فرارو- پرسش اساسی آن است که چنگ اوکراین چه زمانی و چگونه پایان خواهد یافت؟ کرملین کاملا آشکار ساخته که تنها زمانی مذاکره با اوکراین را می پذیرد که کی یف تسلیم شود و اوکراینی ها نیز به همان اندازه آشکار ساخته اند که به مقاومت در برابر تسلیم شدن مقابل مسکو ادامه خواهند داد.
به گزارش فرارو به نقل از فارین پالسی، برای درک این تغییرات در روند ادامه دار جنگ اوکراین "فارین پالسی" از هشت متفکر برجسته خواست تا نظرشان را بیان کنند:
در حالی که جنگ روسیه در اوکراین وارد سومین سال خود میشود به نظر میرسد که بن بست فعلی ادامه خواهد یافت. هیچ یک از طرفین تاکنون برنده یا بازنده نبوده اند. روسها به قیمت تلفات عظیم و تجهیزات از دست رفته دستاوردهای ارضی فزایندهای به دست میآورند. اوکراینیها که نتوانسته اند به اهداف ضد حمله سال ۲۰۲۳ خود دست یابند در حالت تدافعی قرار گرفته و تلفات قابل توجهی نیز متحمل شده اند. این جنگ فرسایشی بر اوکراین تاثیر میگذارد جایی که زلنسکی رئیس جمهور آن کشور اخیرا راه خود را از فرمانده ارشد نظامی اش ژنرال والری زالوژنی پس از علنی شدن شکاف بین آن دو جدا کرد.
هر دو کشور باید نیروهای بیش تری را بسیج کنند، اما پیش از انتخاب مجدد ولادیمیر پوتین رئیس جمهور روسیه در انتخابات ماه آینده هیچ گونه بسیج عمومیای از سوی روسیه صورت نخواهد گرفت. برای اوکراین که جمعیت آن کمتر از یک سوم جمعیت روسیه است بسیج نیروهای مورد نیاز کاری دشوارتر خواهد بود.
در این معادله نقش ایالات متحده کماکان کلیدی میباشد. امریکا مهمترین تامین کننده تسلیحات پیشرفته است و سیاست داخلی ناکارآمد آن ممکن است توانایی اوکراین را برای ادامه مبارزه با روسیه به خطر بیاندازد. اگر کنگره کمک ۶۰ میلیارد دلاری درخواست شده به اوکراین را تایید نکند و اگر دولت ایالات متحده به عرضه تسلیحات پیشرفته سرعت نبخشد چشم انداز توانایی اوکراین برای عقب راندن روسیه در سال ۲۰۲۴ بسیار بدتر خواهد شد. چشم انداز کمی برای مذاکرات برای پایان دادن به جنگ در سال ۲۰۲۴ وجود دارد و هیچ یک از طرفین نمیتوانند به پیروزی قاطعی دست یابند.
کرملین تصریح کرده که هیچ علاقهای به مذاکراتی که به تسلیم اوکراین منجر نشود نخواهد داشت. رهبر اوکراینی هن با چنین شرایطی موافقت نمیکند. پوتین منتظر نتیجه انتخابات امسال ایالات متحده است. او امیدوار است که رئیس جمهور بعدی ایالات متحده از حمایت اوکراین خودداری کند و به روابط معمول با روسیه بازگردد. در آن صورت توانایی بقای اوکراین به عنوان یک کشور مستقل زیر سوال خواهد رفت و این موضوع پیامدهای امنیتی گستردهای را برای اروپا و فراتر از آن خواهد داشت. تا زمانی که پوتین یا جانشینی که جهان بینی او را دارد در قدرت باشد بعید است که شاهد پایان جنگ باشیم.
هنگامی که نیروهای روسیه در فوریه ۲۰۲۲ وارد اوکراین شدند بلافاصله مشخص شد که این حمله شکاف ژئوپولیتیکی بین ایالات متحده و متحدان اش از یک سو و تقویت محور نوظهور چین و روسیه از سوی دیگر را تسریع خواهد کرد. ما اکنون به طور قابل توجهی نسبت به دو سال پیش به شکاف جهانی دوقطبی که یادآور جنگ سرد است نزدیکتر شده ایم. مسکو که در نتیجه جنگ تا حد زیادی از سوی غرب منزوی شده اکنون به طور فزایندهای به چین به عنوان بازاری برای صادرات نفت و گاز خود، به عنوان تامین کننده طیف وسیعی از کالاهای مصرفی و به عنوان شریکی برای توسعه فناوریهای جدید وابسته است.
