سال ۱۴۰۳ سال آزمون دولت ابراهیم رئیسی است. در دو سالونیم گذشته نه سایه تحریمها شدید بود و نه قیمتهای نفت در سطح حداقلی که دولت را در مضیقه مالی قرار دهد، اما وضع برای سال آینده متفاوت است.
به گزارش هممیهن، از همین حالا سایه ترامپ بر سر اقتصاد افتاده و تکانهها در اقتصاد آغاز شده است. بر این اساس کارشناسان میگویند سال ۱۴۰۳ تازه عیار تیم اقتصادی دولت سیزدهم مشخص میشود. کمتر از سه ماه دیگر خروج آمریکا از برجام توسط دونالد ترامپ، رئیسجمهور جمهوریخواه و پیشین آن کشور ۶ ساله میشود.
هر چند از آن زمان سیب سیاست ایران و آمریکا بارها چرخ خورده و اکنون نه ترامپ در کاخ سفید است و نه حسن روحانی بهعنوان رئیس دولتی که به توافقنامه برجام رسید، در پاستور جایی دارد، اما تحریمها و فشاری که بر اقتصاد ایران وارد شد، همچنان ادامه دارد و آثار آن گریبان دولت ابراهیم رئیسی و البته مردم را گرفته است.
حالا، اما بازگشت دوباره دونالد ترامپ به کارزار انتخاباتی آمریکا و احتمال پیروزی او در انتخابات آبانماه سال آینده این موضوع را بر سر زبانها انداخته که بازگشت دوباره او بهعنوان نفر اول دولت آمریکا میتواند باز هم فشار مضاعفی بر پیکر نحیف اقتصاد ایران وارد کند؟ تجربه نشان داده که ترامپ، بعد از آنکه برجام را یک توافقنامه وحشتناک و یکطرفه خواند و آمریکا را از آن خارج کرد، بالاترین سطح از تحریمهای اقتصادی را علیه ایران اعمال کرد و همین باعث شد هماکنون قیمت دلار در کشور در کانال ۵۰ هزار تومان سیر کند.
ترامپ در دوره ریاستجمهوری خود بارها برای رئیسجمهور وقت ایران پیغام فرستاد تا با او در مجمع عمومی سازمان ملل دیدار داشته باشد، اما روحانی آن را نپذیرفت و بعید است با روی کار آمدن دوباره او، ابراهیم رئیسی نیز ارتباطی برقرار کند. با این حال میراثی که تحریمهای ترامپ به جا گذاشت در دولت جو بایدن، رئیسجمهور دموکرات آمریکا با شیب کمتری ادامه پیدا کرد و آسیبهای آن همچنان اقتصاد ایران را آزار میدهد.
بازار ارز، بورس و وضعیت معیشتی مردم دچار مشکل اساسی است و کارشناسان اقتصادی ادامه این روند را برای کشور به صلاح نمیدانند و اکنون این پرسش مطرح است که با بازگشت ترامپ باید شاهد اوضاعی بدتر از اکنون باشیم؟ تا آبان سال ۱۴۰۳ و پیامدهای نتایج انتخابات آمریکا، حدود ۱۰ ماه باقی است و باید دید دولت ابراهیم رئیسی با چه رویکردی این فاصله و رئیسجمهور بعدی آمریکا را مدیریت خواهد کرد.
آبان سال ۱۴۰۳، انتخابات ریاستجمهوری آمریکا برگزار خواهد شد و دونالد ترامپ که در دوره ریاستجمهوری خود بیشترین تحریمها را به اقتصاد ایران وارد کرد، نامزد اصلی جمهوریخواهان است.
وحید شقاقیشهری، اقتصاددان و استاد دانشگاه خوارزمی به احتمالات پیروزی نامزدهای انتخاباتی آمریکا و تاثیر آن بر بازار ایران پرداخته و گفته، در صورت پیروزی جمهوریخواهان باید منتظر بازگشت «کمپین فشار بزرگ» باشیم که نفت و پتروشیمی ایران را تحت تاثیر قرار خواهد داد.
