ساختن سد زمانی یک پروژه پیشرفته و موفق برای تولید انرژی محسوب میشد. حتی الان نیز بومیسازی فناوری ساخت سد در لیست افتخارات ثبت میشود و همین سبب شده که در مناطق مختلف شاهد پروژههای موفق و البته ناموفق سدسازی باشیم. اگر برای تعریف سدهای بزرگ نمونههای بیش از ۱۵ متر را درنظر بگیریم، هماکنون بیش از ۵۷ هزار سد بزرگ در جهان داریم. کشورهای مختلف نیز چند هزار پروژه سدسازی جدید را در دست اقدام دارند. اما ظاهرا این روند در حال تغییر است.
به گزارش گجت نیوز، کشورهای اروپایی اخیرا چند سد خود را تخریب کردهاند. آنها بر این باورند که این سدها دیگر چندان بهینه نیستند و مضراتشان بیشتر از مزایای آنها است. از طرفی برق تولیدی چندان زیاد نیست که بتواند هزینههای تعمیر و نگهداری سدها را جبران کند و از طرفی دیگر نمیتوان از آسیبهای سد به محیط اطراف چشمپوشی کرد.
بهعنوان مثال چند سال پیش فنلاند سه سد را که روی رودخانه Hiitolanjoki قرار داشتند، تخریب کرد. مدتزمان کمی پس از تخریب گونههای جانوری زیادی (مخصوصا ماهیها) روانه بخش آزاد شدند و تنوع زیستی آن را بیشتر کردند. این رویکرد در آمریکا نیز ایجاد شده است. آنها نیز از هزینههای نگهداری و تعمیر سدها ناراضی هستند و گمان میکنند که راههای بهتری و بهینهتری برای تامین انرژی برق وجود دارد.
ولی کشورهای جهان سوم دقیقا خلاف این مسیر را طی میکنند. مشکل اینجاست که حتی با وجود ساختن هزاران سد نیز نیاز این کشورها به الکتریسیته برطرف نخواهد دشت. در عوض سدهای جدید صرفا مشکلات زیستمحیطی جدید ایجاد میکنند. در ادامه به دلایل تخریب سد در کشورهای جهان اولی میپردازیم.
بسیاری از مواد مغذی مورد نیاز برای رشد گیاهان و جانوران و متعادل ماندن اکوسیستم یک منطقه توسط آب منتقل میشود. وقتی که شما در یک منطقه سد میسازید، جلوی این روند را میگیرید. در نتیجه بهمرور زمان وضعیت غذایی در مناطق پاییندست سد ضعیف میشود. البته برخی از گیاهان و جانوران میتوانند خود را با شرایط جدید تطبیق دهند، اما اکثرا اینگونه نیستند و نابود میشوند.
بهعنوان مثال دانشمندان متوجه شدند که مدتی پس از ساخت سد Aswan در مصر تولیدمثل ماهیها بهشدت کاهش یافت. این مشکل بهاین دلیل بود که میزان مواد مغذی تا حد زیادی کاهش یافته بود. البته در برخی سدها نردبانهای مخصوص ماهی را میسازند تا آبزیان مهاجرت کنند، اما همه آنها نمیتوانند از این مزیت استفاده کنند.
پس از ساخت بسیاری از سدها، کارشناسان متوجه شدند که زمینهای اطراف شدیدا دچار فرسایش شدهاند. بهعنوان مثال ساخت سدهای بزرگ در چین سبب فرسایش خاک در مناطق اطراف و ریزش زمین شده است. این موضوع در دلتای نیل نیز مشاهده میشود. جایی که بسیاری از مواد آلی در مخزن سد قرار گرفتهاند و کشاورزی در مناطق پاییندست با مشکل مواجه شده است.
هزینههای ساخت یک سد معمولا نجومی است. جنبههای مهندسی و فنی ساخت و خود فرآیند ساخت نیز بسیار زمانبر است و بهدقت فوقالعاده بالایی نیاز دارد. سد سه دره چین یکی از سدهای بزرگ جهان است. این سد در منطقهای ساخته شده که فعالیتهای زمینلرزهای در آن وجود دارد و همین الان نیز ترکهایی در زیربنای سد ایجاد شده است.
شکستن یا تخریب سد میتواند فاجعهای بسیار بزرگ را در این منطقه رقم بزند. مخصوصا اینکه این سد حجم فوقالعاده زیادی آب را در پشت خود جا داده است. در تگزاس آمریکا نیز پس از طوفان هاروی، چیزی نمانده بود که سدهای منطقه هوستون بهخاطر حجم بالای آب سیل فرو بپاشند. با همه اینها نمیتواند این واقعیت را نیز نادیده گرفت که فرآیند تخریب سد بسیار سخت و پیچیده است و باید جنبههای مختلف منطقهای را در نظر گرفت.
یکی دیگر از مشکلات ساختن سد زیر آب بردن یک منطقه است. مخزن سد سبب میشود که سطح آب شدیدا بالا بیاید؛ بنابراین افراد ساکن در آن منطقه باید منتقل شود. همچنین باید برای این افراد شرایط اقتصادی مناسب نیز فراهم شود که در نهایت هزینه بالایی خواهد داشت. در برخی مواقع نیز دیده شده که ساخت سد در یک منطقه احتمال زمینلرزه را افزایش دهد.
ساخت سد و استفاده از انرژی برقابی یکی از راههای جلوگیری از آلودهکردن محیطزیست قلمداد میشد. اما بررسیهای جدید نشان میدهد که متان تولیدشده در نتیجه استفاده از این سدها بسیار زیاد است. بهبیانی دیگر آنها چندان بهنفع محیط زیست نیستند و میتوانند از جنبههای مختلف بهآن آسیب بزنند. کارشناسان گمان میکنند که بهبود پنلهای خورشیدی و استفاده گسترده از آنها میتواند راهکار بهتری باشد.
همه اینها در کنار هم سبب شده که کشورهای اروپایی و آمریکا ساخت سد در بسیاری از مناطق را بهینه تلقی نکنند و به تخریب سد رو بیاورند. در واقع مقامات اروپایی گمان میکنند که ساخت سد رویکردی کوتهنگرانه است و آسیبهای آن میتواند در درازمدت هزینه بیشتری روی دستشان بگذارد.