تا پایتخت درست کنید.
پیشبینی از خسارت جانی در زلزله احتمالی و شدید تهران وجود دارد؟
کشتار تا ۲ میلیون نفر را عنوان میکنند. اما در زلزله تهران مردگان خوشبختند چراکه مسئله اصلی زندهها هستند، وقتی راهها تخریب شده امکان اسکان ۵ میلیون زلزله زده وجود داد؟ مانورهای آمادگی برای زلزله چه زمانی برگزار میشود؟ در زلزله کرمانشاه که در تهران هم احساس شد یک عدهای میگفتند برویم ورزشگاه آزادی و عده دیگری میگویند نه. مدیریت بحران وجود ندارد. نباید آنها را ملامت کرد. ما یک زندگی پرریسک داریم. ما بهخطر میخندیم.
نترسیدن از مرگ و زلزله مختص تهرانیهاست یا مربوط بههمه جای ایران است؟
جامعهای که امیدش بهآینده را از دست بدهد کوتاه مدت فکر میکند. مشکل اینجاست. شما باید برای هزار سال دیگر فکر کنید. آمریکاییها این کار را میکنند. عربها یاد گرفتهاند بهآینده فکر کنند. ما تصویری از آینده نداریم. دادههای اجتماعی میگوید بخش عمدهای از مردم نسبت بهآینده فکر نمیکنند. اینها هشدار است. شما میتوانید بههشدار بیتوجه باشید یا توجه کنید.
مدیریت شهری میتواند جدا از وضعیت سیاسی کشور اقدامی کند؟
نه، باید بهمدیران شهری قدرت داده شود. مطالعات روی قانون شهرداری میگوید شهرداری قدرت یک حکومت محلی مانند مجازات کردن را دارد. ولی این قدرت بهشکل کامل نیست. برای حل مشکلی مانند ترافیک باید پلیس راهور در اختیار شهرداری باشد. پلیس جنبه شهری دارد. در شهرهای مدرن دنیا، رئیس پلیس انتخابی است و مردم بهاو رای میدهند. دادستان شهر، خزانه دار شهر و شهردار را باید مردم انتخاب کنند. اینها نمیتوانند بدون پشتوانه مردم کار کنند.
در ماجرای جرج فلوید، شهردار آن شهر آمد و روی یک خیابان نام آن فرد را گذاشت تا خشونت کاهش یابد. مدیر شهری قادر است خشونتهای سیاسی را کاهش دهد. چرا در ایران اینطور نیست؟
در آمریکا امر ملی از امر محلی تفکیک شده است. ما در ایران فقط امر ملی داریم. در شینآباد تعدادی از بچهها سوختند. وزیر آموزش و پرورش بهمجلس احضار شد. گفت من ۵۰۰ هزار کلاس درس دارم که نمیتوانم بههمه رسیدگی کنم. شما اگر نمیتوانید از تهران تصمیم بگیرید، بهمقامات محلی اجازه بدهید کار کنند. یعنی مردم شینآباد عقلشان نمیرسید بخاری را عوض کنند؟ وقتی دست و پای مقامات محلی بسته است اینطور میشود.
با این حساب باید از شهرداران خودمان ممنون هم باشیم که کار میکنند و هیچ اختیاری هم ندارند؟
کسی که شهردار میشود خیلی ریسکپذیری بالایی دارد و بهخوشنامی خود هم فکر نمیکند. عموما شهردارها بدنام هستند. مسئله اعتماد عمومی بهشهرداریها پایین است. بهجز آتش نشانی، که دارای سرمایه عمومی بالایی است، شهرداریها جزء شاگرد تنبلها در این مورد هستند.
چرا گروههای خاص مانند معلولان را تهران نمیبینیم؟
چون نمیشود. شما یک بار ویلچر در خیابانهای تهران هل بدهید. اصلا یک بار در تهران، کالسکه بچه هل بدهید. یک معلول را بهیک نشست عمومی ببرید. ما امکان حرکت معلولان در شهر را نداریم. شهر را مردان قوی برای خود ساختهاند. زنان، کودکان، سالمندان، معلولان و گروههای توان یاب، حذف هستند. برای نابینایان مسیر تعریف کردهاید، ولی بهجوی آب میرسد. برای عابران پیاده، مسیرها بهبن بست منجر میشود. موتورسوارها را در پیاده روها میبینیم.
در تهران، جنگ بر سر فضاهای شهری است. شما کافی است مسیر میدان انقلاب تا میدان آزادی را پیاده بروید. من یک بار این خطا را کردم و چند بار نزدیک بود جانم را از دست بدهم. پیادهرو در برخی از بخشهای این مسیر وجود ندارد. پیادهروها گمراه کننده است. یک بار میبینید صد تا موتورسوار رد میشوند. این برای بزرگسالان خطرناک است، چه برسد بهاینکه بچه بخواهد بازی کند. پیادهروی در تهران بهشوخی شبیه است. محلات شمال شهر هم همینطور، آنها پیاده راه ندارند و در یک زندانهای مجلل هستند. بچه همین آدم پولدار نمیتوانند در خیابان بازی کنند.
تهران برای زنان چه چیزی کم دارد؟
همه چیز! فضای شهری برای زنان مناسب نیست. پیاده رو، مراکز کودک و مادر، سراهای محله ای، پارک کودک و نظایر آن را نمیبینید. چند پارک کودک میبینید؟ در خیابان شریعتی یک پارک کودک بود که خراب شد و ساخته نشد. تهران برای زندگی نیست. برای پول درآوردن است. برای تجارت و ساخت و ساز است. خانواده عادی در تهران جایی ندارد. هوای خوب ندارید، تردد ندارید. مشکلات شهری حل نشده است. طرحها ناتمام رهاشده است. الان هم فهمیدهاند از تهران میشود پول درآورد. شما در تهران پول در میآورید، ولی زندگی ندارید. زندگی را با پول تاخت میزنید.
جز تهران برای زندگی کدام شهر را انتخاب میکردید؟
باز هم تهران، برای اینکه علی رغم همه مشکلات موجود، تهران یک کلانشهر است و میتواند یک شهر بینظیر باشد. ما مشکلات را بزرگ نمایی میکنیم تا افراد بفهمند نسبت بهآینده مسئولیت دارند. اینها را باید با مردم در میان گذاشت.
تهران را مهاجران ساختهاند، تهران نسبت به کاشان، اصفهان، تبریز، مشهد و رشت یک شهر جدید است. تهران توسط آقامحمدخان قاجار برای پایتختی انتخاب شده است. در دوره مدرن تمام تحولات مهم در این شهر اتفاق افتاده است. این شهر پیشانی ایران است. شما برای درمان آن باید فکری کنید. سیاسی شدن شهرداری تهران کار نابخردانهای بود. مسایل شهر در اولویتهای پایین قرار گرفت. همه تخم مرغها را در سبد تهران گذاشتید. حواستان باشد این سبد از دست شما بیفتد، خیلی خطرناک است. هویت ملی مدرن ما در تهران شکل گرفته است. مجلس که بخشی از ملیت را نمایندگی میکند در تهران است. نمایندگان باید تاریخ مشروطه را بخوانند. این کشور همینطوری ساخته نشده است. کلی آدم مردهاند، کلی بدبختی کشیدهایم تا بهاین وضعیت برسیم. کلی آدم کشته شدهاند تا مجلس شکل بگیرد. باید نمایندهها این تاریخ را بدانند.