محمدمهدی سیدناصری در اعتماد نوشت: این خبر و چندین خبر مشابه که یکی از آنها را همین تابستان امسال «اعتماد» منتشر کرد و به نقل از مسوولان مرتبط با مرجع ملی حقوق کودک در ایران اعلام کرد که اگر خانواده کودک معروف اینستاگرامی ایران (که فوتبال هم بازی میکند و همین امسال با توضیح یکی از مسوولان باشگاه سپاهان اصفهان پروندهاش خبرساز شد) دست از رفتار خود برندارند همچنانکه حالا به آنها تذکر داده شده، ممکن است خیلی زود حضانت این کودک را از دست دهند، به خوبی نشان میدهند که حالا کمکم آثار اجرایی این قانون تازه در حال خودنمایی است هر چند که در سمت دیگر فعالان حوزه حقوق کودک میگویند که میزان اثرگذاری و اجرایی شدن این قانون بسیار ناچیز و لاک پشتی است.
با همه این اوصاف، اما اکنون قانونی وجود دارد که بسیاری از رفتارهای نادرست پیشین درباره کودکان حتی از سوی نزدیکترین افراد به آنها و والدین را جرمانگاری کرده و دستکم در چند مورد شاخص به کمک این قانون تغییراتی در وضعیت چند کودک معروف هم ایجاد شده است. اگرچه پیشتر «اعتماد» در گزارشی مفصل و در دو صفحه روزنامه با عنوان «کودکانی که باید کودکی کنند» منتشر شده در تاریخ ۶ تیر ۱۴۰۲، به جزییات این قانون و آثار احتمالی آن بر آینده جامعه ایران پرداخته، اما در چند ماه گذشته و حتی سالهای پس از تصویب این قانون چندان مورد توجه رسانهها و کارشناسان حوزه حقوق کودک قرار نگرفت.
یادداشت پیشرو، اما با جزییات و توضیحات بیشتری به این قانون میپردازد و با توجه به جایگاه آکادمیک نویسنده و همچنین همکاری مشورتیاش با برخی نهادهای اجرایی در حوزه حقوق کودک، با اشاره به برخی موارد رایج در جامعه، از رفتارهایی میگوید که پیشتر در فضای مجازی رایج بوده حالا رسما جرمانگاری شده است. در بخشی از این یادداشت با اشاره به این قانون آمده است که «براساس قانون حمایت از اطفال و نوجوانان مصوب ۱۳۹۹ (ه. ش) سوءرفتار یعنی هر گونه فعل یا ترک فعل عمدی که سلامت جسمی، روانی، اخلاقی یا اجتماعی طفل و نوجوان را در معرض خطر و آسیب قرار دهد از قبیل: ضرب و جرح، محبوس کردن، سوءاستفاده جنسی، توهین یا تهدید نسبت به کودک یا نوجوان در صورتی که جنبه تادیبی نداشته باشد یا قرار دادن او در شرایط سخت و غیرمتعارف یا خودداری از کمک به او مجازات دارد و جزای حبس درجه ۵، ۶، ۷ و ۸ برای آن درنظر گرفته شده است.»
در ادامه این یادداشت، اما به برخی مثالها و موارد رایج کودکآزاری آنلاین میپردازد و مینوسید: «[برخی]کودکان اگرچه در کارگاههای زیرزمینی بیگاری نمیکنند، اما باز هم خواسته یا ناخواسته وارد بازی اقتصادی بزرگترها میشوند؛ کمتر کودکی میکنند و تجربیاتی را کسب میکنند که در آینده و بزرگسالی ممکن است برای آنها مشکلساز شود.» نویسنده در ادامه به کمک گرفتن از متن قانون مصوب سال ۹۹، چنین رفتارهایی را مصداق کودکآزاری عنوان میکند و میگوید حالا با چنین مواردی برخورد میشود و در چندین مثال برجسته هم با افراد و والدینی برخورد قانونی هم صورت گرفته است. یادداشت، اما در پایان راهکارهایی در این زمینه و برای کاهش برخوردهای حالا رایج شده در شبکههای مجازی آن هم در نقض حقوق کودک ارایه و چند دسته راهکارهای تشویقی و تنبیهی را مورد بحث قرار میدهد.
