دون یا تل ماسه فیلمی حماسی و علمیتخیلی به کارگردانی فیلمساز برجسته کانادایی دُنی ویلنوو است که بر اساس رمان محبوب سال ۱۹۶۵ فرانک هربرت به همین نام ساخته شده است. این اقتباس دوبخشی، سومین اقتباس از این کتاب به شمار میرود؛ پس از فیلم سال ۱۹۸۴ دیوید لینچ و سریال کوتاه جان هریسن که سال ۲۰۰۰ عرضه شد. پرونده کاملی برای این سری فیلم تدارک دیدهایم؛ از معرفی و نقد منتقدان بر قسمت اول تلماسه گرفته تا معرفی شخصیتها و خبرها و اطلاعات حاشیهای بخش دوم این حماسه. اگر از فیلم خوشتان آمده یا در برنامه تماشا دارید، این مطلب را از دست ندهید.
فیلم تل ماسه ۲: بخش دوم Dune: Part Two منتشر شده در سال ۲۰۲۴ در ادامه فیلم تلماسه یک است؛ شاهزاده ایرولان (دختر شَدام چهارم در امپراتوری پادشاه) پس از فروپاشی خاندان اتریدیز توسط خاندان هارکونِن، بر این تصور است که پل اتریدیز میتواند زنده باشد. در سیاره آراکیس، نیروهای فرِمِنِ استیلگار، به همراه پل و مادر باردارش بانو جسیکا، از پس نیروهای گشتی هارکونن برمیآیند. آنها وقتی به یکی از مقرهای فرِمِنها میرسند برخی فکر میکنند پل و مادرش جاسوس هستند؛ اما استیلگار و دیگران، نشانههای پیشگویی را میبینند: مادر و پسری از «جهان بیرونی» میآیند و آراکیس رونق میگیرد. استیلگار به جسیکا میگوید که مادر اعظم رو به مرگ است و او باید با نوشیدن «آب زندگی» (سمی مرگبار برای مردان و تعلیمندیدهها) جایگزین وی شود. جسیکا سم را مینوشد و خاطرات تمام اجدادِ زن خود را به ارث میبرد. این مایع، سرعت رشد شناختی دختر متولدنشده جسیکا با نام آلیا را هم افزایش میدهد و آنها بهصورت تلهپاتی ارتباط میگیرند…
بنابر وعده سازندگان فیلم، بخش دوم یا قسمت دوم فیلم تل ماسه Dune ۲ قرار بود در اکتبر ۲۰۲۳ (میشود مهر ۱۴۰۲) در سینماهای جهان اکران شود، ولی به دلیل مشکلات در روند تولید و اعتصابهایی که در بخشهایی از هالیوود رخ داد و اتفاقاتی از این دست، همانند بسیاری از پروژههای سینمایی، اکرانش بیش از ۶ ماه به تاخیر افتاد و به ابتدای ماه مارس ۲۰۲۴ (اسفند ۱۴۰۲) موکول شد. فیلم با تحسین منتقدان روبهرو شده و تا امروز با فروشی بیش از ۵۷۷ میلیون دلار، پرفروشترین فیلم سال ۲۰۲۴ است.
فیلم Dune یک و ۲ که بر اساس رمان فرانک هربرت و به کارگردانی دنی ویلنوو ساخته شده، در مقایسه با فیلم دهه هشتادی دیوید لینچ، اقتباسی دقیقتر انجام داده. ویلنوو با ساختن دو فیلم ورود Arrival و بلید رانر Blade Runner استعداد خودش را در ساخت فیلمهای علمی تخیلی نشان داد. بااینحال، فیلم جدید او دنیایی عظیم و ناشناختهتر را به مخاطب معرفی میکند. این فیلم بر پایه فیلمنامهای از ویلنوو، جان اسپیتز و اریک راث تولید شده است.