او معتقد است دولت سیزدهم از هماکنون باید کمیته هماهنگی و مقابله با تحریمها را تشکیل دهند چراکه حتی اگر جو بایدن برای بار دوم به ریاستجمهوری آمریکا برسد مانند دولت ترامپ عمل خواهد کرد و بر شدت تحریمها خواهد افزود.
در چند ماه آینده انتخابات ریاستجمهوری آمریکا برگزار خواهد شد، انتخاب دوباره دونالد ترامپ چه تاثیری بر اقتصاد ایران خواهد داشت؟
در دوران ریاستجمهوری دونالد ترامپ، او سیاستی را در پیش گرفت که به «کمپین فشار بزرگ» معروف شد. رویکرد باراک اوباما، رئیسجمهور اسبق آمریکا نسبت به اقتصاد ایران، فشار تدریجی بود و تلاش کرد به آرامی فشار را بیشتر کند، اما مذاکرات هستهای و برجام این فشارها را تا حدودی متوقف کرد. اما رویکرد ترامپ کاملاً تهاجمی بود و کمپین فشار بزرگ را ایجاد کرد و محوریت آن را بر روی صفر کردن صادرات نفت و پتروشیمی ایران گذاشت.
بخش کاهش فروش نفت اجرایی شد و صادرات نفت ایران به زیر ۳۰۰ هزار بشکه در روز رسید و حتی در برخی روزها تنها ۱۵۰ هزار بشکه نفت صادر میکردیم. ترامپ همچنین آرامآرام به سمت تحریم بخش پتروشیمی و فرآوردههای نفتی رفت که با شکست او در دور بعد ریاستجمهوری آمریکا ناکام ماند. البته در دوران ترامپ، تحریمهای «کاتسا» که به مادر تحریمها معروف شد، پیادهسازی شد که قبل از خروج آمریکا از برجام صورت گرفت و بحث تحریمهای ثانویه از همان زمان شروع شد.
ما تجربه تلخ تحریمهای شدید و فشار بزرگ را در زمان ترامپ شاهد بودهایم، حتی من به یاد دارم هر گاه نماینده پولی و مالی ایران برای مذاکرات میرفتند کاملاً رصد میشدند و پشت سر آنها نماینده آمریکا میرفت و اجازه گرهگشایی را نمیداد، همین نشاندهنده این بود که فشار زیادی بر روی ایران قرار گرفته بود و عملاً بهدنبال فلج کردن بخشهای مختلف اقتصاد ایران بودند، اما با آمدن جو بایدن، جنگ اوکراین و روسیه و نیازی که جهان به انرژی داشت، باعث شد تا سیاستهای رئیسجمهور جدید آمریکا در راستای سهولت در تحریمهای ایران بهخصوص در بخش نفت باشد.
هماکنون صادرات نفت ایران به یکونیم میلیون بشکه در روز رسیده است، البته ارز حاصل از این صادرات را دریافت نمیکنیم، اما مابهازای آن کالا وارد میکنیم و به نحوی واردات کالایی ما با همین صادرات انجام میگیرد و عملاً بخش نفت ما توانسته از سیطره تحریمی ترامپ رها شود. بههر حال بایدن و تیم اقتصادی او به دنبال این بودند که با توجه به جنگ روسیه و اوکراین نگذارند قیمت انرژی روند افزایشی پیدا کند. همچنین بایدن تلاش کرد توان خود را برای مهار چین بگذارد و تقریباً مسئله ایران در آمریکا به حاشیه رفت، در حالیکه در دوران ترامپ، تحریم ایران جزو مسائل دست اول آمریکا بود. اینها تجربههایی است که ما از سه رویکرد اوباما، ترامپ و بایدن داشتیم.
به نظر شما بازگشت ترامپ چقدر جدی است؟
آنچه اتفاق افتاده این است که چهار کاندیدا در حزب جمهوریخواه آمریکا وجود داشتند که دو نفر از آنان به نفع ترامپ استعفا دادند و اکنون دونالد ترامپ و خانم نیکی هیلی حضور دارند؛ اتفاقاتی که برای جو بایدن رئیسجمهوری فعلی آمریکا رخ داده، مانند بحث بیماری فراموشی و سن بالای او به پاشنه آشیل بایدن بدل شده است که احتمال پیروزی ترامپ در انتخابات را بالا میبرد.
