فرارو- شورای امنیت سازمان ملل متحد، بالاخره و پس از گذشت بیش از ۵ ماه از آغاز جنگ غزه، در قطعنامه ای، خواستار برقراری آتشبس فوری در جنگ مذکور تا پایان ماه رمضان شده است. در این قطعنامه همچنین بر آزادسازی اسرای اسرائیلی و البته تسریع و گسترش روند امدادرسانی به مردم جنگ زده غزه نیز تاکید شده است. این قطعنامه با رای ممتنع دولت آمریکا به تصویب رسید.
به گزارش فرارو؛ در این چهارچوب، تحلیل و تفسیرهای مختلفی در مورد این قطعنامه و ابعاد و پیامدهای مختلف آن مطرح شده و میشود. جنبش حماس در بیانیهای از قطعنامه آتشبس استقبال کرده، اما طرفِ اسرائیلی همچنان بر ادامه جنگ و به طور خاص درگیری با حماس در شهر رفح تاکید دارد.
با این همه، در تحلیل قطعنامه مهم اخیر شورای امنیت با محوریت متوقف کردن جنگ غزه، توجه به ۵ نکته ضروری به نظر میرسد.
یکی از نخستین پیامهای قطعنامه اخیر شورای امنیت در مورد جنگ غزه و ضرورت برقراری آتش بس فوری در قالب این جنگ، آشکار شدن و تعمیق بیش از پیش شکافها میان رژیم اسرائیل و دولت آمریکا بود. اسرائیل تا حد زیادی از رای ممتنع آمریکا در رابطه با قطعنامه مذکور شوکه شد و حتی نتانیاهو به عنوان نخست وزیر اسرائیل، سفر هیاتی از این رژیم به آمریکا را لغو کرد.
به نظر میرسد که دولت بایدن با این اقدام خود به نوعی این پالس را به جهانیان مخابره کرده که به این درک رسیده که نتانیاهو و طیف افراطی متحد وی، نه برای اسرائیل بلکه برای خود میجنگند و در این مسیر، قصد دارند که آمریکا را نیز به دنبال خود بکشانند. بازی که آمریکا سعی دارد از آن دور بماند و بیش از این به اعتبار ادراکیِ بین المللی خود آسیب نزد.
جنایات اسرائیل در نوار غزه و طرح شکایت از سوی دولت آفریقای جنوبی علیه رژیم اسرائیل به دیوان بین المللی دادگستری، تا حد زیادی سطح فشارهای بین المللی علیه این رژیم در عرصه بین المللی، چه از سوی افکار عمومی و چه دولتهای مختلف را افزایش داده است. با این حال، تصویب قطعنامه آتشبس فوری در قالب جنگ غزه و استقبال حماس از این قطعنامه، سطح فشارها و انزوای بین المللی رژیم اسرائیل را به نحو قابل توجهی افزایش خواهد داد.
اکنون میتوان انتظار داشت که فشارهای بین المللی علیه اسرائیل به ویژه با توجه به اصرارهای آن جهت انجام حمله زمینی به شهر رفح، به نقطه بیسابقهای برسد. از این منظر، اکنون این اسرائیل خواهد بود که به مثابه عامل اصلی تداوم کشتار و خونریزی در نوار غزه، به ویژه از نگاه افکار عمومی بین المللی شناخته خواهد شد. موضوعی که حامل تبعات به شدت منفی برای این رژیم در ادامه راه خواهد بود.
قطعنامه اخیر شورای امنیت با محوریت توقف فوری جنگ غزه، در نوع خود میتواند شکافهای سیاسی و اجتماعی در اراضی اشغالی را نیز به نحو قبال توجهی افزایش دهد. نباید از یاد ببریم که اکنون طیفهای قابل توجهی از افکار عمومی در اراضی اشغالی، نتانیاهو و طیف افراطیون متحد وی را عامل اصلی وضعیت بحرانی کنونی اسرائیل ارزیابی میکنند. حال در شرایط کنونی که قطعنامه شورای امنیت نیز بر پایان فوری جنگ غزه تاکید دارد، تداوم این جنگ از سوی اسرائیل میتواند هزینههای داخلی علیه این رژیم را به نحو سرسام آوری افزایش دهد.
