فعال سیاسی اصولگرا میگوید: اگر قرار باشد مدیریت مجلس در دست افراد دعواساز قرار بگیرد، چنین مجلسی نمیتواند اداره شود چرا که ریاست مجلس باید بتواند اعتدال ایجاد کند و آن را اداره کند.
به گزارش خبرآنلاین، «اصلاحطلبان باعث رأی آوردن افراد تندرو شدند.» این ادعایی است که عباسی سلیمی نمین، فعال سیاسی اصولگرا در گفتگو با خبرگزاری خبرآنلاین مطرح میکند.
سلیمی نمین به تخریبها علیه قالیباف نیز اشاره کرد و گفت؛ «تندروها امروز قالیباف را تخریب میکنند و فردا فرد دیگری را چرا که این افراد متوقف نمیشوند و از تخریب یک نفر راضی نمیشوند»
او در پیش بینی مدیریت مجلس آینده تاکید دارد؛ «تندروها تصور میکنند میتوانند مدیریت مجلس را در دست بگیرند، اگر مجلس تا این اندازه تنزل کرده، این اقدام را انجام دهند و قابلیتهای خود را نشان دهند، اما بعید میدانم که در مجلس نسبت به ریاست افراد تندرو استقبال صورت بگیرد و اینها بتوانند نظر دیگران را به خودشان جذب کنند.»
در ادامه گفتگوی عباس سلیمی نمین، فعال سیاسی اصولگرا را میخوانید:
آقای سلیمی نمین! روی کار آمدن تندروها در نتیجه انتخابات مجلس دوازدهم تا چه اندازه شما را شوکه کرد؟
تندروی رویهای است که در طیفهای مختلف سیاسی کمابیش مشاهده میشود و در تند کردن فضای سیاسی به گونهای یکدیگر را کمک میکنند. در این دوره انتخابات مجلس دوازدهم اگر جه برخی عناصر تندرو در برخی از شهرستانها کنار زده شدند، اما در تهران کم و بیش افرادی از این قبیل به مجلس راه پیدا کردند.
اینکه افراد مذکور در کلیت فضای مجلس تاثیر خواهند داشت، باید به صورت جدی بحث کرد. تصور بنده این نیست که این افراد تندرو بتوانند در فضای کلی مجلس تاثیر اساسی داشته باشند. تند کردن فضای سیاسی توسط نیروهای تندروی اصلاحطلب منجر شد که اصولگرایان تندرو موقعیتی کسب کنند، که این اتفاق قضیهای مورد تأمل است که باید به آن پرداخت چراکه تصور بنده این بود که ما از این افراد عبور کردیم و مطرح نخواهند بود، اما این تصور دقیق نبود.
این است که هر وقت یک جریانی فضا را تند کند به نحوی که از دایره رقابت منطقی سیاسی خارج شده، این طرف هم میدان پیدا میکند و اعلام میکند که جریان اصلاحطلب وجود خارجی ندارد و از دایره نظام خارج شده است؛ بنابراین رقابت آنها باید در دایره طیف اصولگرا دنبال کرد، وقتی این تصور شکل میگیرد فضا برای افرادی که به هیچوجه در طیف اصولگرا شایستگی هدایت جریان را ندارند، وارد میدان شوند چراکه بحث این است که افراد تند اصلاحطلب را باید کنار بگذاریم بنابراین رقابت باید در جریان اصولگرا صورت بگیرد، این مقدمه طرح نیروهای افراطی است که تعدادی از اینها در تهران رأی آوردند.
البته تصور بنده این نیست که افراد افراطی با تندروی در مجلس بتوانند دیگران را با خود همراه کنند، قطعاً در مقایسه با فضای عمومی جامعه، در فضای مجلس منطق پررنگتر خواهد بود. در فضای عمومی کشور افراد افراطی نیروهای سیاسی کمی دارند که از دانش سیاسی کم و تجربیات پایین برخوردار هستند، اینها میتوانند تحت تأثیر شعارهای سیاسی قرار بگیرند که در انتخابات اخیر این اتفاق صورت گرفت، اما بعید میدانم شعارهای احساسی و مهیج بتواند در نیروهای منتخب و انتخاب شده در مجلس آتی تاثیرگذار باشد.
این حالت هیجانی و احساسی فکر نمیکنید در مثلا ماجرای ریاست مجلس هم دیده شود و ...
تصور بنده این نیست که نمایندگان منتخب این دروه مجلس دچار چنین فضایی شوند. البته احتمال دارد که افراد مسائل شاذی را مطرح کنند، اما بعید میدانم که از این طریق جمعیت قابل توجهی را با خود همراه کنند، مگر اینکه اتفاق خاصی بیافتد.