البته ترامپ نیز دو پرونده حمله طرفداران او به کنگره و فساد اخلاقی را دارد، همچنین بهتازگی در پرونده کلاهبرداری و رانت نیز محکوم شد که نشان میدهد دموکراتها و طیف حاکم تمام تلاش خود را میکنند که به نحوی پروندههای ترامپ را رو کنند تا بتوانند او را محاکمه کنند که حتی ممکن است در این جریانات ترامپ از انتخابات کنار گذاشته شود.
بههرحال او با فاصله معناداری در بین دیگر نامزدهای جمهوریخواه پیشتاز است و نظرسنجیها هم نشان از این دارد که ترامپ پیروز انتخابات آمریکا در آبان سال آینده خواهد بود، اما خانم نیکی هیلی در چند مصاحبه اخیر خود نشان داده که نسبت به ایران تندروتر از ترامپ است و عملاً اگر طیف جمهوریخواه پیروز انتخابات آمریکا شود، باید منتظر بازگشت «کمپین فشار بزرگ» باشیم و قطعاً در این کمپین شرایط نفتی و پتروشیمی ایران تحت تاثیر قرار خواهد گرفت.
اقتصاد ایران تاثیر آن را چه زمانی حس خواهد کرد؟
بنده فکر میکنم تقریباً از فروردین و اردیبهشت سال آینده باید شاهد تلاطمات بیشتری در اقتصاد ایران باشیم. اولین اتفاق این خواهد بود که نااطمینانی، بیثباتی و انتظارات تورمی را تشدید خواهد کرد حتی هماکنون نیز رگهها و اثرات آن را میتوانیم ببینیم. قیمت دلار در هفتههای اخیر از ۵۰ هزار تومان فراتر رفت البته آقای فرزین، رئیس بانک مرکزی به یکباره گواهی اوراق خاص ۳۰ درصدی را منتشر کرد که به عقیده من سیاست غلطی است و دیدیم که حتی بازار بورس را به هم ریخت هرچند باعث شد ترمز دلار کشیده شود و پس از افزایش، روند کاهشی را در پیش بگیرد.
همین روند نشان میدهد که انتظارات تورمی در ایران آغاز شده و از فروردینماه شدت خواهد گرفت و اثرات خود را در قیمت دلار در بازار آزاد نشان خواهد داد، بالطبع سایر بازارهای دارایی مثل مسکن و خودرو را تحت تاثیر قرار خواهد داد و از سال آینده انتظارات تورمی بیشتر نیز خواهد شد. موضوع دیگر این است که به دلیل همین نااطمینانیها، در شش ماه اول سال جدید در حوزه سرمایهگذاری با شرکای خارجی و داخلی در حالت انتظار خواهیم ماند و یک شرایط انتظار در اقتصاد حاکم خواهد شد تا تکلیف انتخابات آمریکا مشخص شود.
همین رویه رکودی را در اقتصاد کشور دامن خواهد زد و بازار بورس نیز در سال آینده به همین دلیل وارد انفعال خواهد شد و بیرونقیای که امسال بر آن و بازار سرمایه حاکم است، ادامه پیدا خواهد کرد. در عین حال بازار دلار و ارز و بازارهای دارایی دچار تلاطم خواهند شد و هر چقدر به انتخابات آمریکا نزدیکتر شویم این تلاطمات نیز بیشتر میشود. اگر ترامپ بتواند نامزد انتخابات آمریکا شود، قطعاً اقتصاد ایران با نابسامانی بیشتری مواجه میشود، اما اگر نتواند نامزد جمهوریخواهان در انتخابات باشد و آنها خانم هیلی را معرفی کنند، ممکن است انتظارات کمتر باشد، اما همانطور که گفتم او از ترامپ در مورد تحریمها تندروتر است و حتی گزینه بمباران ایران را نیز مطرح کرده است و همین فرضیه مذاکره با هیلی را نسبت به ترامپ سختتر میکند.
