فرارو- نشریه "وال استریت ژورنال" چند روز قبل در گزارشی جنجالی، مدعی شده بود که ایران به دولت سودان اعمال فشار کرده تا در ازای ارائه یک کشتی جنگی و دیگر تجهیزات نظام، امکان ساخت پایگاه دائمی دریایی در سواحل دریایی سرخ را کسب کند. وال استریت ژورنال در گزارش خود تاکید کرده که دولت سودان حاضر به پذیرش پیشنهاد ایران نشده است.
به گزارش فرارو؛ این نشریه منبع خبر خود را مشاور امنیتی رئیس جمهور سودان عنوان کرده بود. این در حالی است که هم ایران و هم سودان ادعای مذکور را رد کرده و غیرواقعی دانسته اند. از یک سو، "نبیل عبدالله" سخنگوی ارتش سودان گفته است فردی که از وی به عنوان منبع نشریه وال استریت ژورنال در زمینه اعمال فشارهای تهران برای ساخت پایگاه دریایی یاد شده، اساسا در تیم رئیس جمهوری این کشور وجود خارجی ندارد و جدا از همه این ها، ایران اساسا چنین پیشنهادی را به طرف سودانی ارائه نکرده است.
"علی صادق علی" وزیر خارجه سودان هم تاکید کرده که ایران چنین درخواستی را به سودان ارائه نکرده است. در سوی دیگر، "ناصر کنعانی" سخنگوی وزارت خارجه کشور هم با اشاره به تکذبیه وزیر خارجه سودان اعلام کرد که ادعای مرتبط با اراده ایران جهت ساخت پایگاه دریایی در سودان از اساس پوچ و بی معنی است.
علی رغم تکذیبیههای طرفهای ایرانی و سودانی، باز هم در این رابطه تحلیل و تفسیرهای مختلفی ارائه میشود و حتی برخی منابع نزدیک به نیروهای واکنش سریع سودان هم مدعی شده اند که ایران به نحوی فعال به دنبال ساخت پایگاه دریایی در سواحل سودان است. با این همه، یک سوال عمده و محوری مطرح میشود و آن است که دلیل مانور گسترده رسانهای و تبلیغاتی جریانهای رسانهای غربی و منطقهای با محوریت ادعای اخیر وال استریت ژورنال چیست؟
به نظر میرسد در توضیح این مساله، توجه به ۳ نکته ضروری است.
اولا، در مدت اخیر و در بحبوحه ابراز تمایلهای دولتهای سودان و اریتره به توسعه روابط با ایران، بسیاری از طرفهای غربی و منطقهای احساس خطر کردهاند و سعی دارند جوی منفی را پیرامون توسعه همکاریها میان بازیگران مذکور شکل بدهند. هم سودان و هم اریتره به عنوان دو کشور که از موقعیت راهبردی در مجاورت دریای سرخ برخوردار هستند، قویا مایل به توسعه پیوندهای راهبردی با ایران هستند و این نکته را به واسطه کانالهای رسمی به تهران منتقل کرده اند.
موضوعی که با استقبال کشور ما نیز همراه شده است. حال در این وضعیت، با توجه به تحرکات انصارالله یمن در تنگه باب المندب و دریای سرخ (در بحبوحه جنگ غزه و به نشانه حمایت از ملت و مقاومت فلسطین)، توسعه روابط ایران با کشورهایی نظیر اریتره و سودان که آنها هم از نظر جغرافیایی اشراف مناسبی بر دریای سرخ دارند، میتواند دامنه تسلط و نفوذ ایران بر آبهای دریای سرخ به عنوان یک آبراه مهم بین المللی را افزایش دهد و منافع راهبردی زیادی را برای کشورمان به ارمغان آورد. موضوعی که در جبهه مقابل و برای طیف رقبای ایران چه در سطح منطقه و چه ورای آن، چالشهای جدی را نوید میدهد.
دوم اینکه در مدت اخیر اخبار مختلفی از سوی جریانهای سیاسی و رسانهای منطقهای و بین المللی منتشر شده که به این موضوع اشاره داشته اند که ایران و عربستان به عنوان دو دولت مهم در منطقه غرب آسیا، به دنبال توسعه همکاریهای خود در رابطه با معادلات مطرح در جنگ داخلی سودان هستند و بر آن هستند با کنشگری موثر، به روند جنگ و درگیری در این کشور خاتمه دهند.
در این رابطه حتی گزارشهایی از برنامه و همکاریهای دو کشور با محوریت مساله مذکور نیز منتشر شده است. حال در این فضا، کاملا طبیعی است که جریانهای رقیب و مخالف با این مساله احساس خطر کنند و در برابر آن موضع گیری کنند. دستورکاری که به طور خاص خود را در قالب جنجال سازی علیه کشور ما و طرح ادعای اخیر با محوریت اراده ایران جهت ایجاد یک پایگاه دریایی دائمی در سودان به نمایش گذاشته است؛ و در نهایت سوم اینکه توسعه نفوذ و همکاریهای ایران با کشورهای آفریقایی از جمله موضوعاتی بوده که دستگاه سیاست خارجی بر آن تمرکز نشان داده است. مسالهای که در تحولاتی نظیر جنگ غزه و تضعیف نفوذ تاریخی غرب در قاره آفریقا، پالسهای هشدار دهندهای را هم به قدرتهای غربی و هم متحدان منطقهای آنها نظیر رژیم اسرائیل که مدت هاست به دنبال توسعه نفوذش در آفریقا است، مخابره میکند.
به بیان ساده تر، جوسازیهای تبلیغاتی علیه ایران بخشی از دستورکار غرب و متحدان منطقهای آن جهت ساختن تصویری منفی از توسعه نفوذ ایران در قاره آفریقا و محدودسازی توسعه همکاریهای ایران با ملل آفریقایی در حوزه مسائل نظامی و امنیتی است. معادلهای که در کلیت خود سعی دارد نگاهی منفی را به همکاریهای تهران با کشورهای آفریقایی ایجاد کند. این در حالی است که در مدت اخیر هیچ واکنشی به ویژه از سوی کشوری نظیر چین که شریک اول تجاری و راهبردی بخش قابل توجهی از کشورهای آفریقایی است (نسبت به مساله توسعه نفوذ ایران در آفریقا)، رخ نداده است.
به بیان ساده تر، چین به عنوان شریک تجاری اول آفریقا که نفوذ راهبردی قابل ملاحظهای نیز در کشورهای آفریقایی دارد، توسعه همکاریهای ایران و آفریقا را به مثابه خطر ادراک نکرده، اما غرب پالسهای هشدارآمیزی را از آن دریافت کرده است. مساله و دستورکاری که به نظر میرسد در ادامه راه نیز ابعاد و جلوههای عینی تری را به خود بگیرد.