فرارو- شاید بتوان آشوب و آشفتگی را واژگانی دانست که به بهترین وجه ممکن، شرایط کنونی حاکم بر روابط و نظام بین الملل را توصیف کرده و توضیح میدهند. جهانِ امروز با سیل قابل توجهی از چالشهای اقتصادی، سیاسی، اجتماعی و امنیتی رو به رو است و در این فضا، دولتها و کشورهای مختلف در اقصی نقاط جهان، حساسیتِ به مراتب بیشتری را در مورد منافع ملی خود پیدا کرده اند و در این چهارچوب بیش از آنکه جهانی و بین المللی فکر کنند و خیرِ بشری را در نظر گیرند، همچون بازیگرانی خودپرست، در پیِ بیشینه سازی منافع و دستاوردهای خود هستند.
به گزارش فرارو؛ ایران نیز به عنوان یک کشور مهم در منطقه غرب آسیا، از این قاعده مستثنی نیست و اولویتها و ترجیحات خاص خود را دارد. در این رابطه، در برهه زمانی کنونی که بسیاری از اندیشمندان حوزه روابط بینالملل از آن به مثابه نقطه عطف و پیچ حساس تاریخی جهان یاد میکنند، نظام حکمرانی در ایران با سه چالش عمده و محوری رو به رو است که بایستی در رابطه با آنها رویکردی فعال در پیش گیرد و تدبیرهای خاصی را مد نظر داشته باشد. در ادامه به ۳ چالش مذکور اشاره میشود.
جنگ غزه یکی از مهمترین رویدادهای حالِ حاضر نه فقط منطقه غرب آسیا، بلکه جهان است. بسیاری از اندیشمندان حوزه روابط بین الملل به صراحت تاکید میکنند که آینده این جنگ، آینده بسیاری از معادلات و مناسبات درمنطقه غرب آسیا و کلیت خاورمیانه را تعیین خواهد کرد و البته که نتیجه نهایی جنگ غزه حامل پالسهای معناداری به نظام بین المللِ کنونی جهان نیز است.
در قالب جنگ غزه، جنبش حماس به عنوان یک عضو محور مقاومت، با حملات سنگین ارتش اسیرائیل مواجه است. البته که قدرتهای غربی نظیر دولت آمریکا نیز حمایتهای سنگینی را از تل آویو در این رابطه انجام میدهند. در این چهارچوب، تداوم حیات و بقای حماس و جریان مقاومت اسلامی فلسطین، یک خط قرمز مهم برای ایران و البته کلیت محور مقاومت است. اسرائیل در این رابطه به صراحت تاکید دارد که جنگ غزه تا پایان نابودی حماس باید ادامه یابد.
اساسا به همین دلیل است که شاهدیم دیگر کنشگران حاضر در محور مقاومت نظیر حوثیهای یمنی، حزبالله لبنان، و گروههای مقاومت عراقی و سوری، به نحوی فعال علیه رژیم اشغالگر قدس و تجاوز آن به نوار غزه وارد میدان شده اند و سعی دارند تا جای ممکن هزینههای این اقدام صهیونیستها را بالا ببرند. از این رو، بایستی توجه داشته باشیم که آینده جنگ غزه، حامل پالسهای معناداری برای کشورمان در سطح منطقه ای، در ادامه راه و در سالهای آتی خواهد بود.
اگر حماس و مقاومت فلسطین بتوانند دوام بیاورند و اسرائیل در نتیجه این مقاومت و البته تحرکات اعضای مختلف محور مقاومت، مجبور به عقب نشینی از غزه شود، تردیدی نیست که شاهد شکل گیری معادلات بازدارندگی تازهای در منطقه خواهیم بود که امنیت و منافع ملی کشورمان را تا حد زیادی تقویت کرده و ارتقا میبخشند.
اما اگر عکسِ این ماجرا اتفاق بیفتد و شاهد وارد آمدن آسیبها و خسارات جدی به حماس باشیم، هیچ بعید نیست که در ادامه راه اسرائیل در انجام اقدامات گستاخانهتر علیه منافع کشورمان و حتی محور مقاومت جسورتر شود و چالشهای جدیدی را برای ایران و محور مقاومت در منطقه ایجاد کند. در این چهارچوب، بازیگری و کنشگری فعال و حساب شده ایران و البته محور مقاومت، از اهمیت زیادی برخوردار میشود.