تنها اندکی پس از قطعنامه اخیر شورای امنیت بود که شاهد بودیم برخی وزرای کابینه نتانیاهو از سِمت خود استعفا دادند و حتی از کابینه جنگی رژیم اسرائیل نیز خارج شدند. مسالهای که بدون تردید حامل هزینههای راهبردی و قابل توجهی برای اسرائیلیها است.
در روزهای اخیر، بسیاری از دولتهای جهان و البته رسانهها و افکار عمومی بین المللی، به رژیم اشغالگر قدس هشدار داده اند که از حمله زمینی به شهر رفح خودداری کند. شهری که اکنون حداقل ۵ برابر ظرفیت و جمعیت خود، میزبان پناهجویان و آوارگان فلسطینی است و حمله ارتش اسرائیل به این شهر میتواند به یک فاجعه بسیار بزرگ ختم شود. حال در ضعیت کنونی که قطعنامه شورای امنیت سازمان ملل متحد تصویب شده و بر پایان فوری جنگ غزه تاکید کرده، اینکه اسرائیل بخواهد به شهر رفح حمله کند و یک کشتار بزرگ را رقم بزند، گزینهای است که میتواند هزینههای راهبردی قابل توجهی را به رژیم اسرائیل تحمیل کند.
نکته قابل تامل اینکه برخی دولتهای غربی نظیر آمریکا و فرانسه در روزهای اخیر هشدارهای صریحی را به تلآویو داده اند و تاکید کرده اند که حمله به رفح به معنای واقعی کلمه دست زدن به یک جنایت جنگی خواهد بود و قوانین مرتبط با این حوزه علیه اسرائیل اجرایی خواهد شد. مسالهای که سطح محذورات و چالشها را برای اسرائیل و رژیم مستقر در اراضی اشغالی به نحو قابل توجهی افزایش داده است.
در نهایت باید گفت که قطعنامه اخیر شورای امنیت با محوریت پایان دادن به جنگ غزه در شرایطی تصویب شده که عملا راه و مسیری را ایجاد میکند که به نفع مقاومت فلسطین است. این قطعنامه میتواند فضای تنفس خوبی را برای مقاومت فلسطین ایجاد کند و در عین حال، حامل این پیام برای رژیم اسرائیل است که نمیتواند دستورکارهای تعیین شده برای خود در قالب جنگ غزه را عملیاتی و اجرا کند.
گزارهای که چیزی جز شکست را برای این رژیم تداعی نمیکند. هم نتانیاهو و هم متحدان افراطی وی تاکنون بارها بارها از ضرورت شکست دادن و نابودی کامل حماس در قالب جنگ غزه سخن گفته اند. این در حالی است که حماس به تازگی اقدام به شلیک موشک به سمت اراضی اشغالی کرده و البته که هستههای این جنبش در دیگر بخشهای نوار غزه نیز همچنان سالم و فعال هستند.
در کنار همه این ها، اینطور به نظر میرسد که طرفهای بین المللی نیز به خوبی به این درک راهبردی رسیدهاند که حماس اساسا یک موجودیت فیزیکی نیست که بتوان آن را نابودکرد. بلکه برعکس این جنبش را بایستی یک ایده دانست که نابودی آن تنها با نابودی کلیت ملت فلسطین محقق میشود.
گزارهای که به هیج عنوان از شانسی جهت تحقق برخوردار نیست و اساسا به همین دلیل هم است که اقدامات اسرائیل در قالب جنگ غزه با محوریت نابودسازی حماس نیز صرفا تلاشهایی بیهوده را به ذهن متبادر میکنند. از این رو، با توجه به سنگین شدن کفه ترازوی مخالفان تداوم جنگ غزه به نسبت موافقان ادامه آن، انتظار میرود که در ادامه راه، هم نتانیاهو و هم افراطیون دست راستیِ متحد او در قدرت، با چالشهای جدی و عدیدهای رو به رو شوند.
اهمیت این شکست نیز زمانی بیش از پیش آشکار میشود که توجه داشته باشیم نتانیاهو سالهای سال با برَند خودساخته "آقای امنیت" در صحنه سیاسی اراضی اشغالی کنشگری داشته و همواره بر آن بوده تا خود را به مثابه ناجی امنیتی ساکنان فلسطین اشغالی معرفی کند.
این در حالی است که در دوره نخست وزیری او بود که ساکنان فلسطین اشغالی بدترین دوران امنیتی خود را تجربه کردند.