فضای مجازی به عنوان یکی از جلوههای زندگی مدرن اگرچه آسایش و راحتی بیشتری در ارتباطات جهانی ایجاد کرده؛ با این حال مدتهاست نوعی دیگر از کودکآزاری را برای کودکان به ارمغان آورده است. با گسترش محیط دیجیتال در جامعه امروز، ما شاهد ایجاد دستهای از کودکان هستیم که به واسطه تجارت در فضای مجازی و نمایش تبلیغات در اینترنت به عنوان ابزاری برای کسب درآمد در این محیط شدهاند.
این دسته از کودکان، کودکان کار مدرنی هستند که اگرچه مشاغل سخت و طاقتفرسا ندارند باز هم برای رضایت صاحبان کسبوکارهای مدرن و در بیشتر موارد همراه با تحمیل والدینشان اقداماتی را انجام میدهند. این دسته از کودکان اگرچه در کارگاههای زیرزمینی بیگاری نمیکنند؛ باز هم خواسته یا ناخواسته وارد بازی اقتصادی بزرگترها میشوند؛ کمتر کودکی میکنند و تجربیاتی را کسب میکنند که در آینده و بزرگسالی ممکن است برای آنها مشکلساز شود.
استفاده از عکس و فیلم کودکان در شبکههای اجتماعی و به خصوص اینستاگرام برای اموری همانند تبلیغات و مدلینگ، مورد انتقاد بسیاری از فعالان حقوق کودکان و کارشناسان مرتبط با حوزه کودک و نوجوان قرار گرفته است. آنها این کار را نوعی سوءاستفاده از کودکان و پایمال کردن حقوق آنان میدانند. این درحالی است که در برخی ویدیوها برای اینکه تعداد بازدید بالا برده شود، کودکان به رفتاری ترغیب میشوند که حتی شایسته بزرگسالان هم نیست.
در همین زمینه میتوان به خبر دستگیری پدری اشاره کرد که پسر ششساله خود را مجبور به استفاده از الفاظ رکیک و تظاهر به شرب خمر در فضای مجازی میکرد تا با استفاده از شیرین زبانی کودک، تعداد دنبالکنندگان صفحه اینستاگرامی خود را بالا ببرد و در پی آن به جذب آگهی و درآمدزایی از این راه برسد. نمونههای مشابه البته کم نیستند و بسیاری از ما احتمالا با صفحههایی از این دست مواجه شدهایم. ما هر روز در فضای مجازی و محیط دیجیتال کودکان فراوانی را میبینیم که گاهی به زور خندانده یا گریانده میشوند یا ژستها و فیگورهای عجیب و غریب میگیرند تا توجه مخاطب را جلب و دلش را به دست آورند. این کودکان، شیرین زبانی میکنند و بدون اینکه معنای جملاتی را که به زبان میآورند بدانند، در چرخه کاری وارد میشوند که به کودکان کار اینستاگرامی معروف شدهاند. اصطلاح کودکان کار اینستاگرامی چند سالی است که به فضای مطبوعات و رسانهها وارد شده و نگاهی منتقدانه به این مساله دارد. از این منظر کودک کار، تنها کودکی نیست که سر چهارراهها گل میفروشد یا به مشاغلی از این دست مشغول است. هرگاه شخصی از ثمره تلاش کودکی به سود مالی برسد، میتوان گفت که این کودک حکم کودک کار را دارد، چون برخلاف منشور جهانی حقوق کودک که کار را برای کودکان جایز نمیداند، به کسب درآمد گماشته شده است.
کسب درآمد از کودکان در فضای مجازی به واسطه بالابردن دنبالکنندههای صفحه و جذب آگهی صورت میگیرد. این کار معمولا از سوی والدین کودک انجام میشود، اما حتی گاهی کار به آنجا میکشد که افرادی با عنوان کارگردان کلیپهای اینستاگرامی وارد ماجرا میشوند و آن وقت است که کودک باید علاوه بر والدین به فرامین شخص دیگری گوش فرادهد که از او میخواهد برای مخاطبان خودنمایی کند.