فیلم تل ماسه ۲۰۲۱ و ۲۰۲۴ بدون شک اثری جذاب و ویژه برای تماشا خواهد بود، بخصوص با تیم بازیگرانی که شما را برای دیدن آن بیشتر ترغیب خواهد کرد؛ تیموتی شالامی (در نقش پل آتریدیز) و زندیا کلمن (در نقش چانی) در دو نقش اصلی فیلم تلماسه بازی میکنند. اسکار آیزاک (در نقش لتو آتریدس)، ربکا فرگوسن (در نقش لیدی جسیکا)، جاش برولین (در نقش گورنی هالک)، استلان اسکاشگورد (در نقش بارون ولادیمیر هارکونن)، دیو باتیستا (در نقش گلوسو رابان)، جیسون موموآ (در نقش دانکن آیداهو)، خاویر باردم (در نقش استیلگار)، شارلوت رمپلینگ (در نقش گایوس هلن موهیم) و بسیاری دیگر از بازیگران سرشناس در این فیلم نقشآفرینی کردهاند. استیون مککینلی هندرسون (در نقش ثوفیر هاوات)، فلورنس پیو (در نقش پرنسس ایرولان)، آستین باتلر (در نقش فید-روتا هارکونن)، کریستوفر واکن (در نقش شدام چهارم)، لئا سیدو (در نقش لیدی مارگوت فنرینگ) و سهیلا یعقوب (در نقش شیشاکلی) از بازیگران قسمت دوم DUNE هستند.
مدیر فیلمبرداری: گریگ فریزِر، تدوینگر: جو واکر، آهنگساز: هانس زیمر. بد نیست بدانید زمانی که ویلنوو برای ساخت موسیقی فیلم با هانس زیمر بزرگ تماس گرفت، زیمر که خود از شیفتگان کتاب بود درجا پیشنهاد را پذیرفت. عشق زیمر به کتاب آنقدر پررنگ بود که به خاطر فیلم تل ماسه قید همکاری با رفیق دیرینهاش نولان در ساخت موسیقی فیلم تنت را هم زد!
مانولا دارگیس | هنر خلق چشماندازها و تصاویر سینمایی زنده است و در «تلماسه: بخش دوم» سروصدایی بهپا کرده است؛ اینجا ضیافتی تمامعیار برپاست.
تیم گریئرسن | در حالی که موسیقی پیشبرنده هانس زیمر، درام فیلم را آبدار و دلنشینتر کرده و بر هیجان جستوجوی پل افزوده است، «تلماسه: بخش دوم» به چنان عظمت و شکوه سینمایی بر پرده نقرهای دست مییابد که در سینمای مدرن بهندرت کسی جرات انجامش را داشته است. هر تماشاگری که از بخش اول لذت برده بود با نهایت اشتیاق به دیدن این بخش مینشیند و پاداشی فوقالعاده هم دریافت خواهد کرد.
پیتر دبروژ | ویلنوو طوری با هر نمای فیلمش برخورد کرده که انگار با یک نقاشی سروکار داشته است؛ و چنین به نظر میرسد که هر طراحی از پس هزاران سال تاریخ بشری دست به دست شده تا به این فیلم برسد؛ از حروف هیروگلیف اسرارآمیز گرفته تا انبوه نقابها و پوششهای خلاقانهای که برای پنهان کردن چهرههایی استفاده شدهاند که اهرمهای قدرت را دستکاری میکنند و تقریبا همگی زن هستند.
رابی کالین | دنباله دنی ویلنوو بر فیلم حماسی و علمیتخیلی سال ۲۰۲۱ او، یک اثر سینمایی جسورانه و از نظر بصری حیرتانگیز است.
پیتر بردشا | بخش دوم اقتباس سینمایی شگفتانگیز ویلنوو، همچون یک خیال حماسی است که تصاویرش از فاشیسم و امپریالیسم میگویند و همینطور از مقاومت پارتیزانی و عشق.
مایکل فیلیپس | «تلماسه: بخش دوم» به لحاظ روایی فیلمی درخشان و فراموشنشدنی نیست، اما در این خصوص، تلاشی هم به خرج نداده است.
لاویا گیارکی | «تلماسه: بخش دوم» وقتی پای تصویر کردن فرِمِنها (مردمانی بومی که در امپراتوری برای خودمختاری میجنگند) به میان میآید از سطحینگری رنج میبرد؛ و نمیتواند جزییات رمان هربرت در خصوص ویرانشهری ضدامپریالیسم را تمام و کمال ترسیم کند.
تا زمان انتشار این مطلب
مهران باقی | جذابترین نکته درباره سری فیلمهای تل ماسه این است؛ طراح تولید فیلم پاتریس ورمت فهرست لوکیشنهای مناسب برای سکانسهای کویری فیلم را از نرمافزار گوگل ارث انتخاب کرد و در بین بیابانهای مناسب فیلمبرداری، نام ایران را هم در کنار نام کشورهای چاد، لیبی و موریتانی به عنوان لوکیشن فیلمبرداری در نظر داشت. البته انتخاب نهایی او بیابان مشهور و توریستپسند وادی رم در کشور اردن بود. این بیابان قبلا هم میزبان دو فیلم درجهیک هالیوودی بوده: لورنس عربستان و مریخی.