حمایت پکن از تلاشهای جنگی روسیه اختلافات بین چین و اروپا را افزایش داده است. وابستگی پیش از جنگ اروپا به انرژی روسیه نوعی آسیب پذیری بود که غرب اکنون میخواهد از آن در برابر چین اجتناب ورزد. واشنگتن و بروکسل اقداماتی را برای کاهش ریسک روابط اقتصادی نزدیک خود با چین انجام میدهند. پکن به نوبه خود در حال افزایش خودکفایی خود میباشد. در نهایت، حمله روسیه وحدت ناتو را تقویت کرد و اعضای اروپایی ناتو را بر آن داشت تا بودجه دفاعی خود را افزایش دهند، فنلاند و سوئد را به آغوش ناتو سوق داد و ایالات متحده را مجبور ساخت تا حضور نظامی خود را در اروپا بار دیگر تقویت کند. با این وجود، وضعیت فعلی متفاوت از دوره جنگ سرد است.
امروز، مشارکت چین و روسیه بر مبنای ژئوپولیتیک قوی تری نسبت به شراکت چین و شوروی استوار است. در عین حال، وحدت فراآتلانتیک ایجاد شده توسط حمله روسیه به اوکراین شکننده میباشد. بسیاری از کشورهای اروپایی از خودمختاری اروپای در برابر امریکا حمایت میکنند و یا با تلاشها برای کاهش خطر از سوی چین مخالف هستند. هم چنین بارزترین و مهمترین نشانه شکست غرب آن است که دونالد ترامپ رئیس جمهور سابق ایالات متحده نقش ناتو و تضمین امنیت ایالات متحده برای شرکای خود در آن پیمان را در طول کارزار انتخاباتی ریاست جمهوری خود زیر سوال برد.
بنابراین، جنگ روسیه ضعف فزاینده بلوک غرب را آشکار ساخته است. اروپا هنوز از رویاها و توهمات پس از جنگ سرد رنج میبرد. به نظر میرسد بسیاری از سیاستمداران اروپایی که به سه دهه صلح و جهانی شدن عادت کرده اند تمایلی به رویارویی با واقعیتهای جنگ ندارند واقعیتهایی که خواه به شکل حمله روسیه شکل گرفته باشد و یا به عنوان یک جنگ سرد جدید شکل بگیرد.
اگر گرجستان در سال ۲۰۰۸ و کریمه در سال ۲۰۱۴ زنگ خطری بودند که به غرب درباره جاه طلبیهای روسیه هشدار دادند حمله تمام عیار روسیه به اوکراین در سال ۲۰۲۲ یک شوک الکتریکی برای دفاع دائما رو به زوال اروپا بود. به این موضوع نامزدی دونالد ترامپ نامزد احتمالی حزب جمهوری خواه را نیز برای انتخابات ریاست جمهوری بیافزایید که اکنون آشکارا از روسیه برای حمله به اعضای اروپایی ناتو دعوت کرده است.
اکنون که اوکراین وارد سومین سال جنگ عظیم زمینی، دریایی، هوایی و اطلاعاتی شده این خطر واقعی وجود دارد که روسیه دست بالا را در میدان نبرد به دست آورد. در حال حاضر کمکهای نظامی ایالات متحده به اوکراین تا حدی کاهش یافته و چشم انداز پیروزی ترامپ در انتخابات در ماه نوامبر به این معنی است که رهبران اروپایی با بزرگترین چالش استراتژیک قاره خود در طول نسلها اخیر مواجه شده اند.