بهترین گزینه برای ایران در انتخابات ریاستجمهوری آمریکا کیست؟
بهتر این است که باز هم دموکراتها پیروز شوند، اما اگر آنها نیز پیروز شوند ما فرصت مذاکرات را از دست دادهایم. قطعاً دموکراتها شدت تحریمها علیه ایران را بیشتر خواهند کرد و در همین ماههای اخیر نیز خبری منتشر شد که یک بسته تشدید تحریم، علیه ایران در دولت بایدن آماده شده است. نتیجه اینکه در هر سه حالت انتخابات ریاستجمهوری آمریکا، چه ترامپ برنده شود، چه خانم نیکی هیلی و چه دموکراتها، البته با شدت متفاوت، فشار به ایران ادامه خواهد یافت.
به نظر من بیشترین اثر نااطمینانی از کانال پیروزی دونالد ترامپ خواهد بود و بعد از آن خانم هیلی و پیروزی دموکراتها، اما در هر سه سناریو، شرایط تحریمی ایران نسبت به سالهای اخیر سختتر و پیچیدهتر خواهد شد. با آمدن ترامپ کمپین فشار بزرگ دوباره فعال خواهد شد که تحریمهای آن بسیار فلجکنندهتر از تحریمهای بایدن خواهد بود.
عملاً ما باید منتظر سال سختی باشیم که البته این فقط شامل کشور ما نمیشود، در نظرسنجیای که در اروپا از ۴۸ اقتصاددان انجام شد آنها نیز برای سال آینده بیشترین نااطمینانی و تکانه را از بین ۱۰ گزینه، بهعنوان گزینه سوم به انتخاب دونالد ترامپ در انتخابات آمریکا داده بودند، این نشان میدهد که حتی اروپاییها و ناتو نیز نگران حضور دوباره او هستند چه برسد به ما که کاملاً تجربه کمپین فشار بزرگ را داریم و قطعاً شرایط برای ما سختتر و پیچیدهتر است.
دولت ابراهیم رئیسی چگونه باید با دولت بعدی آمریکا مواجه شود؟
به نظر من سال ۱۴۰۳، سال آزمون جدی دولت آقای رئیسی است. در دو سال و اندی که از عمر دولت سیزدهم میگذرد، تقریباً شرایط تحریمی به شدت کاهش پیدا کرده بود و صادرات و قیمت نفت نیز بیشتر شد و حتی به ۹۰ دلار نیز رسید. ذهنیت جو بایدن نیز به سمت مهار چین و جنگ روسیه و اوکراین رفته بود و تقریباً ایران برای او به حاشیه رفت و حتی در سالهای اول حضور بایدن، مذاکرات با ایران نیز شروع شده بود که بعداً متوقف شد.
در دو سال اخیر از نظر تحریمها فشار زیادی به دولت سیزدهم وارد نشد و به نظر من آزمون واقعی دولت سیزدهم و بهخصوص تیم اقتصادی آقای رئیسی در سال آینده خواهد بود، زیرا در سال ۱۴۰۳ هم مسئله رکود اقتصادی و انتظارات تورمی را خواهیم داشت و هم احتمال تشدید تحریمها از سوی آمریکا و کاهش صادرات نفت وجود دارد. عیار تیم اقتصادی دولت نیز اینجا مشخص خواهد شد، زیرا شرایط شبیه سالهای ۱۳۹۷ و ۱۳۹۸ خواهد شد. در آن سالها قیمت نفت نیز خیلی افت کرد و کرونا نیز مزید بر علت شد، اما حداقل دولت سیزدهم با این دو مشکل مواجه نیست.
در آن زمان همزمان سه تکانه به دولت حسن روحانی وارد شد؛ هم کرونا آمد، هم قیمت نفت به شدت افت کرد و به زیر ۳۵ دلار رسید و همچنین کمپین فشار بزرگ آغاز شد، بنده در آن دوران در وزارت اقتصاد و بانک مرکزی حضور داشتم و کاملاً از نزدیک شاهد مقابله دولت دوازدهم با سه تکانه بودم. در سال بعد و بعد از انتخابات آمریکا احتمال دارد یک تکانه از آن سه تکانه شروع شود که میتواند عیار دولت سیزدهم و تیم اقتصادی آقای رئیسی را در مواجهه با تنها یکی از آن سه تکانه نشان دهد. سال آینده، سال متفاوتی نسبت به دو سال اول دولت ابراهیم رئیسی خواهد بود و باید تیم اقتصادی تدابیر ویژهای را به کار گیرد.