البته در حال حاضر افرادی نظیر رسایی در حال موضعگیری علیه قالیباف هستند، این قبیل اقدامات میتوانند فضای مجلس را در مورد انتخاب رییس تحت تأثیر قرار دهد؟
بحث تخریب قالیباف دامنه گستردهای در داخل و خارج از کشور دارد. متأسفانه بسیاری از افراد در طیف اصلاحطلب و اصولگرا از نظر مدیریتی چندان نقطه مثبتی در برنامه و کارنامه خود نداشتند، در گذشته درصدد تخریب قالیباف برآمدند.
منتهی موجی که در آستانه انتخابات مجلس شکل گرفت، موج متفاوتی است و باید به صورت جدیتر ارزیابی کرد چراکه با داخلیها و خارجیها همراه شده است. البته موج جدید تخریب قالیباف حرف قابل پذیرشی ندارد. نکته قابل توجه این است که هر فردی در کنار قوتهایش، ضعفیهایی هم دارد، اما آنچه از طریق تخریب دنبال میشود پشتوانه منطقی ندارد.
در هر صورت این دوستان تصور میکنند میتوانند مدیریت مجلس را در دست بگیرند، اگر مجلس تا این اندازه تنزل کرده، این اقدام را انجام دهند و قابلیتهای خود را نشان دهند، اما بعید میدانم که در مجلس نسبت به ریاست افراد تندرو استقبال صورت بگیرد و اینها بتوانند نظر دیگران را به خودشان جذب کنند.
همچنین اینکه افراد افراطی تمایل به کسب ریاست مجلس دارند، عیبی ندارد و اشکال ندارد خود را در این حد قلمداد میکنند، اما اگر قرار باشد مدیریت مجلس در دست افراد دعواساز قرار بگیرد، چنین مجلسی نمیتواند اداره شود چراکه ریاست مجلس باید بتواند اعتدال ایجاد کند و آن را اداره کند به این ترتیب که سلایق مختلف را در کنار هم مدیریت کند، از اینرو نیرویی که خودش تنش ایجاد میکند قطعآً نمیتواند مجلس را اداره کند.
در حقیقت نیرویی میتواند مجلس را اداره کند که وزن داشته باشد و نیروهای مختلف را بهم پیوند بزند. نکته دیگر در مورد ریاست مجلس پیوند زدن سلایق مختلف در مجلس به یکدیگر است، به این ترتیب که پیوند زدن نیروها به یکدیگر نیازمند آرامش است، خوشبختانه در دوره قالیباف مجلس پرتنش نداشتیم، حالا افرادی که به واسطه زدنِ حرفهای تنشزا رأی آوردند، بخواهند به این شیوه ادامه دهند، خریداری نخواهند داشت. به عبارت دیگر مجلس باید با وزنی اداره شود.
پس شما معتقدید مجلس یازدهم به ریاست قالیباف توانست اعتدال را حفظ کند؟
در مجلس تحت مدیریت قالیباف تنش وجود نداشت، افراد با گرایشهای مختلف در مجلس یازدهم حضور داشتند، اما اینکه تنشی شکل بگیرد وجود نداشت. نمیخواهم بگویم صد در صد، اما در مجلس یازدهم موردی که نگاه مردم نسبت به مجلس منفی شود، را شاهد نبودیم.
این اقدام صداوسیما که بعد از انتخابات مجلس و در فضای گمانهزنی برای ریاست آن به فردی مانند رسایی تریبون میدهند که علیه قالیباف صحبت کند، را چگونه ارزیابی میکنید؟
اقدام صدا و سیما عجیب و غریب نیست. به عبارت دیگر اینکه برخی نمایندگان حرفهای شاذی بزنند و صدا و سیما پخش کند، عجیب نیست، اما صدا و سیما به کسانی که مورد تعرض قرار میگیرند، اجازه دهد از خود دفاع کنند.
در حال حاضر این اقدام صورت نگرفته است، به این ترتیب که برخی از افرادی که آمدند و حرفهایی زدند، از آنها پرسش نشده و عدلهای خواسته نشده است. اگر مشی صدا و سیما این است اتهاماتی در آنجا مطرح شود و بعد اجازه ندهند فردی که مورد اتهام قرار گرفته از خودش دفاع کند، اشکال ندارد، بهرحال این یک مشی است اگرچه صدا و سیما قطعاً نمیتواند به این ترتیب خود را اداره کند.
به عبارت دیگر افتادن در این دعواها صدا و سیما را از جایگاه خود دور میکند. متاسفانه در ایام قبل از انتخابات مواردی مطرح شد، اما صدا و سیما صحت و سقم آن حرف را پیگیری نکرد و اجازه نداد از خود دفاع کنند. در مجموع انتخابات مقولهای است که صدا و سیما قطعاً باید در آن بیطرف باشد و اجازه ندهد از طرقی آن علیه کسی صحبتی مطرح شود.