اگر اروپا در این آزمون متحمل شکست شود مسکو جرات پیدا میکند تا در بازگرداندن حوزه نفوذ خود و تضعیف دشمن اصلی اش که به وضوح اعلام کرده ناتو میباشد بیشتر پیش برود. گامهای واقعی اروپا برای افزایش هزینههای دفاعی، افزایش تولید تسلیحات و کمک به پیروزی اوکراین در جنگ تاکنون کوتاه بوده اند. صحبتهای رهبران غربی در مورد روسیه نشان دهنده عدم وضوح و عزم استراتژیک است. برای روسیه چنین تزلزلی دعوتی برای ادامه جنگ تا پیروزی است. همان طور که بارها شنیده ایم ولادیمیر پوتین رئیس جمهور روسیه معتقد است که زمان به نفع اوست. هم ایالات متحده و هم اروپا در معرض خطر زیادی قرار دارند. شکست اوکراین احتمالا بیش از خروج ایالات متحده از افغانستان به اعتبار واشنگتن در سراسر جهان آسیب میرساند.
یک تعهد بلند مدت غربی کرملین را مجبور میسازد که به این نتیجه برسد که نمیتواند با جنگ به اهداف خود در اوکراین دست یابد. هم چنین این پیام را ارسال میکند که اروپا به دفاع از خود متعهد است و روسیه هیچ شانسی برای به دست آوردن هیچ چیزی با حمله به همسایگان خود ندارد. با نگاهی فراتر از سال ۲۰۲۴ میلادی اگر غرب حمایت خود را افزایش دهد و هزینه جنگ را برای روسیه غیرقابل تحمل سازد اوکراین میتواند در جنگ پیروز شود. اگر غرب نتواند منابع لازم را فراهم سازد مهمتر از آن اگر نتواند بسیج منابع را انجام دهد مسکو میتواند پیروز شود.
پس از دو سال جنگ روایت خطرناکی در بحثهای غربی مطرح شده است: درگیری در بن بست است و اوکراین امکان پیروزی ندارد. این ارزیابی اشتباه است. ابزار برای دستیابی به یک پیروزی اوکراینی هم چنان در دستان غرب است، اما رهبران اروپا و ایالات متحده باید شجاعت سیاسی خود را برای تحقق آن نشان دهند.
رهبران غربی در تامین آن چه که برای پیروزی به نیروهای اوکراینی نیاز دارند بسیار مردد بوده اند. تاخیر طولانی در تهیه تانکها و خودروهای زرهی به روسیه این امکان را داد که به تقویت نیروی دفاعی اش بپردازد که بازپس گیری قلمرو توسط اوکراین را بسیار دشوارتر ساخت.
سال ۲۰۲۴ هم چنین باید سالی باشد که حامیان اوکراین یک برنامه روشن برای آینده آن کشور تنظیم کنند. این برنامه باید مبتنی بر سه پایه باشد: تضمینهای امنیتی بلند مدت، الحاق به اتحادیه اروپا و عضویت در ناتو. رهبران ناتو باید بدانند که اگر اوکراین دوباره در اتاق انتظار رها شود این امر تنها باعث تشدید درگیری و بی ثباتی بیشتر خواهد شد. همان طور که سوئد و فنلاند در ناتو برسمیت شناخته اند و همانطور که حمله روسیه به اوکراین از سال ۲۰۱۴ کاملا مشخص ساخته مناطق خاکستری اطراف روسیه مناطق خطرناک هستند.
در نشست امسال ناتو در واشنگتن رهبران باید بلوف پوتین را بخوانند و از اوکراین برای پیوستن به ناتو دعوت بعمل آورند. عضویت یک شبه رخ نخواهد داد، اما پیامی صریح به پوتین ارسال خواهد کرد که او نمیتواند این روند را متوقف کند و جنگ اش بیهوده است. بدین ترتیب، دعوت به عضویت اوکراین میتواند به هموار کردن مسیر صلح کمک کند.
ما از دو سال تحریم مالی و اقتصادی غرب علیه روسیه چه آموختیم؟ سه موضوع مسیر رو به جلو را مشخص میکند. نخست آن که مسکو در جنگ اطلاعاتی تحریمها پیروز میشود، زیرا روایت غالب آن است که این اقدامات بی اثر هستند. با این وجود، تصویر کلانتر نشان میدهد که واردات فناوری درجه یک از سوی روسیه در مقایسه با سطوح قبل از جنگ حدود ۴۰ درصد کاهش یافته است. این اتفاق زمانی رخ داده که نیازهای روسیه به فناوری پیشرفته احتمالا هرگز بالاتر از زمان فعلی نبوده است. این برای متوقف کردن ماشین جنگی مسکو کافی نیست و باید اقدامات بیش تری صورت گیرد. با این وجود، کاهش ۴۰ درصدی کماکان یک موفقیت قابل توجه هرچند ناگفته تحریمها بوده است.