من اگر جای آنها بودم از تجربه سالهای ۱۳۹۷ و ۱۳۹۸ استفاده و با اقتصاددانهایی که ناظر و شاهد آن وقایع بودند، مشورت میکردم تا تدابیر ویژه اتخاذ شود. متاسفانه بنده حالت ویژه و اضطرار و یا تشکیل یک کمیته برای مقابله با شرایط آینده را در دولت ندیدم و نمیدانیم رویکرد دولت به اتفاقات انتخاباتی سال آینده آمریکا چیست، اما از لایحه بودجهای که به مجلس داده شد، میتوان حدس زد که نگاه ویژهای به آن ندارند. بودجه سال آینده بودجه ضعیفی است و اثری از نحوه مواجهه دولت با شرایط پیچیده سال بعد دیده نمیشود.
بانک مرکزی و آقای فرزین نیز بیشتر به دنبال مدیریت بازار ارز و اصلاحات بانکی است و من هنوز یک رویکرد فعال در حوزه نااطمیانیهای حاصل از انتخابات آمریکا در بانک مرکزی ندیدم. نمیدانم تیم مدیریت بحران شکلگرفته یا نه، اما توصیه من به دولت این است که دیر شده و باید هر چه سریعتر کمیته هماهنگی و مقابله با تحریمها را با حضور معاون اول رئیسجمهور تشکیل دهند و از افرادی که تجربه مقابله با تحریمهای گذشته را دارند استفاده کنند و خود را آماده کنند تا به یکباره غافلگیر نشوند. من عقیده دارم اگر جو بایدن دوباره انتخاب شود قطعاً دولت دوم او بر شدت تحریمها خواهد افزود و همانند دولت ترامپ عمل خواهد کرد.
دونالد ترامپ در چهار سالی که ریاستجمهوری آمریکا را بر عهده داشت، همیشه بر یک نکته اصرار میورزید و آن تحریم و فشار مضاعف بر اقتصاد ایران بود. او حالا دوباره عزم خود را جزم کرده که به کاخ سفید برگردد و این یعنی باید دوباره منتظر تحریمهای جدید از سوی دولت احتمالی او علیه ایران باشیم.
حمید میرمعینی، کارشناس اقتصادی گفته هیچگاه برنامه متناسبی برای انتخابات آمریکا و رویکردهای اقتصادی آنها نداشتیم و در نهایت متضرر شدهایم. او میگوید سیستم اقتصادی کشور در مقایسه با دوره اول ریاستجمهوری دونالد ترامپ ضعیفتر شده و حتی تا قبل از انتخابات آمریکا نیز ما با مشکلات زیادی مواجه خواهیم بود.
بازگشت ترامپ به کاخ سفید چه تاثیری بر اقتصاد ایران خواهد داشت؟
واقعیت این است که ما هیچ سناریویی را برای انتقال احتمالی ریاستجمهوری آمریکا نداریم و یکی از معضلات ما که باعث بحرانهای روزمره اقتصادی شده، این است که آیندهنگری نکردهایم و هیچگاه برنامه متناسب با اتفاقات پیش رو نداشتهایم و در نهایت بر روی هر اتفاقی که رخ داده، متضرر شدهایم؛ این نقطهای که هماکنون در آن هستیم را حاصل چنین عملکردی میدانم. البته تا انتخاب رئیسجمهور بعدی آمریکا فرصت زیاد است، اما در صورت برگشت ترامپ به ریاست کشوری که بزرگترین اقتصاد دنیا را دارد و شانس بالایی نیز برای انتخاب او متصور است، قطعاً فشارها بیشتر خواهد شد.