انتخاب وادی رم آنها را به مشکل انداخت! در این بیابان خبری از تلهای ماسه نبود و گروه مجبور شد نمونههای از ماسههای این بیابان را در بطریهای آب معدنی جمع کند و به لوکیشن دیگری ببرد تا بعد از فیلمبرداری در لوکیشن جدید، رنگ ماسهها با رنگ ماسههای لوکیشن قدیمی در مراحل تدوین هماهنگ شود.
لوکیشن نهایی فیلم بیابانی در ابوظبی بود.
فیلم در استودیویی در خارج از شهر بوداپست کشور مجارستان تولید شد. این استودیو آنقدر بزرگ بود که ربکا فرگوسن بارها در آن گم شد!
ساخت قسمت اول فیلم تل ماسه از تولیدکنندگانش ۳ سال زمان و ۱۶۵ میلیون دلار هزینه برد.
دنیس ویلنوو کارگردان فیلم تل ماسه میخواست فیلم را با شخصیتهای زن قوی بسازد. وقتی اریک راث فیلمنامهنویس از او پرسید: «مهمترین چیزی که باید در این اقتباس مطرح کنیم، چیست؟» ویلنوو پاسخ داد: زنان!
شخصیت دکتر کاینز در فیلم با کتاب متفاوت است. او در کتاب یک مرد سفیدپوست است و در فیلم به یک زن سیاهپوست تبدیل شده تا احتمالا فیلم طبق جوی که اخیرا در هالیوود بهراه افتاده، به رنگینپوستان هم بهایی داده باشد.
ساخت این فیلم رویای دوره نوجوانی کارگردانش ویلنوو بود. از زمانی که کتاب را در ۱۴ سالگی خواند تصمیم گرفت فیلمی بر اساس رمان بسازد و نهایتا رویایش را عملی کرد.
کارگردان برای بازیگر نقش پل آتریدس از کسی تست بازیگری نگرفت، چون شخصا از قبل تیموتی شالامی را برای بازی در آن نقش برگزیده بود.
جاش برولین که قبلا در فیلم سیکاریو با ویلنوو همکاری کرده بود، بدون خواندن فیلمنامه نقشش را پذیرفت! برولین بعدها گفت الکی تظاهر کرده که فیلمنامه را خوانده و از آن خوشش آمده است!
آماده کردن بدن و چهرهپردازی استلان اسکاشگورد (بازیگر نقش بارون ولادیمیر هارکونن)، هر روز ۸ ساعت زمان میبرد و پس از پایان فیلمبرداری، ۲ ساعت هم برای برداشتن و حذفشان از چهره و بدن بازیگر زمان نیاز بود. بهعلاوه، اسکاشگورد در روزهای فیلمبرداری چیزی نمینوشید و از قرصهای ایمودیوم مصرف میکرد تا مجبور به دستشویی رفتن نشود!
تتوهای چهره بانو جسیکا، مناجات گروه بِنی جِسیرِت برای مقابله با ترس است.
استیون مککینلِی هِندرسِن و تیم بلِیک نِلسن در صحنههای بازی کردند، اما در نهایت شخصیتهایشان، بهترتیب توفیر هاوات و کنت فِنرینگ از فیلم حذف شدند. از هر دو این بازیگران در عنوانبندی پایانی «تشکر ویژه» شده است.
آستین باتلر دورهای تمرین صوتی و آوایی کرد تا صدای شخصیتش به استلان اسکاشگورد شبیه شود. او برای ایفای نقش فِید-روتا دورهای بدنسازی هم پشت سر گذاشت تا ۲۵ پوند عضله اضافه کند.
گریگ فریزر در مقام فیلمبردار پیشنهاد کرد برای فصل (سکانس) جیدی پرایم (جهان زادگاه هارکونِن) از دوربینهای مادون قرمز استفاده شود تا پوستها بافتی نیمهشفاف پیدا کنند.
بر خلاف روالی که در دهههای اخیر باب شده است، دو بخش «تلماسه» پشتسرهم فیلمبرداری نشد و چراغ سبز استودیو برای ساخت بخش دوم در گرو موفقیت بخش اول بود که با تعیین تاریخ اکران ازپیشتعیینشده و شیوع جهانی کووید-نوزده بسیار پیچیده شد. دستآخر چهار روز پس از اکران بخش اول در ایالات متحده، چراغ سبز فیلمبرداری بخش دوم در روز ۲۶ اکتبر ۲۰۲۱ داده شد.