دولت سیزدهم از همان نخستین روزهای به دست گرفتن قدرت در کشورمان، تمرکز ویژهای را بر مسائل اقتصادی و فعال سازی تمامی ظرفیتهای کشور جهت کسب دستاورد در حوزه اقتصادی، متمرکز کرده است. با این همه، یکی از چالشهای جدی پیش رویِ دولت سیزدهم این است که هنوز مردم آنگونه که باید و شاید، میوه این تلاشها و اقدامات دولت در حوزه اقتصادی را نچیده و نچشیده اند.
در حقیقت، مردم در تلویزیون شاهد موفقیتهای دولت کشورمان در حوزه دیپلماسی و اقتصاد و بهبود شاخصهای اقتصادی هستند، اما در عمل و در زندگی خود وقتی به یخچال مینگرند (واقعیتهای عینی زندگیشان را میبینند)، چیزی مشاهده نمیکنند (تمثیل تلوزیون و یخچال در دوران شوروی و جهت اشاره به عدم توازن شعارهای اعلامی دولت و وضعیت معیشتی مردم مورد اشاره قرار میگرفت).
از این رو، تا دولت، ساختارهای اقتصادی کشور را اصلاح نکند و مردم ثمره عینی دیپلماسی و تلاشهای دولت در حوزه اقتصاد را نبینند، چندان نمیتوان انتظار این را داشت که کشورمان در ساحل ثبات و آرامش باشد و با توجه به وقوع گرانیها و افزایش تورم، میزان نارضایتی عمومی از وضعیت جاری در کشور افزایش خواهد یافت.
مسالهای که نظام حکمرانی در کشورمان باید کاملا نسبت به آن حساس باشد و تدابیر لازم را در این رابطه بیندیشد. معادلهای که به ویژه با توجه به اینکه مردم یک پایه مهم جریان حکمرانی است، بیش از پیش از اهمیت برخوردار میشود.
در نهایت باید گفت که وقتی از فضای سیاست و نظام حکمرانی صحبت میشود، اغلب افراد عمدتا به حوزههای سختِ قدرت نظیر جنگ و درگیری و منازعه فکر میکنند و چالشها در این حوزه را در قالبهای مذکور درک میکنند. با این حال، در جهان کنونی، بحران آب و تغییرات اقلیمی نیز علی رغم اینکه به ظاهر تهدیدی چندان آنی و فوری به نظر نمیرسد، با این حال، از ماهیتی کاملا جدی برخوردار است.
ایران در یکی از مناطق گرم و خشک جهان قرار گرفته است و سال هاست که با بحران کم آبی و خشکسالی دست و پنجه نرم میکند. بحرانی که به طور خاص در نتیجه بحران تغییرات اقلیمی و گرم شدن جهانی و همچنین تشدید منازعات ژئوپلیتیکی دولتهای مختلف در سطح منطقه غرب آسیا با محوریت درگیری آنها در رابطه با مدیریت منابع آبی، ابعاد جدی تری را نیز پیدا میکند. اکنون کشورمان با افغانستان بر سر تامین حقابه رودخانه هیرمند تنشهای جدی را دارد و البته که دولتهای منطقه نظیر ترکیه و عراق نیز در مورد مدیریت منابع آبی مرتبط با رودهای دجله و فرات، تنشهای مختلفی را تجربه میکنند.
در این بحبوحه، کم شدن میزان بارشها و سطح ذخایر آبی کشورمان که تا حد زیادی نتیجه بحران تغییرات اقلیمی است نیز ماهیت وخیم تری را به بحران آب در ایران بخشیده است. کما اینکه ایران اکنون یکی از ۱۲ کشوری در خاورمیانه است که با تنش جدی آبی دست و پنجه نرم میکنند.
حال در این شرایط، عدم تدبیر راه حلهای درست و منطقی و آینده نگرانه جهت مدیریت بحران آب، میتواند حامل چالشهای جدی و خطرناکی برای ایران در سالهای آتی باشد. موضوعی که بی توجهی به آن میتواند خود بحرانهای سیاسی، اجتماعی و اقتصادی قابل توحهی را برای کشورمان ایجاد کند.
اساسا به دلیل اهمیت همین مساله بحران آب است که شاهد هستیم بسیاری از تحلیلگران مسائل خاورمیانه تاکید دارند که عمده جنگ و منازعات آتی در این منطقه با محوریت مساله آب خواهد بود. با این همه، حداقل تا به اینجای کار شاهد تدبیری منطقی و بلند مدت از سوی نظام حکمرانی کشورمان در رابطه با مقابله با بحران آب در ایران نبوده ایم. موضوعی که باید به مساله و اولویت مهم نظام حکمرانی در کشورمان تبدیل شود.