سرمقاله امروز هممیهن به سخنرانی اخیر رئیس جمهور پرداخته است.
این روزنامه نوشته است: شاید این انتظار بیش از اندازه باشد که بخواهیم آقای رئیسجمهور در سخنرانی ۲۲ بهمن خود به ضعفها و ناکارآمدیها بپردازد و برنامههای خود را برای رفع آنها شرح دهد، لذا چارهای جز این نیست که سخنرانیهای کلی و شعارمحور را تحمل کرد، ولی در چنین کاری نیز باید نوآوری داشت و از بیان موارد نادرست و یا تکراری یا آنهایی که با پاتک تحلیلی مواجه میشوند، پرهیز کرد. از این نظر، نکاتی در سخنرانی دیروز بود که در اینجا به چند مورد محدود آن پرداخته میشود.
اولین نکته، استفاده از روش مقایسه دستاوردهای انقلاب با رژیم گذشته است. این روش قطعاً مسئلهساز خواهد بود. ظاهراً توجه نمیشود که ۴۵ سال از انقلاب گذشته است و نه یک سال و دو سال. این کار مثل آن است که رژیم گذشته هم برای اثبات عملکرد خود در سال۱۳۵۵ بخواهد آن را با وضعیت ایران در سال ۱۳۱۰ یا دوره قاجار مقایسه کند که یک کشور بسیار عقبمانده بودیم. در این ۴۵ سال برخی کشورهای همسایه و یا همرتبه ما قدرت اقتصادی خود را تا ۱۰ یا ۲۰ برابر افزایش دادهاند. جهان متحول شده و... پس بهتر است از این منطق استفاده نشود. چون احتمالاً در مقایسه دیگران نیز به مواردی میپردازند که نتیجه آن معکوس میشود. در همین آخرین نمونه که اتفاقاً اصلاً هم نمونه مهمی نیست، همین ناکامی تیمملی ایران در راهیابی به فینال و قهرمانی آسیاست.
این درحالی بود که مسئولین دولتی و اعضای دفتر رئیسجمهور پس از رسیدن به نیمهنهایی مسابقات جام ملتهای آسیا چه ادعاهای گزافی که نکردند؛ درحالیکه در این ۴۵ سال هیچگاه قهرمان نشدهایم و در عوض در رژیم گذشته سه بار قهرمان شده بودند! این موضوع، در قیاس با مسائل کلانتر کشور اهمیت خارقالعادهای ندارد؛ ولی طبیعی است هنگامی که وضعیت فعلی را با رژیم سابق مقایسه میکنید، این نمونهها را هم باید در گوشه ذهن خود داشته باشید. موارد مهم رشد اقتصادی، تورم، سرمایهگذاری و... و خیلی چیزهای دیگر است که باید مبنای مقایسه قرار گیرد که البته هیچکدام تعیینکننده نهایی نیست. مسئله اصلی فراتر از این شاخصهاست. آنچه که باید مقایسه شود نه در طول تاریخ که در عرض جغرافیاست؛ یعنی، ایران امروز را با ۱۰کشور مشابه خود از حیث متغیرهای گوناگون مقایسه کنیم تا ببینیم در این ۴۵ سال نسبت به آنها به پیشرفت و رفاه بیشتری رسیدهایم یا برعکس؟
نکته دوم؛ رئیسجمهور محترم اظهار داشتند: «آنجایی که به گفتمان امام (ره) و رهبری عمل کردهایم حوزه موفق ما بوده است و آنجایی که افراد و مسئولینی در گوشه و کنار کشور به این گفتمان دل ندادهاند و آن را باور نکردهاند، عقبماندگی داریم». معنای ضمنی این جمله، تبعیت دولت کنونی از رهنمودهاست. پس چرا وضعیت به مراتب بدتر و بدتر شده است؟ چرا وعدههای دادهشده نهتنها محقق نشده که روند معکوس را رفتهایم؟ نطق و مصاحبههای انتخاباتی ایشان در دسترس است که نشان میدهد چه وعدههایی دادند؟ مکتوب آنها هم هست.
در این صورت آیا باید نتیجه گرفت که این دولت هم بیتوجه به این رهنمودها بوده است؟ همچنین، اظهارات درباره موفقیتها در مبارزه با فساد و تورم از عجایب است. اینکه گفتهاند: «امروز رشد تولید و کاهش تورم بیسابقه داریم و تورم هم کاهشی شده است... ما بر سر پیمانی که با شما بستیم هستیم و اجازه نخواهیم داد کوچکترین فسادی در ساختار اداری کشور رخ دهد.» این ادعاها نهتنها واقعی نیست که برخلاف واقعیت است و این در شأن مراسم ۲۲ بهمن نیست.
نکته سوم، تصویرسازی از وضعیت کنونی است که گویی همه چیز در وضع خوبی است. کافی است گزارش امروز صفحات اقتصادی «هممیهن» درباره وضعیت معیشت مردم در آخرین ماههای سال را مطالعه کنید تا درکی عمیق از وضع معیشت مردم به دست آورید. احتمالاً توجه کافی نشده است که خلوت شدن حضورهای مردمی در این گونه مراسم، نشانهای است از واکنش به همین نوع اظهارات. چگونه تورم کاهشی شده است، درحالیکه ۳۰ ماه از دولت شما میگذرد و قرار بود تکرقمی شود، ولی اکنون بالای ۴۰ درصد است؟ چگونه نسبت به فساد حساس هستید و میگویید ریشههای آن را خشک میکنید، درحالیکه در ماجرای نهادههای دامی فساد بزرگی رخ داد، ولی هیچ اقدام جدیای نشد، تا اینکه بزرگترین فساد ممکن یعنی ۷/۳ میلیارد دلاری چای دبش در این دولت ایجاد شد و بهکلی نیز مسکوت گذاشته شده است. چگونه دیروز ادعا کردید که «در حوزه اقتصادی تلاشهایی انجام شده از جمله اصلاح نظام بانکی، اصلاح نظام مالیاتی، شفافسازیها، چابکسازیها، فرایندهای اداری و حذف ساختارهای فسادزا.» درحالیکه در مورد همین یک قلم فساد دهها هزار نفر متنی را امضا کردند و خواهان ارائه گزارشی از چگونگی سیر مراحل اداری پرداخت چنین پولی به متهم از سوی دولت هستند که تاکنون حتی یک جمله هم دراینباره توضیح ندادهاید.
در هر حال، امیدواریم که تجدیدنظری کلی درباره سخنرانیها و اظهارنظرها صورت گیرد تا بلکه قدری به مردم آرامش داده شود؛ نه آن که نمکی بر زخمهای موجود پاشیده شود.