دنی ویلنوو شخصیت فِید-روتا هارکونن (آستین باتلر) را به عنوان «تلفیقی از قاتلی روانی، یک استاد شمشیرزنی المپیک، یک مار و میک جَگِر» توصیف کرده است. جالب اینکه خود میک جگر قرار بود این شخصیت را در اقتباس سینمایی شکستخورده آلخاندرو خودوروفسکی در دهه ۱۹۷۰ بازی کند.
دنی ویلنوو گفته است که هیچ صحنه حذفشدهای را منتشر نخواهد کرد: «من واقعا به این موضوع باور دارم که وقتی صحنهای در فیلم نیست در واقع مرده است. من در این خصوص عزیزانی را کشتهام که برایم دردناک بوده است. گاهی وقتها نماهایی را حذف میکنم و میگویم: باورم نمیشود که دارم این صحنه را بیرون میگذارم. احساس میکنم یک سامورایی دل و روده مرا میشکافد. دردناک است و برای همین نمیخواهم دوباره برگردم و فرانکنستاینی خلق کنم و بکوشم چیزهایی را دوباره پویا کنم که کشتهام. این کار بیش از حد دردناک است. وقتی صحنهای حذف میشود و میمیرد مرده است و حتما دلیلی داشته. از سوی دیگر، فیلمسازی همین است و در نهایت تمامیت خود فیلم در اولویت است. در ضمن، فکر میکنم در اتاق تدوین خیلی سختگیرم. به خودم و منیتم فکر نمیکنم و فقط در اندیشه فیلم هستم.»
همه چیز درباره تل ماسه قسمت اول | Dune ۲۰۲۱
فیلم تل ماسه (بخش اول و دوم) بر اساس یک رمان علمی-تخیلی ستارهای به نام تل ماسه DUNE ساخته شده است. این رمان سال ۱۹۶۵ توسط نویسندهای به اسم فرانک هربرت نگاشته شده.
داستان در آیندهای دور (سال ۱۰۱۹۱ میلادی) و در سیارهای به نام آراکیس رخ میدهد که به دلیل طبیعت بیابانیاش به تل ماسه مشهور شده است. این سیاره تنها منبع مادهای ارزشمند به نام ملانژ (به فارسی: ادویه) است و همین موضوع موجب شده که آوردگاهی برای نزاع چندین گروه مختلف باشد. پل آتریدس، یک جوان بااستعداد است که تقدیر شگرفی دارد که فراتر از درک و فهم اوست؛ پل باید به خطرناکترین سیاره جهان سفر کند تا آینده خانواده و مردمش را تضمین کند. درحالیکه نیروهای بدخواه بر سر عرضه انحصاری ارزشمندترین منابع موجود در سیاره درگیر میشوند، تنها کسانی میتوانند زنده بمانند که بر ترس خود غلبه کنند.
اول نظر دو کارگردان بزرگ سینما را درباره قسمت اول تلماسه بخوانید و سپس خلاصهای از نظر چند تن از مطرحترین منتقدان سینمای جهان را درباره این اثر باشکوه مرور کنیم که امتیاز میانگین ۷۴ از ۱۰۰ را از ۶۳ منتقد در متاکریتیک گرفته است (با ۵۰ نقد مثبت، ۱۳ نقد میانه و یک نقد منفی)؛ امتیازی که با توجه به ژانر فیلم و تعداد منتقدانی که آرا و نقدهایشان در این سایت ثبت شده، فوقالعاده است.
یکی از مهمترین شیفتگان فیلم تل ماسه کریستوفر نولان است که در پادکستی با خود دنی ویلنوو به گفتگو نشست و در بخشی از صحبتهایش که در هالیوود ریپورتر منتشر شده گفت: «این فیلم یکی از بینقصترین و یکپارچهترین پیوندها میان تصاویر فیلمبرداریشده با جلوههای بصری رایانهای است که در زندگیام دیدهام… این فیلم هدیهای است به طرفداران سینما در هر جایی از دنیا و فکر میکنم نسلی کاملا جدید از طرفداران را با کتاب محبوب فرانک هربرت آشنا میکند و آنها این کتاب را میخوانند… تا امروز این شانس را داشتهام که چند بار فیلم دون را تماشا کنم و هر بار چیزهای تازهای کشف کردهام.»
