سید عبدالجواد موسوی در خبرآنلاین نوشت: حالا این وسط چه کسی مقصر است؟ شرکتی که میگویند رئیسش سن و سالی ندارد و سرباز فراری است؟ سلبریتیهایی که این روزها دیوارشان از همه کوتاهتر است و فحش خورشان ملس و همه منتظرند عقدههای فروخورده شان را از انتخابات ریاست جمهوری تا همین ماجرای آیفون، سر آنها خالی کنند؟ مردمی که آتش حرص و طمع عقلشان را معدوم کرده و حاضرند برای پُز دادن به این و آن هستی شان را به آتش بکشند؟ مسئولانی که این وسط اصلا معلوم نیست کجای کارند؟ اگر کمی تامل کنیم و از سر انصاف در این موضوع بنگریم همه مقصرند. از سیاست غلط و دلال پرور و خرافه ترویج کنی که مردم را تنبل و ساده لوح بار آورده تا سلبریتی خودخواه و بی مسئولیت و جوانی که میخواهد یک شبه راه صد ساله بپیماید، همه و همه مقصرند.
این که چه کسی این وسط بیش از دیگری مقصر است دعوای ثانوی است. اصل مسلم این است که این وسط غیر مقصر و بی گناه وجود ندارد. اما من اگر بخواهم یک مقصر در این میان معرفی کنم یقه قدرت را خواهم گرفت بی تعارف. اتحادیه فروشندگان موبایل تهران حتی کارش را درست انجام داده، اما این کار درست از سوی هیچ یک از نهادهای قدرت جدی گرفته نشده است. اگر فقط یک نهاد مربوطه از مدعی العموم تا پلیس در این موضوع دخالت میکردند کار به این جاها نمیرسید.
امروز دیدم سردار رحیمی فرموده اند: به اتهامات سلبریتیهایی که برای فروش این آیفونها تبلیغ کرده اند رسیدگی میکنیم. چرا؟ اصلا چه اتهامی؟ مگر صِرف تبلیغ برای فروش کالایی جرم است؟ بله، اگر آنها در جریان این کلاهبرداری بودند قطعا و حتما باید به جرایمشان رسیدگی شود، اما مگر الان چیزی اثبات شده؟ اصلا چرا موضوع را از آخر رسیدگی میکنید؟ این برخوردها چه چیزی را حل میکند؟ چرا وقتی صنف اتحادیه موبایل فروشان تهران تذکر داد که این مقدار ارزان فروشی درست مثل گران فروشی جرم محسوب میشود سر و کله پلیس پیدا نشد؟ نمیشود گفت در این جا قانون وجود نداشته و این فاجعه محصول بی قانونی است، اما میتوان گفت دولت مقتدری که بتواند قانون را به درستی اجرا کند غایب است.
دولتی که بیشتر از هر دولت دیگری شعار مبارزه با فساد سر داده، اما تا این جای کار به شهادت آمار و ارقام ماشاءالله رکورد دار فساد است. چرا؟ چون حواسش بیشتر از آن که پی مبارزه با فساد باشد به دنبال نمایش مبارزه با فساد است. نمایش هم البته چیز بدی نیست آن هم در روزگاری که تبلیغات حرف اول را میزند منتهی به نمایش صِرف بسنده کردن باعث میشود دیگر هیچ کس حرف مدعیان را باور نکند و آنها حکم چوپان دروغگو را پیدا کنند.