سیدمصطفی هاشمیطبا، عضو شورای عالی مشورتی حزب کارگزاران سازندگی ایران در سازندگی نوشت: انتخابات مجلس دوازدهم عرصهای برای ارزیابی از وضعیت نیروهای سیاسی بود. اگرچه نیروهای اصلاحطلب به دلایل مختلفی نتوانستند، حضور جدی در انتخابات و رقابتهای آن داشته باشند و تنها لیست موجود در این زمینه در تهران توفیقی نداشت، اما مساله اصلی در این دور از انتخابات آرایش سیاسی اصولگرایان، رخدادهای تازه در این جریان و نتایج عجیب آن بود. در ماههای منتهی به انتخابات تصور میشد که دو جریان اصلی در اردوگاه اصولگرایی جریان آقای قالیباف و جبهه پایداری باشد و تصور میشد که این دو جبهه هر روز اشتراکهای کمتری پیدا کرده و احتمال ارائه لیست مشترک آنها کمتر میشود.
در نهایت، اما بهرغم ادعاهای هر دو طرف علیه هم در نهایت این دو بخش با هم وحدت کردند، اما لیستهای دیگری به میانه میدان آمدند که اتفاقاً همین لیستها هم سرنوشت منتخبان مجلس دوازدهم را تعیین کردند. درباره این وحدت و البته احتمالات پیرامون آرایش سیاسی اصولگرایان و رفتارهای آنها در مجلس آتی چند نکته قابل ارزیابی است:
آنچه در چند ماه اخیر درباره اختلاف بین جبهه پایداری و جریان آقای قالیباف رخ داد، اگرچه در ظاهر تند و عمیق بود، اما ریشه جدی نداشت کمااینکه پیش از این بارها این بحث پیش آمد که در دیدگاههای آقای قالیباف و جبهه پایداری به طور مثال، اختلاف جدی درباره قانون حجاب وجود ندارد و این تنها تفاوت نظرها در نحوه اجراست، کمااینکه بهرغم همه نمایشها و اختلافها و ادعاها در نهایت همین دو گروه نیز لیست مشترک دادند و روایت همان است که مولانا گفت: «هر لحظه به شکلی بت عیار بر آمد».
آنچه در قالب لیست مشترک و وحدت در جریان اصولگرایی رخ داد تنها تصمیمی مقطعی برای انتخابات بود چراکه این دو جریان تصور میکردند اگر یکی شوند، سبد رای آنها حفظ میشود و تصور میکردند که همه سبد رای اصولگرایی نیز متعلق به این دو جبهه در درون جریان اصولگرایی است، درحالی که نتیجه شکل دیگری بود. در هر صورت اختلافات قبلی کماکان پابرجاست و در مجلس دوازدهم به اضلاع این اختلاف نیز افزوده میشود.
برخی نمایندگان منتخب دوره دوازدهم اظهار کردند که اولویت آنها طرحهایی مثل اینترنت ملی، صیانت یا حجاب و عفاف است، این مساله دور از ذهن نیست که در آغاز به کار این مجلس همین مسائل در دستورکار قرار بگیرد، اما بافت مجلس یازدهم در شرایط فعلی هنوز فرم اکثریت همراه با بخشی از جریان اصولگرایی که مدافع و مطالبهگر این مسائل باشند را ندارند و برخلاف تصور عمومی تصور میکنم این مجلس به میزان مجلس قبل منفعل نباشد.
با این وجود، لازم است تا وضعیت مجلس یازدهم از میزان انفعال در برابر دولت و سرنوشت آن در مقابل رای مردم و مسائل دیگری از قبیل پرداختن به حاشیهها پیش چشم منتخبان مجلس دوازدهم باشد و در همه امور از اولویت دادن به طرحها و لوایح تا انتخاب رئیس و مسیر تجربه مجلس یازدهم را پیش چشم خود قرار دهند.
در تحلیل میزان مشارکت و آراء باطله در این دور از انتخابات دو نکته وجود دارد. نخست اینکه میزان مشارکت، نشان از نارضایتی مردم دارد و به نوعی بخشی از کسانی که در انتخابات شرکت نکردند، میخواهند پیام اعتراض خود را درباره وضعیت اجتماعی و معیشتی بیان کنند. در کنار این مساله در این دور از انتخابات، موضوع آرای باطله نیز قابل توجه و بررسی بود. آرایی که نشان میدهد، افراد اصل نظام و صندوق رای را قبول دارند، اما به هیچیک از اعضای حاضر در صحنه باوری ندارند و نمیخواهند، نام آنها را روی برگه بنویسند.