دوم آن که تاثیر تحریمها بر کسب و کارهای روسیه به ویژه در بخشهایی که از تجهیزات و دانش غربی محروم شدهاند مانند هوافضا و انرژی به طور فزایندهای قابل مشاهده است. شرکتهای روسی در مواجهه با فرسودگی تدریجی و عدم دسترسی به فناوری ایالات متحده و اروپا با مشکلات فزاینده تعمیر و نگهداری مواجه میشوند. S۷ یک شرکت هواپیمایی سیبری مجبور شد هواپیماهای ایرباس خود را زمین گیر کند و تعداد سرنشینان خود را در ژانویه به دلیل عدم دسترسی به قطعات موتور کاهش دهد. احتمالا در سال ۲۰۲۴ اخباری بیش تری از این دست منتشر خواهند شد و این واقعیت مهم را نشان میدهد که تحریمها ماراتن هستند و نه یک دوی سرعت. تاثیر ناشی از انباشت تحریم زیاد خواهد بود و این واقعیت را برجسته میسازد که با وجود ادعای بزرگ دوستی نامحدود چین و روسیه تجهیزات چینی نمیتوانند به طور کامل نیازهای روسیه به فناوری پیشرفته را برطرف سازند.
سوم آن که بحث غرب در مورد آینده ذخایر بانک مرکزی روسیه داغ باقی خواهد ماند و بر بحثها در میان متحدان همفکر مسلط خواهد شد. از یک سو، ایالات متحده و بریتانیا به کشورهای غربی فشار میآورند تا داراییهای ارزی روسیه را مصادره کرده و به اوکراین انتقال دهند و استدلال شان موضعی اخلاقی است مبتنی بر آن که متجاوز باید مجازات شود. از سوی دیگر، چندین کشور اتحادیه اروپا از جمله بلژیک، فرانسه و آلمان با این طرح مخالف هستند و استدلال میکنند که اعتماد به زیرساختهای مالی و ارزهای غربی را تضعیف میکند. بانک مرکزی اروپا و جالبتر از آن صندوق بین المللی پول به این اردوگاه محتاط پیوسته اند. با توجه به این که بخش عمده داراییهای خارجی روسیه در بلژیک نگهداری میشود بدون حضور کشورهای اتحادیه اروپا هیچ اتفاقی رخ نخواهد داد. در نتیجه، تصرف ذخایر روسیه در سال ۲۰۲۴ بعید به نظر میرسد. با توجه به پیامدهای ناخواسته احتمالی چنین اقدامی این ممکن است خبر بدی نباشد.
چالش برای کی یف اساسی است. پیش از حمله روسیه در سال ۲۰۲۲ میلادی شرکتهای دفاعی اوکراینی در ساخت تجهیزات دوران شوروی تخصص داشتند و به منظور برآورده ساختن خواستههای ارتش اوکراین برای تسلیحات پیشرفته تلاش میکردند. به همین دلیل است که بودجه دفاعی اوکراین در سال ۲۰۲۴ هنوز بخش عمده بودجه تدارکاتی حدود ۶.۸ میلیارد دلار را به خرید تجهیزات خارجی اختصاص میدهد. در حالی که اوکراین تلاش میکند تا صنعت تسلیحات خود را در شرایط زمان جنگ بازسازی کرده و گسترش دهد از دولتهای غربی، شرکتهای دفاعی و ابتکارات خصوصی کمک میگیرد. برای مثال شرکت آلمانی راین متال قصد دارد امسال تولید خودروهای زرهی را در اوکراین آغاز کند.
منافع قابل توجهی برای غرب در بخش دفاعی اوکراین وجود دارد به طور خاص در مورد فناوری پهپادهای داخلی. با این وجود، حملات روسیه هم چنان بسیاری از پیمانکاران دفاعی ایالات متحده و اروپا را از سرمایه گذاری در اوکراین باز میدارد، زیرا حمله توسط یک موشک یا پهپاد روسی میتواند سرمایه گذاری چند میلیون دلاری را از بین ببرد.