در این فعالیتهای تبلیغی، کودک با پوشیدن برندها و مارکهای نامدار، خوردن خوراکیهایی با نامها و برندهایی خاص و حتی استفاده از لوازم آرایش، درآمد کسب میکند. مساله کودکان کار اینستاگرامی را از سه منظر میتوان مورد بررسی قرار داد: منظر اول، استفاده از کودکان برای کسب درآمد است که ماده ۳۲ پیماننامه حقوق کودکان که ایران نیز جزو امضاکنندگان آن است، از دولتها خواسته تا از استثمار اقتصادی کودک و هرگونه کاری که برایش زیانبار بوده یا موجب توقف در تحصیل او شده یا برای بهداشت جسمی، روحی، اخلاقی و اجتماعی او مضر باشد، جلوگیری نمایند.
براین اساس کودک وقتی در ساعاتی از شبانهروز به جای آنکه مشغول تحصیل و اموری همچون بازی و سرگرمی باشد، برای کسب درآمد به بازی در کلیپهای اینستاگرامی وادار میشود در واقع از حقوق خود محروم شده است. مساله بعدی درباره کودکان کار اینستاگرامی که بسیار قابل تأمل و دارای اهمیت است، نقض حقوق کودک با تجاوز به حریم خصوصی اوست. حریم خصوصی افراد در واقع همان حریمی است که در عرف و قانون باید به آن احترام گذاشته شود و در برابر ورود و تعرض سایر افراد مصون بماند. ماده ۱۶ پیماننامه حقوق کودک دو گروه از افراد شامل والدین و اشخاص بیگانه را از دخالت خودسرانه یا غیرقانونی در حریم خصوصی کودک منع کرده است. از این منظر ورود به فضای خصوصی کودک و انتشار تصاویر او نقض حریم خصوصی او محسوب میشود و میتواند مورد پیگرد قانونی نیز قرار گیرد.
حتی اگر قصد والدین درآمدزایی نباشد نیز انتشار تصاویر کودکان در شبکههای اجتماعی مجاز نیست و مصداق نقض حریم خصوصی به شمار میآید. در کشورهایی مانند اتریش، فرانسه و دانمارک کودکان با رسیدن به هجدهسالگی میتوانند بهدلیل نقض حریم خصوصی خود، از والدین شکایت کنند. در ایران البته هنوز قوانین روشنی در این باره وجود ندارد، اما براساس قانون حمایت از کودکان و نوجوانان مصوب ۱۳۸۱ (ه. ش)، هر نوع اذیت و آزار کودکان و نوجوانان که موجب شود به آنان صدمه جسمانی یا روانی و اخلاقی وارد شود و سلامت جسم یا روان آنان را به مخاطره بیندازد، ممنوع است و مجازات حبس و جزای نقدی برای آن درنظر گرفته شده است.
همچنین براساس قانون حمایت از اطفال و نوجوانان مصوب ۱۳۹۹ (ه. ش) سوءرفتار یعنی هرگونه فعل یا ترک فعل عمدی که سلامت جسمی، روانی، اخلاقی یا اجتماعی طفل و نوجوان را در معرض خطر و آسیب قراردهد از قبیل: ضرب و جرح، محبوس کردن، سوءاستفاده جنسی، توهین یا تهدید نسبت به کودک یا نوجوان در صورتی که جنبه تأدیبی نداشته باشد یا قرار دادن او در شرایط سخت و غیرمتعارف یا خودداری از کمک به او مجازات دارد و جزای حبس درجه ۵، ۶، ۷ و ۸ برای آن درنظر گرفته شده است. موضوع سوم درخصوص کودکان کار اینستاگرامی، امکان به خطر انداختن کودکان با انتشار تصاویر آنهاست. براساس اعلام مرجع ملی کنوانسیون حقوق کودک، انتشار تصاویر کودکان در فضای مجازی و سایتهای خبری علاوه بر نقض حریم خصوصی و حقوق آنها، کودکان را در معرض مخاطره و سوءاستفاده قرار میدهد و این اقدام ممنوع است. با ارسال تصاویر کودکان در شبکههای اجتماعی، در واقع شما به تمام کاربران اجازه میدهید به تصاویر کودک شما دسترسی داشته باشند. در میان این افراد ممکن است مبتلایان به اختلالات و ناهنجاریهای جنسی هم وجود داشته باشند که معمولا در میان صفحههای مجازی دنبال صفحههایی با محتوای عکس و فیلم کودکان میگردند.