جالب اینکه نولان پیش از این به خاطر ساخت فیلم Dune ضرر هم کرده است و همانطور که بالاتر خواندید موسیقی فوقالعاده دون را هانس زیمر بزرگ ساخته است. او به دلیل علاقه بسیارش به رمان تلماسه، پیشنهاد ساخت موسیقی تنت (۲۰۲۰) و همکاری دیگری با نولان را رد کرد تا بتواند شاهکار موسیقایی جدیدش را برای فیلم تل ماسه خلق کند.
جالب است که بدانید فیلمساز بزرگی مثل دیوید لینچ هم گفته است: «هیچ علاقهای به این فیلم ندارم.» او توضیح داده که این مسئله هیچ ارتباطی به خود دنی ویلنوو ندارد و به خاطرات بد و رنجآورش از ساخت اولین اقتباس سینمایی از رمان دون در سال ۱۹۸۴ برمیگردد (فیلمی که خیلیها آن را بدترین و شاید تنها فیلم بد کارنامه لینچ میدانند) لینچ در این رابطه میگوید: «آن پروژه قلبم را به درد آورد. یک شکست بود و حق نسخه نهایی را نداشتم. یک میلیارد دفعه این داستان را گفتهام. این فیلمی نبود که من میخواستم بسازم. بخشهای بهخصوصی از فیلم را خیلی دوست دارم، ولی در کل برای من یک شکست بود.»
پیتر بردشا | اگر لحظهای برای اعلام موفقیت و پیروزی یک کارگردان وجود داشته باشد، زمانی است که ولو برای لحظههایی احساس شود نگرانیای بابت تأثیرپذیری نداشته است. این اثر حماسی حیرتانگیز، به شکلی ترسناک عظیم و بیکران است… ویلنوو در پیوند زدن مناظر عظیم با حس خطری فزاینده و عمیق، فوقالعاده است و همینطور، زبان دراماتیک مرموزی که بیگانگی هر بافت و سطحی را به اوج خودش میرساند. طراحی صدا و موسیقی متن فیلم، احتمالاً از اثر قبلی ویلنوو با نام بلید رانر ۲۰۴۹ (که بازآفرینی جسورانه دیگری به شمار میرود) جذابتر است و کوبیدنها، لرزشها و نجواهای حاشیه صوتی فیلم، سالن سینما را در خود غرق میکنند… همانطور که شخصیتی در فیلم میگوید: «معمای زندگی، مشکلی برای حل کردن نیست بلکه واقعیتی است برای تجربه کردن.» البته فیلم دون برای ما دقیقاً چنین پیشنهادی ندارد، چون بیشتر یک عدم واقعیت است؛ نسخهای متفاوت و غولپیکر از دنیای ما، با فرهنگ، جامعه، مراسم، فیزیک و شیمی خاص خودش؛ اما قطعاً برای خودش تجربهای است.
گلِن کِنی | ه عنوان نوجوانی پرمدعا در دهه ۱۹۷۰، اهل خواندن کتابهای علمیتخیلی نبودم، حتی آثار پادفرهنگ؛ پس دون از من غافل شد! وقتی فیلم دیوید لینچ با حمایت ابرتهیهکننده آن سالها، دینو د لائورنتیس ساخته شد، باز هم کتاب را نخواندم… سرانجام به خاطر پشتکار یا کنجکاوی در این خصوص که زندگیام با خواندن رمانهای هربرت و رابرت هاینلاین (دیگر نویسنده کتابهای علمیتخیلی) ممکن بود چهقدر با زمانی فرق کند که برای مطالعه آثار ولادیمیر ناباکوف و ژان ژنه گذاشتم، دون را به بهانه این اقتباس خواندم. بله، نثر کتاب خامدستانه است و دیالوگها بدتر از آن، اما بیشتر کتاب را دوست داشتم، بهخصوص شیوهای که تفسیر اجتماعیاش را با صحنههای کافی از اکشن و تعلیق همراه کرده است… دنی ویلنوو این صحنهها را باشکوه تصویر کرده و نمیتوانم انکار کنم که او فیلمی بهمراتب رضایتبخشتر از خود کتاب (یا دقیقتر یکسوم کتاب و نه به ادعای فیلمساز نیمی از کتاب) ساخته است… نگرش و تصور هربرت چنان به علقههای داستانگویی خود ویلنوو نزدیک بوده که او ظاهراً الزامی برای افزودن ایدههای خودش به این اثر ندیده است؛ و در حالی که ویلنوو یکی از خشکترین فیلمسازان زنده جهان بوده و خواهد بود، رمان هم چیزی جز این نیست. با وجود این، خوب است که ویلنوو معدود شوخیهای ظریف فیلمنامه را حفظ کرده که به نظرم به دلیل مشارکت اریک راث در نگارش فیلمنامه است.