اوکراینیها سعی کرده اند با گسترش تولید به تاسیسات کوچکتر و پراکندهای که شناسایی و از بین بردن جمعی آن برای نهادهای اطلاعاتی و نظامی روسیه سختتر است از این خطر دور شوند. اوکراین هم چنین در حال تبدیل شدن به آزمایشگاهی برای راههای جدید توسعه و ساخت سلاح است. وزارت دفاع اوکراین نیز فرآیند صدور گواهینامه خود را اصلاح و تسریع کرده است و سلاحهای جدید به طور مستقیم در میدان نبرد آزمایش میشوند. چالش چگونگی نوآوری نیست بلکه چگونگی افزایش تولید با توجه به کمبود نیروی کار ماهر، تنگناهای زنجیره تامین، فساد و حملات روسیه است.
هر پاسخی به سوالی در مورد آینده جنگ روسیه در اوکراین باید با این آغاز شود: بستگی دارد، زیرا روند جنگ در واقع به تعدادی از تحولات حیاتی بستگی دارد. مهمتر از همه سطح کمکی است که کنگره ایالات متحده در نهایت با آن موافقت میکند. این بسیار مهم است، زیرا واشنگتن تقریبا به اندازه کل اروپا کمکهای نظامی ارائه کرده است. هم چنین تلاشهای تحت رهبری ایالات متحده برای تشدید تحریمها و کنترلهای صادراتی روسیه و قطع طرحهای فرار از آن بسیار مهم خواهند بود. علیرغم موفقیت چشمگیر تا این لحظه طرحهای فرار هم چنان در حال تکامل هستند و تمرکز مستمر بر روی آن مورد نیاز خواهد بود.
نیازی به گفتن نیست که روند جنگ نیز به شدت به عزم اوکراین و روسیه و توانایی آنان برای جذب، آموزش، تجهیز و به کارگیری نیروها و قابلیتهای اضافی بستگی دارد. در نهایت، روند جنگ به توانایی هر یک از طرفین برای یادگیری و سازگاری با تکامل میدان جنگ بستگی دارد که توسعه، تولید و به کارگیری سیستمهای تسلیحاتی جدید و سایر فناوریها برای بهبود قابلیتهای رهبران، کارکنان، سربازان فردی و واحدها را شامل میشود. امسال سال بسیار دشوار دیگری برای نیروهای نظامی هر دو کشور در حوزه میدانی و هم چنین جبهه داخلی آنان خواهد بود. با گذشت دو سال به نظر نمیرسد پایان قابل تصوری برای جنگ وجود داشته باشد.
فقدان دستاوردهای نظامی قاطع برای اوکراین در سال ۲۰۲۳ باعث ایجاد اختلافات عمیق در غرب شده است. این تقسیم بندیها ممکن است غیر منتظره باشند، اما تعجبآور نیستند. همه جنگهای بزرگ تاثیر قدرتمندی بر سیاست داخلی کشورهای درگیر دارند. شکستهای نظامی اغلب میتواند بحرانهای سیاسی داخلی را تشدید کند.
سال ۲۰۲۴ ظرفیت همه طرفین برای حفظ انسجام داخلی در میان هزینههای جنگ که به سرعت در حال افزایش است را در محک آزمون قرار خواهد داد. در حالی که سیستم اقتدارگرای روسیه ممکن است به حکومت آن کشور کمک کند تا اختلافات داخلی خود را سرکوب کند سخت است باور کنیم که هزینههای عظیم اقتصادی و انسانی جنگ انتخابی پوتین هیچ تاثیر سیاسیای نداشته باشند. با این وجود، در حال حاضر سوال این است که آیا غرب میتواند از تبدیل شدن خطوط گسل چندگانه در سیاست اوکراین به یک انشعاب جلوگیری کند؟ اگر اروپا آماده رسیدگی جدی به جبهه امنیتی باشد نگهداشتن آمریکاییها و متقاعد کردن رژیم آینده روسیه برای کنار گذاشتن توسعه طلبی ارضی خود به نفع تضمینهای امنیتی و نظم منطقهای که مسکو میتواند در آن نقش مشروعی داشته باشد آسانتر خواهد بود.