همچنین فاش کردن مشخصات کودک میتواند او را در معرض انواع خطرها همچون زورگیری و آدمربایی جهت اخاذی قرار دهد. بسیاری از کسانی که دنبالکننده صفحههای منتشرکننده تصاویر کودکان هستند، اطلاع چندانی درباره نقض حریم کودکان که در اینگونه صفحات صورت میگیرد، ندارند. وقتی از آنها سوال میکنید چرا چنین صفحاتی را دنبال میکنید، پاسخهای نسبتا مشابهی میدهند: «این بچهها خیلی بامزه و شیرینزبان هستند و از تماشایشان حالم خوب میشود. معمولا وقتی بیحوصله هستم سراغ این نوع صفحات میروم و کلی میخندم.» این پاسخ یکی از دنبالکنندگان چنین صفحاتی است. نفر بعدی پاسخ تأملبرانگیزتری میدهد: «من معمولا صفحههایی که کودکان در آن با اشتها غذا میخورند و تبلیغ رستوران میکنند دوست دارم. وقتی آدمبزرگها میروند رستوران و برای تبلیغ غذا میخورند خیلی چنگی به دلم نمیزند، اما بچهها از طرفی هم خیلی بامزه غذا میخورند و هم راست میگویند برای همین میشود به حرفشان اعتماد کرد.» اینکه کودک واقعا نظر شخصی خودش را میگوید یا مطابق با گفته والدین یا کارگردان حرف میزند یک بحث است، اما نکته دیگر این است که آیا استفاده از این حجم فستفود و غذای ناسالم ازسوی کودکی که در حال تبلیغات است چگونه قابل توجیه است؟! حتی با فرض سوددهی بالا از راه این نوع تبلیغات، آیا والدین کودک احتمال نمیدهند کودکشان به دلیل مصرف بیرویه فستفود و تنقلات شور و شیرین دچار بیماریهایی مانند دیابت و فشارخون شود؟ شاید کسانی که این صفحهها را دنبال میکنند پیش خودشان خیال کنند والدین لابد صلاح بچههایشان را بهتر میدانند یا اینکه وقتی پدر و مادر بچه دلش نمیسوزد، ما چرا کاسه داغتر از آش شویم.
با این قبیل توجیهات خیلی راحت میشود از کنار نقض آشکار حقوق کودکان که در شبکههای اجتماعی و محیط دیجیتال اتفاق میافتد گذشت و همچنان دنبالکننده چنین محتواهایی بود. اما اگر با عواقب این کار آشنا شویم میفهمیم که در اولین قدم میبایست از دنبال کردن این صفحهها دستبرداریم تا گردانندگان آنها را به تولید محتوای بیشتر دلگرم نکنیم. در قدم بعدی اگر با محتوایی که در آن نقض حقوق کودکان صورت میگیرد روبهرو شدیم، مساله را با مراجع ذیصلاح درمیان بگذاریم تا از نقض بیشتر حقوق کودک جلوگیری شود. در مجموع آگاهیبخشی و اطلاعرسانی در مورد حقوق کودکان میتواند در این مورد بسیار اثرگذار باشد. رسانهها در این زمینه میتوانند بسیار موثر عمل کنند و حتی چه بسا تاثیر این فرهنگسازی در شبکههای اجتماعی بیشتر باشد، چراکه کاربران آنها با چنین محتواهایی بیشتر برخورد دارند.
شاید بتوان راهکارهای مختلفی در حمایت از حقوق کودکان در محیط دیجیتال و فضای مجازی ارایه کرد، اما به نظر میرسد آموزش کودک، نظارت و لزوم قانونگذاری مهمترین راهکارها در این خصوص باشد زیرا چنانچه کودک در استفاده از محیط دیجیتال و فضای مجازی آموزش لازم را دریافت نماید در همان حال نوعی نظارت بر فعالیت و حضور وی در محیط دیجیتال وجود داشته باشد و قوانین مناسب و کارآمد نیز تدوین گردد، شرایط مساعد در راستای تحقق هرچه بیشتر حقوق کودک در محیط دیجیتال و اینترنت فراهم میگردد. برای مراقبت و همراهی کودکان و نوجوانان در فضای مجازی و بستر نامحدود اینترنت میتوان از راههای مختلف و متفاوتی استفاده کرد که البته همه این راهکارها در سایه ایجاد نگرش صحیح و بالا رفتن فرهنگ اجتماعی در پذیرش و استفاده از تکنولوژی است.
مدرس دانشگاه و پژوهشگر حقوق بینالملل کودکان