مانولا دارگیس | فیلم به توضیحهای زیادی اتکا کرده تا مثلاً بهخوبی گستردگی داستان را به تماشاگر ارائه دهد، اما ویلنوو از تصاویر هم برای پیشبرد و توضیح داستان بهره برده است. طراحیها و بافتهای جهانهای متنوع فیلم و ساکنان آنها، جذاب و پرظرافت و بامعنی است؛ با شخصیتهایی که با محیطشان جورند. در این میان، ویلنوو گاهی وقتها بیش از حد روی مخلوقاتش تأمل میکند، چون انگار میخواهد تماشاگر، بالگردهای باحال جدیدش را، که مثل سنجاقک به نظر میرسند، بهتر ببیند یا جسدهایی را که خونشان روان است (فیلم بامزه نیست، ولی طنز تندوتیزی دارد، بهخصوص در مورد شخصیت بارون که کله تاس و حمام روغنیاش میگوید ویلنوو طرفدار اینک آخر زمان/ Apocalypse Now است).
پس از پخش قسمت اول فیلم Dune، با شخصیتهای فیلم تل ماسه آشنا شدهایم، ولی مرور برخی اطلاعات بدک نیست.
یکی از شخصیتهای فیلم تل ماسه Dune اسکار ایزاک است که نقش لتو آتریدس را بازی میکند و سرپرست خانواده آتریدس است. جهان تل ماسه حول خانههای بزرگی میچرخد که آتریدس یکی از آنهاست. آنها خانوادهای هستند که امپراتوری وظیفه دارد مسئولیت غیرممکن نظمدهی به سیاره آراکیس معروف به تلماسه، یا همان سیاره پر از منابع ارزشمند یعنی را به عهده بگیرد. لتو یک رهبر بالفطره و یک مرد خوب است. او همچنین پدر پل آتریدس با بازی تیموتی شالامی شخصیت برگزیده فیلم تل ماسه است که باید با سرنوشت عظیم خود روبهرو شود.
دستیار بسیار مهم دیگر لتو، گورنی هالک با بازی جاش برولین است. هالک فرمانده جنگی لتو و همچنین یکی دیگر از معلمان پل است. همانطور که در تیزر فیلم نشان داده میشود، هالک همچنین به پل نحوه مبارزه و مراقبت از خود را آموزش داد.
یکی دیگر از شخصیتهای فیلم تل ماسه مادر پل، بانو جسیکا با بازی ربکا فرگوسن است؛ زنی که در جامعه زنسالار بن گسریت تربیت شده. در فیلم تل ماسه، بن گسریت تمرینات شدید و طاقتفرسایی را پشت سر میگذارد تا نوعی توانایی ماوراء طبیعی برای تشخیص دروغ گفتن یک شخص را به دست آورد. این گروه، یک گروه قدرتمند است که در پشتصحنه برای تأثیر بر وسوسههای سیاسی و اجتماعی درون امپراتوری فعالیت میکند. لیدی جسیکا یکی از اعضای این گروه است، اما پسرش، پل را نیز بسیار دوست دارد. او برای پل هر کاری انجام میدهد، حتی حاضر است برای محافظت از او، از جان خود بگذرد.
دانکن آیداهو با بازی جیسون موموآ دستیار بسیار مهم لتو آتریدس است. او یک استاد مبارزه است و همچنین پسر بسیار ویژه لتو، پل را آموزش میدهد. درکتاب، آیداهو با فرمن، بومیان آراکیس که با خانواده وحشی هارکنن مبارزه میکنند، ارتباط برقرار میکند.
دکتر یوئه (با بازی چن چانگ) پزشک خانه آتریدس است و شخصاً به مراقبتهای فیزیکی لتو، پل و لیدی جسیکا میپردازد. دکتر یوئه یکی از شخصیتهای محوری فیلم تل ماسه است، اما بیشتر گفتن از نقش او، ما را وارد حیطه افشاگری در مورد داستان فیلم خواهد کرد.