نکته دیگر این است که انتخابات تهران هنوز تمام نشده و برخی از سوگیریها میتواند بیطرفی را نقض کند؛ بنابراین در چنین شرایطی بنده درست ارزیابی نمیکنم که صدا و سیما این اقدامات را انجام دهد. اما در هر صورت تصور کنید میخواهند این فضا را در اختیار همه قرار دهند که از خود دفاع کنند، اما به دلیل اینکه امکانش وجود ندارد، این سیاست مورد نقد جدی است.
در مورد مجلس یازدهم گفته میشد مجلس همسو با دولت، آیا مجلس دوازدهم با این ترکیب که تکلیف ۲۴۵ کرسی آن مشخص شده، مجلس یکدست با دولت خواهد بود؟
در مورد مجلس یازدهم هم برخی میگویند مجلس با دولت تخاصم دارد و خیلی مقبول نبوده است. مورد دیگر اینکه در مجموع مجلس یازدهم به دنبال این نبوده که چوب لای چرخ دولت بگذارد، اما برخی در داخل دولت از مجلس و ریاست آن ناراضی هستند.
در مجموع مجلس یازدهم تعامل سازندهای با دولت داشت، اما چنانچه افراد تند، جسور و پردهدر که پایبند به هیچ اصولی نیستند، بتوانند فضایی را حاکم کنند، امروز قالیباف را تخریب میکنند و فردا فرد دیگری را چرا که این افراد متوقف نمیشوند و از تخریب یک نفر راضی نمیشوند، واقعیت این است که این تخریبها محدود به یک نفر نخواهد بود و شامل دیگرانی که کمترین اختلاف سلیقه با او را داشته باشند، هم میشود.
در نهایت به نظر میرسد که نمایندگان مجلس مشی تندروها را نپذیرند. به نظر بنده آنچه که مجلس آینده هم نخواهد پذیرفت این است که برخی از طریق تخریب خود را اثبات کنند. این مشی زیانبار است ما تاکنون افراد تندرویی را در جریان اصولگرا و اصلاحطلب پشت سر گذاشتیم که جامعه آنها را دوست نداشتند. جامعه ما فرهنگی و آرامش طلب است که تنش را نمیپذیرد.
فکر نمیکنید اگر از همان ابتدا از تخریبها جلوگیری میشد دیگر به فردی نظیر قالیباف نمیرسید که درشرایطی قرار بگیریم و بگوییم از قالیباف هم عبور میکنند و به فرد دیگری میرسند...
نظام به این ترتیب نیست که دهان کسی را ببندد، فضایی وجود دارد که هر کسی میتواند حرفهای خود را بزند، مانع افراد تندرو شدن کار سختی است، جریان اصولگرا گامهای خوبی برداشت منتها در آستانه انتخابات عدهای گفتند تحریم و حرف بیگانه را زدند.
در مقابل اینها هم گفتند آنها که تحریم کردند و از نظام خارج شدند بنابراین فرصتی برای حضور در انتخابات ندارند، لذا این بهترین فرصت را به نیروهای تندروی اصولگرا داد که خود را مطرح کنند و رقابت در طیف اصولگرا شکل گرفت و الا اصولگرایان به تندروهای این جریان فرصت نمیدادند بنابراین از تندروهای اصلاحطلب فرصت گرفتند. اگر جریان اصلاحطلب درست عمل میکرد و مانند مطهری لیست میداد و پایگاه اجتماعی خود را به صحنه میآورد طبیعی بود که جریان تندروی طیف اصولگرا فرصت حضور پیدا نمیکرد و لیست نمیداد.
در مجموع عوامل مذکور فرصتی برای نیروهای تندرو فراهم شد که میداندار شوند، لیست بدهند و احساسات جوانان را تحریک کنند، آن هم جوانانی که تجربه ندارند و اولین بار است وارد فضای پیچیده سیاسی میشوند، فضایی که نیاز به تجربیات دارد.
بسیاری از کسانی که در حال حاضر با افراطیگری احساسات را تحریک میکنند، سابقهای دارند که این جوانان سابقه افراد نمیدانستند و در آستانه انتخابات هم نمیتوان اطلاعات و تجربیات گذشته را منتقل کرد چراکه فضا رقابتی است و این قبیل صداها شنیده نمیشوند؛ بنابراین جریان تندوری اصلاحات نقش اساسی برای به میدان آوردن نیروهای تندرو ایفا کرد. در حقیقت طیف تندروی اصلاحطلب تصور کرد که اگر با صندوق قهر کند، مردم آنها را روی دوششان سوار میکنند در صورتی که به این ترتیب نیست بلکه مردم به افرادی رأی میدهند که حرفهای شاذ و شعاری میزنند.