اینکه فشارهای جدید منجر به گشایشهایی در سیاستهای ایران شود بحث دیگری است، اما اگر نخواهیم وارد سیاست تعاملی شویم و تکلیف پرونده هستهای کشور مشخص نشود، اوضاع و احوال اقتصادی بدتر خواهد شد. تا انتخابات آمریکا حدود ۱۰ ماه باقی است، مسئله اصلی به عقیده من این است که ما تا آن زمان نیز مشکلات زیادی خواهیم داشت. بهعنوان نمونه افزایش نرخ سود بانکی به ۳۰ درصد نشانه خوبی نیست و میتواند ما را وارد چالش کند. با توجه به اینکه کشور وارد یک رکود تورمی بسیار شدید شده است، علایم آن را در سال بعد شاهد خواهیم بود.
از طرفی با کمبود کالاها مواجه هستیم و از طرف دیگر به دلیل فشار نقدینگی، فضای رکود کشور را تشدید خواهد کرد که به عقیده من امکان آن وجود دارد که قبل از انتخابات آمریکا ما را وارد تنشهای سنگین کند. بر فرض حفظ وضع موجود و انتخاب ترامپ، اگر گشایشی در سیاست خارجی و روابط اقتصادی کشور رخ ندهد قطعاً اوضاع سختتر خواهد شد و پیشبینی میکنم در برخی حوزهها شاهد ورشکستگی خواهیم بود. به لحاظ شاخصهای اقتصادی و همچنین فرسوده بودن سیستم اقتصادی و تولیدی، کشورمان بعد از انتخاب ترامپ بهعنوان رئیسجمهور آمریکا، بیش از این گنجایش فشار بیش از حد را ندارد و به لحاظ شاخصهای اقتصادی وارد بحران خواهیم شد.
باید قبول کنیم که توان اقتصادی ایران تابآوری فشارهای جدید را ندارد و به عقیده من حتی تا قبل از انتخاب رئیسجمهور جدید آمریکا نیز ما مشکلات زیادی خواهیم داشت. به نظر من در بحثهای اقتصادی باید تجدیدنظر اساسی کنیم و این به نفع آینده خودمان خواهد بود.
بار اولی که ترامپ به ریاستجمهوری آمریکا رسید، اقتصاد کشور و نرخ دلار ثبات متناسبی داشت. در صورت بازگشت او چقدر اوضاع ما با آن دوران متفاوت خواهد بود؟
در چهار سال اخیر که بایدن رئیسجمهور آمریکا بوده، شاید شیب فشارها کم شده، اما سیستم اقتصادی ایران فرسودهتر و تابآوری به حداقل خود رسیده است. ضعیفتر شدن سیستم اقتصادی کشور قابل مقایسه با دوره اول ریاستجمهوری دونالد ترامپ نیست و آن را در بالا رفتن قیمت ارز شاهد بودیم. در اوایل ریاستجمهوری ترامپ، قیمت دلار حدود ۵هزار ۵۰۰ تومان بود و دولت حسن روحانی ذخیره ارزی مناسبی داشت، اما اکنون به کف آن رسیدهایم و احتمال ظهور بحرانهای جدید وجود دارد.
ایران در دوره جو بایدن میتوانست مشکلات اقتصادی خود را بهبود ببخشد؟
نه، چون در آمریکا سیستم کار میکند تا افراد. تفاوت در این است که ترامپ نسبت به بایدن، واضحتر و شفافتر عمل میکرد، اما بایدن با پنبه سر میبرد. بهرغم اینکه حزب دموکرات آمریکا از جنگ گریزان است و سعی کردند فروش نفت ایران به اندازه نیاز روزمره و معیشتی مردم و تامین کالاها باشد و تحریمها را ضعیفتر پیش بردند، اما در مجموع فشارهای آمریکا قطع نشد و ادامه پیدا کرد. همچنین به دلیل اینکه اقتصاد ایران نیز در این مدت به دلیل ناکارآمدی درمان نشد، حتی بیشتر شدن فروش نفت در دوره بایدن نیز نتوانست اقتصاد ایران را نجات دهد و نتیجه آن را در بالا رفتن تورم، افت شاخصهای اقتصادی و افزایش نرخ ارز دیدیم. در مجموع ادامه وضع موجود اقتصاد ایران کار دشواری است و حتی تا قبل از انتخابات آمریکا در سال آینده نیز ما با مشکلات زیادی مواجه خواهیم بود.